پنجشنبه، 4 دی 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

چرایی تقلید در مسائل دینی

پرسش :

چرا در مسائل دینی باید تقلید کنیم؟


پاسخ :
انسان هنگامی که چشم به این جهان می گشاید چیزی بلد نیست، ناچار باید ازدیگران استفاده کند و از اندوخته های علمی افراد دیگر بهره مند شود؛ زیرا پیمودن راه پر پیچ و خم زندگی در هر قدمی به علم و دانش شدیدا محتاج است. اساسا زندگی روی دو پایه محکم و اساسی استوار است و آن دو پایه عبارت است از دانستن و به کار بستن و به کار بستن نیز به دانستن نیازمند است، روی همین اصل نخستین قدم زندگی از دانستن شروع می شود. اینجاست که یکی از غرایز انسان وی را امداد می کند و راه و رسم زندگی و کمال وسعادت را به روی او باز می کند و آن غریزه اقتباس و تقلید است. همه می دانیم که کودک در اثر همین غریزه (تقلید) کم کم حرف زدن و آداب نشست وبرخاست را از پدر و مادر یاد گرفته و هر روز مرحله ای از مراحل زندگی را طی می کند و هر چه بزرگتر می شود به فرا گرفتن علوم و افکار دیگران و پیروی از آنان توجه بیشتری پیدا می کند تا رفته رفته با موجودات این عالم آشنا شود و به وظایف خود پی ببرد. ولی در اینجا یک نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد و آن این است که تقلید و پیروی از افکار و روش دیگران بطور کلی صحیح نیست، بلکه تقلیددارای اقسامی است:
 
1- تقلید جاهل از جاهل:
ناگفته پیداست که این قسم از تقلید، علاوه بر این که انسان را در زندگی سعادتمند نمی کند او را به سقوط و بدبختی می کشاند، ولی متاسفانه در اجتماع ما بسیارند افرادی که کورکورانه از اخلاق و روش ملل دیگرتقلید می کنند. اینها علاوه بر این که در تشریفات زندگی از قبیل لباس پوشیدن وغذا خوردن و نامگذاری فرزند و ...  تقلید می کنند، در اشاعه منکرات و طرز عقیده و اخلاق نیز تحت عناوین مختلف فریبنده - با این که مفاسد این نوع تقلید معلوم وروشن است - کورکورانه از آنها تقلید می کنند؛ همین نوع تقلید است که درباره آن شعر معروف گفته شده است: خلق را تقلیدشان بر باد باد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد در قرآن کریم نیز آیاتی در مذمت این نوع تقلید وارد شده است، از جمله این که بت پرستان در برابر اعتراض پیغمبران خدا می گفتند: انا وجدنا آبائنا علی امه و انا علی آثارهم مقتدون؛ ما پدران خود را بر آیینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می کنیم.(1) قرآن به شدت این منطق را تقبیح کرده و آنها را سرزنش می کند.
 
2- تقلید عالم از جاهل:
روشن است که این قسم از تقلید از قسم اول بدتر وخطرناکتر است؛ زیرا عالم باید طبق علم و دانش خودم قدم بردارد تا به مسوولیت خود عمل کرده باشد و این زشت ترین انواع تقلید است که شخص دانایی در زندگی ازمعلومات خود استفاده نکند و کورکورانه دنبال دیگران برود.
 
3- تقلید عالم از عالم:
مسلما عالم در آن رشته ای که متخصص و صاحب نظر است نباید از همپایه خود تقلید کند بلکه باید به تشخیص خود عمل نماید و لذا فقهامی گویند: کسی که به مرتبه اجتهاد رسیده است باید به اجتهاد خود عمل کند. روی همین جهت در اجازه های اجتهاد معمولا می نویسند: یحرم علیه التقلید تقلیدکردن بر او حرام است و باید طبق نظر خود عمل کند و البته این منافات ندارد که در مسائل علمی، با دانشمندان دیگر مشورت و تبادل نظر به عمل آورد، بلکه منظوراین است که دانشمند در اتخاذ تصمیم باید استقلال فکر خود را حفظ کند و بی مطالعه تسلیم نظرات دیگران نشود.
 
