فراموشش کردن کسی که شرایط ازدواج با من را ندارد
پرسش :
عاشق کسی ام که مدت زیادی است باهمیم اوایل خیلی عاشقم بود ولی از وقتی که از شهرمون رفتن رابطه مون خیلی کمرنگ شد تاحدی که سالی یه بار به دیدنم میاد بهم میگه فراموشم کن و برو ازدواج کن چون من شرایط ازدواج با تو رو ندارم و نمیتونم خوشبختت کنم همش پا رو دلم میزاره نمیدونه چقدر دوسش دارم ولی من نمی تونم فراموشش کنم همه خاستگارامو بخاطرش رد میکنم چون میترسم ازدواج کنم و بازم نتونم فراموشش کنم نکته اینجاس برای رسیدن بمن هیچ تلاشی نمیکنه آیا راهی هست که این رابطه رو مثل قبل کنم و دوباره عاشقم شه؟ ممنون میشم راهنماییم کنید.
پاسخ :
خواهر گرامی، رابطه ای که از ابتدا به اشتباه پایه ریزی شده، قاعدتا به سختی بتوان پذیرفت که در نهایت به جای درستی ختم بشود. به قول شاعر خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج! البته ما از چند و چون و زیر و بم وضعیت شما و فرد مورد نظرتان و روابط بین شما اطلاعی ندارم و طبعا قضاوت دقیق و درستی هم نمیتوانیم داشته باشیم، اما چیزی که بطور کلی میتوان گفت همین است.
در یک رابطه شرعی و قانوین به نام ازدواج به دلایل مختلف و به خاطر پیوندهای گوناگونی که ایجاد می شود، اگر هم اختلافی یا مشکلی پیش بیاید تا حد زیادی این امکان وجود دارد با استفاده از همان پیوندهای باقیمانده بخشهای آسیب دیده روابط را ترمیم نمود. اما در یک رابطه ای که بدون هیچگونه تعهد شرعی و قانونی و حتی در اکثر اوقات هیچگونه تعهد اخلاقی و عرفی شکل می گیرد، طبیعتا نه ضمانتی به ادامه آن هست و نه امیدی!
نکته دیگر این که، جدای از اینکه واژه عشق و عاشقی را دقیقا چطور معنا کنیم، این که حقیقتا عشقی از ابتدا وجود داشته باشد هم زیر سوال است. آدمها خیلی اوقات در ظاهر و در ابتدای روابط با عشقهای به ظاهر آتشین ظاهر می شوند ولی پس از مدتی به دلایل کاملا مختلف و گوناگون (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، جغرافیایی، تمایلات جنسی و غیره) با رسیدن به یک موقعیت جدید یا فرد جدید ، به کلی نسبت به رفتار و ادعای اولیه خود تغییر می کنند. و البته همین مسئله نشان دهنده این است که واقعا عشق و محبتی از همان ابتدا هم در بین نبوده است.
توصیه ما به شما آن است که اگر به دنبال یک زندگی سالم و آرام هستید، بهتر است نسبت به انتخاب و تصمیمات خود کمی تجدید نظر کنید و خودتان زمینه را برای خلق موقعیت های بهتر و جدید بوجود بیاورید.
منبع: www.soalcity.ir
خواهر گرامی، رابطه ای که از ابتدا به اشتباه پایه ریزی شده، قاعدتا به سختی بتوان پذیرفت که در نهایت به جای درستی ختم بشود. به قول شاعر خشت اول چون نهد معمار کج، تا ثریا می رود دیوار کج! البته ما از چند و چون و زیر و بم وضعیت شما و فرد مورد نظرتان و روابط بین شما اطلاعی ندارم و طبعا قضاوت دقیق و درستی هم نمیتوانیم داشته باشیم، اما چیزی که بطور کلی میتوان گفت همین است.
در یک رابطه شرعی و قانوین به نام ازدواج به دلایل مختلف و به خاطر پیوندهای گوناگونی که ایجاد می شود، اگر هم اختلافی یا مشکلی پیش بیاید تا حد زیادی این امکان وجود دارد با استفاده از همان پیوندهای باقیمانده بخشهای آسیب دیده روابط را ترمیم نمود. اما در یک رابطه ای که بدون هیچگونه تعهد شرعی و قانونی و حتی در اکثر اوقات هیچگونه تعهد اخلاقی و عرفی شکل می گیرد، طبیعتا نه ضمانتی به ادامه آن هست و نه امیدی!
نکته دیگر این که، جدای از اینکه واژه عشق و عاشقی را دقیقا چطور معنا کنیم، این که حقیقتا عشقی از ابتدا وجود داشته باشد هم زیر سوال است. آدمها خیلی اوقات در ظاهر و در ابتدای روابط با عشقهای به ظاهر آتشین ظاهر می شوند ولی پس از مدتی به دلایل کاملا مختلف و گوناگون (اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، جغرافیایی، تمایلات جنسی و غیره) با رسیدن به یک موقعیت جدید یا فرد جدید ، به کلی نسبت به رفتار و ادعای اولیه خود تغییر می کنند. و البته همین مسئله نشان دهنده این است که واقعا عشق و محبتی از همان ابتدا هم در بین نبوده است.
توصیه ما به شما آن است که اگر به دنبال یک زندگی سالم و آرام هستید، بهتر است نسبت به انتخاب و تصمیمات خود کمی تجدید نظر کنید و خودتان زمینه را برای خلق موقعیت های بهتر و جدید بوجود بیاورید.
منبع: www.soalcity.ir