برتری اجتماع گرایی بر انزوا طلبی
پرسش :
اجتماع گرایی چه برتری هایی نسبت به انزوا طلبی دارد؟
پاسخ :
علماى اخلاق در کتاب هاى اخلاقى به بحثى تحت عنوان مخالطه و عزلت پرداخته اند، و گاه اختلاف کرده اند که آیا مخالطه (اجتماع گرایى) افضل است، یا عزلت (انزوا طلبى)؟ بعضى تمایل به افضل بودن مخالطه دارند، و بعضى به انزوا طلبى، و گاهى نیز آن را تابع شرایط مختلف دانسته اند که در پاره اى از شرایط اولى مطلوب است و در پاره اى از شرایط دومى. اما محققان به ویژه محققان عصر ما، با الهام از کتاب، سنت و دلیل عقل، اصل زندگى انسان را به اجتماع گرایى مى دانند، و معتقدند انسان موجودى است اجتماعى، و تنها در سایه اجتماع مى تواند به اهداف والاى خود دست یابد، مشکلات خود را رفع نماید و به سعادت مطلوب برسد.
آنها معتقدند گوشه گیرى و انزوا طلبى، نه با فطرت انسان سازگار است و نه با روح تعلیمات اسلام، بلکه اجتماع گرایى، روح تمام تعلیمات اسلام است. از عباداتی که به صورت دسته جمعى انجام مى شود گرفته تا مسائل مربوط به حقوق بشر و حکومت اسلامى، و امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود و احقاق حقوق و تعاون در برّ و تقوا و مانند آن. اسلام دست خدا را با جماعت مى داند «یَدُ اللّهِ عَلَی الْجَماعَة»(1) و جداشدن از صفوف مسلمین را سبب نفوذ شیطان شمرده و مى فرماید: (گوسفندان تک رو از گله طعمه گرگند)؛ «وَ الشَّاذُّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ».(2)
پینوشتها:
(1). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت، قم، 1414 ق، چاپ اول، ص 184، خطبه 127 (و من کلام له(علیه السلام) و فیه یبین بعض أحکام الدین و یکشف للخوارج الشبهة و ینقض حکم الحکمین).
(2). همان.
منبع: اخلاق در قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسة الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377 ش، چاپ اول، ج 3، ص 443.
علماى اخلاق در کتاب هاى اخلاقى به بحثى تحت عنوان مخالطه و عزلت پرداخته اند، و گاه اختلاف کرده اند که آیا مخالطه (اجتماع گرایى) افضل است، یا عزلت (انزوا طلبى)؟ بعضى تمایل به افضل بودن مخالطه دارند، و بعضى به انزوا طلبى، و گاهى نیز آن را تابع شرایط مختلف دانسته اند که در پاره اى از شرایط اولى مطلوب است و در پاره اى از شرایط دومى. اما محققان به ویژه محققان عصر ما، با الهام از کتاب، سنت و دلیل عقل، اصل زندگى انسان را به اجتماع گرایى مى دانند، و معتقدند انسان موجودى است اجتماعى، و تنها در سایه اجتماع مى تواند به اهداف والاى خود دست یابد، مشکلات خود را رفع نماید و به سعادت مطلوب برسد.
آنها معتقدند گوشه گیرى و انزوا طلبى، نه با فطرت انسان سازگار است و نه با روح تعلیمات اسلام، بلکه اجتماع گرایى، روح تمام تعلیمات اسلام است. از عباداتی که به صورت دسته جمعى انجام مى شود گرفته تا مسائل مربوط به حقوق بشر و حکومت اسلامى، و امر به معروف و نهى از منکر و اجراى حدود و احقاق حقوق و تعاون در برّ و تقوا و مانند آن. اسلام دست خدا را با جماعت مى داند «یَدُ اللّهِ عَلَی الْجَماعَة»(1) و جداشدن از صفوف مسلمین را سبب نفوذ شیطان شمرده و مى فرماید: (گوسفندان تک رو از گله طعمه گرگند)؛ «وَ الشَّاذُّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ».(2)
پینوشتها:
(1). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت، قم، 1414 ق، چاپ اول، ص 184، خطبه 127 (و من کلام له(علیه السلام) و فیه یبین بعض أحکام الدین و یکشف للخوارج الشبهة و ینقض حکم الحکمین).
(2). همان.
منبع: اخلاق در قرآن، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، مدرسة الامام على بن ابى طالب(علیه السلام)، قم، 1377 ش، چاپ اول، ج 3، ص 443.