4- تقلید جاهل از عالم:
این قسم تقلید را منطق صحیح عقل و فطرت ایجاب واقتضا می کند، بر اثر همین منطق و فطرت است که ما برای ساختن عمارت به سراغ معمار و بنا و در دوختن لباس به سراغ خیاط و هنگام بیماری به دنبال طبیب می رویم. خلاصه عقل و فطرت، ما را در هر رشته ای به کارشناس و متخصص آن رشته ارجاع می کند. همین منطق است که در تعلیمات دینی و قوانین الهی مردم را به پیروی از فقها که در تشخیص احکام الهی مهارت دارند وادار می کند. فقهایی که سالیان دراز بااستعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته تا به مقام شامخ اجتهادرسیده اند؛ یعنی، قوانین الهی را می توانند از مدارک اصلی آن استخراج و استنباطکنند و در دسترس مردم بگذارند. فقهایی که رهبران و راهنمایان دینی مردم می باشند و از طرف پیشوایان بزرگ اسلام این منصب بزرگ به آنها اعطا شده است تاافراد را در تمام شوون دینی به راه سعادت رهبری کنند.
 
در اینجا از این نکته نباید غفلت کرد که علوم بشری دارای رشته های متعددی است وممکن است یک فرد در عین حال که در یک رشته مهارت فوق العاده ای دارد، از رشته دیگر اصلا و ابدا اطلاعی نداشته باشد و لذا باید در آن رشته ای که وارد نیست به متخصص و کارشناسان رجوع کند و از گفته آنها پیروی نماید. مثلا دکتر یا مهندسی که در رشته خود کمال مهارت را داراست، وارد شهری می شود ومی خواهد به کوچه معینی که در یکی از خیابانهای شهر واقع است برود و کوچه موردنظر را اصلا بلد نیست ولی آدرس آن را قبلا به او داده اند، ناچار باید از اشخاصی که وارد هستند بپرسد تا به مقصد برسد. یا مثلا شخصی که در علوم فضایی متخصص است مریض می شود، ناچار باید به طبیب متخصص در امراض بدن مراجعه کند، گرچه این فرد در علوم فضایی متخصص است ولی با بیماریها و روش معالجه آنها آشنا نیست، ناگزیر به طبیب مراجعه می کند و طبیب دستور می دهد که چند عدد از فلان قرص باید بخورد و فلان آمپول را باید تزریق کند، متخصص علوم فضایی بدون چون و چرا از گفته طبیب پیروی می کند و هیچ گاه از اودلیل نمی خواهد. با در نظر گرفتن این دو مثال روشن می شود که چرا باید همه مردم از گفته مجتهدپیروی کنند - گرچه متخصص باشند - زیرا یک نفر فقیه هم در رشته خودش متخصص است؛ او در چندین علم که پایه اجتهاد و فقاهت می باشد - صرف، نحو، لغت، کلام، منطق، تفسیر، رجال، درایه، حدیث و اصول فقه - متخصص است.
 
شما کتابی کوچک و کم حجم به نام رساله می بینید و شاید ندانید که این رساله محصول عمر یک فقیه است که با زحمتهای طاقتفرسا و خون دل تهیه کرده و در دسترس مردم گذارده است. اجتهاد کار آسانی نیست، اجتهاد یعنی اطلاع بر کلیه قوانین الهی که در تمام شوون زندگی فردی و اجتماعی دخالت مستقیم دارد. شیخ مرتضی انصاری که یکی از مجتهدین عالی مقام و از مفاخر مکتب اسلام است و راه پر نشیب و فراز اجتهاد را پیموده است، در کتاب رسائل می گوید: رزقنا اللّه الاجتهاد الذی هو اشد من طول الجهاد؛ خدا به ما توفیق اجتهاد دهد، اجتهادی که از جهاد مداوم سنگین تر و پر زحمت تر است ذکر این نکته لازم است که پیروی از دستور مجتهدان، مخصوص به فروع فقهی و احکام عملی اسلام است نه مسائل عقیدتی و اصولی؛ و به عبارت دیگر: تقلید و پیروی ازمجتهد در فروع دین است نه اصول دین؛ زیرا مسائل اصولی مانند شناخت خدا وپیامبران ریشه و پایه مکتب محسوب می شود و آنها را حتما باید از روی دلیل و منطق دانست، اما پس از پذیرفتن این اصول از روی دلیل و منطق، می توان در احکام فرعی که فهم آنها از منابع دینی - مانند قرآن و حدیث و دلایل دیگر - احتیاج به اطلاع از علوم مختلف و تخصص دارد، به مجتهدان که متخصصان این مسائل هستند مراجعه کرد. همچنین پیروی از آنها در مسائل قطعی و مسلم اسلامی مانند وجوب نماز، حج، امربه معروف و نهی از منکر، تحریم دروغ، خیانت، شراب و قمار نیست؛ زیرا این مسائل را همه می دانند و نیاز به تقلید کردن ندارد، بنابر این تقلید منحصر به احکام فرعی غیر قطعی است.

منبع: مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.