چرا مرد مىتواند همزمان چهار همسر داشته باشد ولى زن نمىتواند؟
پرسش :
چرا مرد مىتواند همزمان چهار همسر داشته باشد، ولى زن نمىتواند همزمان چند همسر داشته باشد؟
پاسخ :
یکى از علتهاى تفاوت مرد و زن در برابر قانون تعدد زوجات، ایجاد فساد و آلودگى جامعه در صورت جواز این قانون براى زنهاست. این توضیح لازم است که اصولاً حفظ سلامت اجتماع در اسلام، یک اصل است؛ از این رو بسیارى از قوانین اسلام براى نظم بخشیدن به اجتماع واداره جامعه بشرى قرار داده شده، تا انسان در پرتو این قوانین اجتماعى و حکومتى به سعادت برسد؛ بنابراین، اگر فقط همین یک دلیل هم بود، مىتوانست پاسخى مناسب و کافى براى علت تفاوت مرد و زن در برابر این قانون باشد؛ اگرچه دلایل دیگرى نیز در این باره مطرح است که به برخى اشاره مىکنیم:
1. مىدانیم که پاسخ دادن به نیازهاى آدمى با عرضه مناسب، از سنتهاى فراگیر جهان هستى است و اسلام عرضه مناسب تقاضاى جنسى انسان را ارضاى حداقل آن دانسته است تا فردى از آن محروم نشود، ولى از آن جا که اسلام بر اساس حکمت متعالى خویش و با تدابیرى چون پوشش، عفاف و حیا، زنان را به گونهاى تربیت مىکند که سبب کاسته شدن میل جنسى آنان مىشود، طبعاً وجود چنین میلى در مردان بیش از زنان خواهد بود؛ گذشته از این که وجود ایام عذر زنان به اضافه بخشى از ایام باردارى و شیردهى و مانند آن، ممنوعیتى ایجاد مىکند که قانون جواز تعدد زوجات براى مردان، موجب جبران این محدودیتهاى وارده از جهت زنان است؛ از این روست که در غرب به جهت ممنوعیت این قانون، فساد و بى بندو بارى رواج یافته و جامعه را به تباهى کشانده است.1
2. یکى دیگر از علل تفاوت مرد و زن در برابر این قانون، بیشتر بودن جمعیت زنان از مردان است؛ پس این قانون، نقش متعادل کننده جامعه را ایفا مىکند؛ توضیح این که چه بسا ممکن است در بسیارى از جوامع، تعداد زن و مرد از نظر آمار برابر باشد؛ ولى چون این تقاضا از لحاظ سنى در زنان زودتر احساس مىشود، در عمل تعداد متقاضى براى ازدواج میان آنان بیش از مردان خواهد بود؛ به همین جهت در جوامعى که سن ازدواج را بالاتر بردهاند، فساد بیشترى رواج دارد؛ گذشته از این، عمر جنسى مردان طولانىتر از زنان است. در جامعه حوادثى وجود دارد که مردان را بیشتر در خطر نابودى قرار مىدهد؛ از این رو، وجود چنین قانونى مىتواند تعادل ایجاد کرده و زمینه فساد را در سطح جامعه کاهش دهد.2
3. یکى دیگر از علل این تفاوت - که روایات نیز بدان اشاره کردهاند - این است که وقتى مرد، چهار همسر اختیار کند، نسبت خویشاوندى فرزندان همه زنها با او روشن است؛ ولى چنانچه زنى دو شوهر یا بیشتر داشته باشد؛ چون همه مردان در ایجاد نطفه فرزندان او شریکند، نسبت خویشاوندى فرزندان با شوهرهاى زن مشخص نخواهد شد و این موجب از هم پاشیدن نظام خانواده و اصل و نسب افراد خواهد شد.3
امام باقر علیه السلام در پاسخ کسانى که مىپرسند: چرا مؤمن زنان متعدد اختیار مىکند؟ مىفرماید: براى اینکه خود را از آلودگى به گناه حفظ کند؛ سپس در مقام توضیح ادامه مىدهد: اگر فرد دست رسى به حلال داشته باشد، از میل به حرام بىنیاز مىشود و گرد حرام نخواهد رفت.4
ناگفته نماند که این قانون در اسلام براى مردان مجاز شمرده شده، ولى در اجراى آن شرایط سنگینى را قرار داده که فقط اندکى از مردان مىتوانند از عهده آن برآیند.
مانند: رعایت عدالت بین زنان در معاشرت، تقسیم بندى زمان معاشرت و وجوب نفقه به همه آنان.
