فلسفه ازدواج در قرآن کریم
پرسش :
فلسفه ازدواج در قرآن چگونه بیان شده است؟
پاسخ :
اسلام بر ازدواج تأکید کرده است و آن فلسفه و فواید بسیارى دارد. برخى حکمتها و فوایدى که قرآن کریم به آن اشاره کرده، عبارتست از:
1. بقاى نسل انسان و حفظ حیات نوع بشر؛1 این نکته در چند آیه قرآن به وضوح بیان شده است؛ در یک جا مىفرماید: «او آفرینندۀ آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفت هایى از چهار پایان آفرید و شما را به این وسیله ] به وسیله همسران [ زیاد ] تکثیر [ مىکند.» و در واقع، یکى از حکمتهاى مهمّ مذکر و مؤنث آفریدن انسانها، ازدواج و «زوج» شدن مىباشد2 و هدف از آن، تکثیر نسل است.
خداوند مىفرماید:«نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم انّىٰ شِئتُم و قَدِّموا لِاَنفُسِکُم و اتَّقوا اللّٰهَ...؛3 زنان شما، کشتزار شما هستند؛ پس، هر زمان که بخواهید، مىتوانید با آنان آمیزش کنید. و [سعى نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح] اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستند [و در صدد پدید آوردن یادگارى و نسلى براى خود برآیید.] و از خدا پروا کنید.» در این آیه، زنان به مزرعه تشبیه شدهاند، یعنى همان طور که انسان براى ادامه زندگى به تغذیه و کشت و زرع در مزرعه نیاز دارد تا حیات او تأمین شود، براى حفظ حیات نوع بشر و خود نیز نیازمند وجود زن است و او رمز بقاى نسل بشر است.
2. تربیت و پرورش فرزندان شایسته؛ اسلام براى انتخاب همسر شرایط و راه کارهایى ارائه داده است تا بتوان با تشکیل خانوادهاى سالم فرزندان صالحى تربیت کرد صالح است.4
3. آرامش در زندگى؛ این آرامش از این جا ناشى مىشود که زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایى، نشاط و پرورش یکدیگرند، بهطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است. این آرامش هم از نظر جسمى است و هم از نظر روحى، هم از جنبه فردى و هم اجتماعى. در آیه 21 روم به این فلسفه اشاره شده است.
4. ایجاد زمینه عفاف و پاکدامنى؛ در سایه ازدواج مشروع، طغیانها، هیجانات درونى، جوششهاى غریزه، بىقرارىها، چشمچرانىها، هوسهاى آلوده که نقش مخرّبى در به خطر انداختن امنیّت روانى انسان دارند، مهار مىشوند؛ خداوند متعال در این باره مىفرماید:«و لیَستَعفِفِ الَّذینَ لایَجِدونَ نِکاحًا حَتّىٰ یُغنِیَهُمُ اللّٰهُ مِن فَضلِهِ؛5 و کسانى که [وسیله] زناشویى نمىیابند، باید عفت ورزند، تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند.» از این آیه شریف فهمیده مىشود که ازدواج، سبب عفت انسان مىشود و گویا عفت ازدواج کنندگان تضمین شده است؛ چرا که امر به عفاف را متوجه کسانى گردانیده که قدرت ازدواج ندارند.
5. ارضاى غریزه جنسى از راه صحیح و منطقى؛6 نیاز انسان به ازدواج، امرى فطرى و طبیعى و بر حسب تکوین است و تشریع اسلامى نیز بر این امر تکوینى تطابق دارد؛ یعنى نحوه آفرینش انسان به گونهاى است که خواه ناخواه، به جنس مخالف و ارضاى غریزه جنسى نیاز دارد و خداوند متعال نیز انسان را دقیقاً براى پاسخگویى به این نیاز طبیعى و فطرى، به ازدواج امر فرموده است؛ بنابراین، تشریع ازدواج، مطابق نیاز فطرى و طبیعى انسان است. بدیهى است که پاسخ به نیازهاى فطرى، انسان را به تکامل خواهد رساند و عدم پاسخ گویى به آن، به یقین سدّى در مقابل تکامل انسان است.
6. دستیابى به محبت و مودّت؛7 ما در هر سنى و در هر مرحلهاى که از حیات باشیم خواستار محبت هستیم، مىخواهیم که دیگران ما را دوست بدارند و در این دوستى صادق و خالص باشند. ازدواج این خواسته آدمى را تأمین مىکند.