پینوشتها:
(1). ر. ک: المیزان، علامه طباطبایى، ج 4، ص 198-200
(2). ر. ک: همان
(3). عللالشرایع، شیخ صدوق، ج 2، ص 218
(4). من لا یحضرهالفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 360
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
یکى از علتهاى تفاوت مرد و زن در برابر قانون تعدد زوجات، ایجاد فساد و آلودگى جامعه در صورت جواز این قانون براى زنهاست. این توضیح لازم است که اصولاً حفظ سلامت اجتماع در اسلام، یک اصل است؛ از این رو بسیارى از قوانین اسلام براى نظم بخشیدن به اجتماع واداره جامعه بشرى قرار داده شده، تا انسان در پرتو این قوانین اجتماعى و حکومتى به سعادت برسد؛ بنابراین، اگر فقط همین یک دلیل هم بود، مىتوانست پاسخى مناسب و کافى براى علت تفاوت مرد و زن در برابر این قانون باشد؛ اگرچه دلایل دیگرى نیز در این باره مطرح است که به برخى اشاره مىکنیم:
1. مىدانیم که پاسخ دادن به نیازهاى آدمى با عرضه مناسب، از سنتهاى فراگیر جهان هستى است و اسلام عرضه مناسب تقاضاى جنسى انسان را ارضاى حداقل آن دانسته است تا فردى از آن محروم نشود، ولى از آن جا که اسلام بر اساس حکمت متعالى خویش و با تدابیرى چون پوشش، عفاف و حیا، زنان را به گونهاى تربیت مىکند که سبب کاسته شدن میل جنسى آنان مىشود، طبعاً وجود چنین میلى در مردان بیش از زنان خواهد بود؛ گذشته از این که وجود ایام عذر زنان به اضافه بخشى از ایام باردارى و شیردهى و مانند آن، ممنوعیتى ایجاد مىکند که قانون جواز تعدد زوجات براى مردان، موجب جبران این محدودیتهاى وارده از جهت زنان است؛ از این روست که در غرب به جهت ممنوعیت این قانون، فساد و بى بندو بارى رواج یافته و جامعه را به تباهى کشانده است.1
2. یکى دیگر از علل تفاوت مرد و زن در برابر این قانون، بیشتر بودن جمعیت زنان از مردان است؛ پس این قانون، نقش متعادل کننده جامعه را ایفا مىکند؛ توضیح این که چه بسا ممکن است در بسیارى از جوامع، تعداد زن و مرد از نظر آمار برابر باشد؛ ولى چون این تقاضا از لحاظ سنى در زنان زودتر احساس مىشود، در عمل تعداد متقاضى براى ازدواج میان آنان بیش از مردان خواهد بود؛ به همین جهت در جوامعى که سن ازدواج را بالاتر بردهاند، فساد بیشترى رواج دارد؛ گذشته از این، عمر جنسى مردان طولانىتر از زنان است. در جامعه حوادثى وجود دارد که مردان را بیشتر در خطر نابودى قرار مىدهد؛ از این رو، وجود چنین قانونى مىتواند تعادل ایجاد کرده و زمینه فساد را در سطح جامعه کاهش دهد.2
3. یکى دیگر از علل این تفاوت - که روایات نیز بدان اشاره کردهاند - این است که وقتى مرد، چهار همسر اختیار کند، نسبت خویشاوندى فرزندان همه زنها با او روشن است؛ ولى چنانچه زنى دو شوهر یا بیشتر داشته باشد؛ چون همه مردان در ایجاد نطفه فرزندان او شریکند، نسبت خویشاوندى فرزندان با شوهرهاى زن مشخص نخواهد شد و این موجب از هم پاشیدن نظام خانواده و اصل و نسب افراد خواهد شد.3
امام باقر علیه السلام در پاسخ کسانى که مىپرسند: چرا مؤمن زنان متعدد اختیار مىکند؟ مىفرماید: براى اینکه خود را از آلودگى به گناه حفظ کند؛ سپس در مقام توضیح ادامه مىدهد: اگر فرد دست رسى به حلال داشته باشد، از میل به حرام بىنیاز مىشود و گرد حرام نخواهد رفت.4
ناگفته نماند که این قانون در اسلام براى مردان مجاز شمرده شده، ولى در اجراى آن شرایط سنگینى را قرار داده که فقط اندکى از مردان مىتوانند از عهده آن برآیند.
مانند: رعایت عدالت بین زنان در معاشرت، تقسیم بندى زمان معاشرت و وجوب نفقه به همه آنان.
پینوشتها:
(1). ر. ک: المیزان، علامه طباطبایى، ج 4، ص 198-200
(2). ر. ک: همان
(3). عللالشرایع، شیخ صدوق، ج 2، ص 218
(4). من لا یحضرهالفقیه، شیخ صدوق، ج 3، ص 360
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.