7. رهایى از بى هدفى و نابسامانى؛ ازدواج، انسان را از گمراهى، بى هدفى، بى تعهدى و نابسامانى مىرهاند؛ چه بسیار اشخاصى دیده مىشوند که قبل از ازدواج، به اصول اخلاقى، دینى و اجتماعى، چندان پاى بند نیستند و نوعى سبک سرى و بى مبالاتى و هرزگى بر رفتار و اخلاق آنان حاکم است، اما پس از ازدواج، اخلاق و رفتارشان تغییر کرده، متین و باوقار شده و نوعى متانت و بزرگوارى در رفتارشان پدیدار مىشود؛ چنان که در گزارشهاى خبرى و نظرسنجىها نشان داده است که افراد متأهل، به مسائل اعتقادى و آینده کشور خود بیشتر پاى بندند.8
8. دست یابى آسانتر به رفاه و توسعه جامعه؛ برنامه ریزان اقتصادى بر این باورند که دست یابى به رفاه و توسعه جامعه و افراد در سایه تشکیل خانواده، آسانتر است.
«بى همسران خود، غلامان و کنیزان درست کارتان را همسر دهید، اگر تنگ دست هستند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد کرد و خدا گشایش گر است.»9
9. ازدواج در بهداشت روانى جامعه تأثیر دارد. بهداشت روانى جامعه، باآرامش، رفاه، دور بودن جامعه از هیجانات، بىبند و بارىها، بى هدفىها، بى تعهدىها و... به دست مىآید. عامل مهم در رسیدن به این هدف، تشکیل خانواده است؛ چنان که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مىفرمایند: هر کس که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.»10
حدیث یاد شده، ازدواج را عامل مهمى در دور نگه داشتن دین و جامعه، از انحرافات مىداند.
افزون بر آنچه گفته شد، فواید دیگرى نیز براى ازدواج از روایات استفاده مىشود، مانند: حفظ دین، ارزش یافتن عبادت، ارزش یافتن زندگى، سعادت فرد و اجتماع و....11
پینوشتها:
(1). نساء/ 1
(2). شورى/ 11
(3). بقره/ 223
(4). تفسیر المیزان، ج 2، ص 211
(5). نور/ 33
(6). نور/ 32 و 33؛ بقره/ 223
(7). روم/ 21
(8). ر. ک: تشکیل خانواده در اسلام، دکتر على قائمى؛ جوانان و انتخاب همسر، علىاکبر مظاهرى
(9). نور/ 32
(10). من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 383
(11). جهت توضیح بیشتر ر. ک: نظام حیات خانواده در اسلام، على قائمى، ص 43-63؛ خانواده در قرآن، احمد بهشتى، ص 67-77
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
اسلام بر ازدواج تأکید کرده است و آن فلسفه و فواید بسیارى دارد. برخى حکمتها و فوایدى که قرآن کریم به آن اشاره کرده، عبارتست از:
1. بقاى نسل انسان و حفظ حیات نوع بشر؛1 این نکته در چند آیه قرآن به وضوح بیان شده است؛ در یک جا مىفرماید: «او آفرینندۀ آسمانها و زمین است و از جنس شما همسرانى براى شما قرار داد و جفت هایى از چهار پایان آفرید و شما را به این وسیله ] به وسیله همسران [ زیاد ] تکثیر [ مىکند.» و در واقع، یکى از حکمتهاى مهمّ مذکر و مؤنث آفریدن انسانها، ازدواج و «زوج» شدن مىباشد2 و هدف از آن، تکثیر نسل است.
خداوند مىفرماید:«نِساؤُکُم حَرثٌ لَکُم فَأتوا حَرثَکُم انّىٰ شِئتُم و قَدِّموا لِاَنفُسِکُم و اتَّقوا اللّٰهَ...؛3 زنان شما، کشتزار شما هستند؛ پس، هر زمان که بخواهید، مىتوانید با آنان آمیزش کنید. و [سعى نمایید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح] اثر نیکى براى خود، از پیش بفرستند [و در صدد پدید آوردن یادگارى و نسلى براى خود برآیید.] و از خدا پروا کنید.» در این آیه، زنان به مزرعه تشبیه شدهاند، یعنى همان طور که انسان براى ادامه زندگى به تغذیه و کشت و زرع در مزرعه نیاز دارد تا حیات او تأمین شود، براى حفظ حیات نوع بشر و خود نیز نیازمند وجود زن است و او رمز بقاى نسل بشر است.
2. تربیت و پرورش فرزندان شایسته؛ اسلام براى انتخاب همسر شرایط و راه کارهایى ارائه داده است تا بتوان با تشکیل خانوادهاى سالم فرزندان صالحى تربیت کرد صالح است.4
3. آرامش در زندگى؛ این آرامش از این جا ناشى مىشود که زن و مرد مکمل یکدیگر و مایه شکوفایى، نشاط و پرورش یکدیگرند، بهطورى که هر یک بدون دیگرى ناقص است. این آرامش هم از نظر جسمى است و هم از نظر روحى، هم از جنبه فردى و هم اجتماعى. در آیه 21 روم به این فلسفه اشاره شده است.
4. ایجاد زمینه عفاف و پاکدامنى؛ در سایه ازدواج مشروع، طغیانها، هیجانات درونى، جوششهاى غریزه، بىقرارىها، چشمچرانىها، هوسهاى آلوده که نقش مخرّبى در به خطر انداختن امنیّت روانى انسان دارند، مهار مىشوند؛ خداوند متعال در این باره مىفرماید:«و لیَستَعفِفِ الَّذینَ لایَجِدونَ نِکاحًا حَتّىٰ یُغنِیَهُمُ اللّٰهُ مِن فَضلِهِ؛5 و کسانى که [وسیله] زناشویى نمىیابند، باید عفت ورزند، تا خدا آنان را از فضل خویش بىنیاز گرداند.» از این آیه شریف فهمیده مىشود که ازدواج، سبب عفت انسان مىشود و گویا عفت ازدواج کنندگان تضمین شده است؛ چرا که امر به عفاف را متوجه کسانى گردانیده که قدرت ازدواج ندارند.
5. ارضاى غریزه جنسى از راه صحیح و منطقى؛6 نیاز انسان به ازدواج، امرى فطرى و طبیعى و بر حسب تکوین است و تشریع اسلامى نیز بر این امر تکوینى تطابق دارد؛ یعنى نحوه آفرینش انسان به گونهاى است که خواه ناخواه، به جنس مخالف و ارضاى غریزه جنسى نیاز دارد و خداوند متعال نیز انسان را دقیقاً براى پاسخگویى به این نیاز طبیعى و فطرى، به ازدواج امر فرموده است؛ بنابراین، تشریع ازدواج، مطابق نیاز فطرى و طبیعى انسان است. بدیهى است که پاسخ به نیازهاى فطرى، انسان را به تکامل خواهد رساند و عدم پاسخ گویى به آن، به یقین سدّى در مقابل تکامل انسان است.
6. دستیابى به محبت و مودّت؛7 ما در هر سنى و در هر مرحلهاى که از حیات باشیم خواستار محبت هستیم، مىخواهیم که دیگران ما را دوست بدارند و در این دوستى صادق و خالص باشند. ازدواج این خواسته آدمى را تأمین مىکند.
7. رهایى از بى هدفى و نابسامانى؛ ازدواج، انسان را از گمراهى، بى هدفى، بى تعهدى و نابسامانى مىرهاند؛ چه بسیار اشخاصى دیده مىشوند که قبل از ازدواج، به اصول اخلاقى، دینى و اجتماعى، چندان پاى بند نیستند و نوعى سبک سرى و بى مبالاتى و هرزگى بر رفتار و اخلاق آنان حاکم است، اما پس از ازدواج، اخلاق و رفتارشان تغییر کرده، متین و باوقار شده و نوعى متانت و بزرگوارى در رفتارشان پدیدار مىشود؛ چنان که در گزارشهاى خبرى و نظرسنجىها نشان داده است که افراد متأهل، به مسائل اعتقادى و آینده کشور خود بیشتر پاى بندند.8
8. دست یابى آسانتر به رفاه و توسعه جامعه؛ برنامه ریزان اقتصادى بر این باورند که دست یابى به رفاه و توسعه جامعه و افراد در سایه تشکیل خانواده، آسانتر است.
«بى همسران خود، غلامان و کنیزان درست کارتان را همسر دهید، اگر تنگ دست هستند، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد کرد و خدا گشایش گر است.»9
9. ازدواج در بهداشت روانى جامعه تأثیر دارد. بهداشت روانى جامعه، باآرامش، رفاه، دور بودن جامعه از هیجانات، بىبند و بارىها، بى هدفىها، بى تعهدىها و... به دست مىآید. عامل مهم در رسیدن به این هدف، تشکیل خانواده است؛ چنان که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مىفرمایند: هر کس که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.»10
حدیث یاد شده، ازدواج را عامل مهمى در دور نگه داشتن دین و جامعه، از انحرافات مىداند.
افزون بر آنچه گفته شد، فواید دیگرى نیز براى ازدواج از روایات استفاده مىشود، مانند: حفظ دین، ارزش یافتن عبادت، ارزش یافتن زندگى، سعادت فرد و اجتماع و....11
پینوشتها:
(1). نساء/ 1
(2). شورى/ 11
(3). بقره/ 223
(4). تفسیر المیزان، ج 2، ص 211
(5). نور/ 33
(6). نور/ 32 و 33؛ بقره/ 223
(7). روم/ 21
(8). ر. ک: تشکیل خانواده در اسلام، دکتر على قائمى؛ جوانان و انتخاب همسر، علىاکبر مظاهرى
(9). نور/ 32
(10). من لایحضرالفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 383
(11). جهت توضیح بیشتر ر. ک: نظام حیات خانواده در اسلام، على قائمى، ص 43-63؛ خانواده در قرآن، احمد بهشتى، ص 67-77
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.