با توجه به تضمین ازدواج از جانب خدا، چرا برخی مجرد می مانند؟
پرسش :
با توجه به آیاتى مانند آیه 8 سوره نبأ که خداوند می فرماید: «وَ خَلَقْنَاکُمْ أَزْوَاجاً؛ و شما را جفت جفت - [نر و ماده] - آفریدیم.» و آیات دیگر قرآن کریم براى هر مردى زنى و براى هر زنى نیز مردى آفریده...
پاسخ :
در این باره چند نکته شایان توجه است:
آیاتى در قرآن کریم بر آفرینش جفتگونه انسان، بلکه همه موجودات دلالت دارد.1
1. در آیهاى خداوند مىفرماید:«وَ مِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّمْ تَذَکَّرُونَ؛ و از هر چیزى دو گونه ] یعنى نر و ماده [ آفریدیم، امید که شما یاد کنید و پند گیرید.»2
در اینگونه آیهها، سخن از اصل آفرینش است، نه این که در برابر هر دخترى یک پسر آفریده شده باشد، مقصود از آیه شریفه این است که: ما شما را از دو جنس نر و ماده آفریدیم، تا سنّت ازدواج، بین شما جریان یابد و نوع بشر، تا روزى که خدا خواسته باشد باقى بماند.3 و این معنا به خوبى از آیه 11 سوره فاطر فهمیده مىشود.
2. براى این گونه آیات، معانى دیگرى نیز بیان شده است؛ مثلاً برخى گفتهاند. مراد این است که آفرینش هر کس، از مرد و زن بوده است. یا اینکه مراد از «ازدواج»، «اصناف» مىباشد؛ یعنى ما شما را اصناف گوناگون آفریدیم، سفید و سیاه، سرخ و زرد و...4 و معناى دیگر این که، ما شما را همشکل آفریدیم.5
بر پایه این معانى نیز، این چنین نیست که در بر هر پسرى دخترى آفریده شده باشد.
3. ازدواج، یک امر اختیارى و بسته به میل اشخاص است. حتى اگر فرض کنیم که خداوند متعال براى هر زنى و مردى جفتش را آفریده باشد، پس زمینه ازدواج فراهم شده است ولى تا آنان خود نخواهند و از این زمینه استفاده ننمایند، ازدواجى صورت نمىپذیرد.
پس مسأله ازدواج و مانند آن یک امر اختیارى و بسته به میل اشخاص است و خداوند متعال کسى را مجبور به آن نمىنماید. ازدواج نکردن جوانان علتهاى گوناگون دارد که برخى از آن عبارتند از:
1. سختگیرى خانوادهها؛ بىتردید فرد و خانواده باید از توقعات خود بکاهند و برخى از قید و بندهایى که رنگ شرعى ندارد؛ مانند: شیربها، مهریه بسیار سنگین و... را از سر راه ازدواج بردارند و زمینه را براى ازدواج آسان فراهم کنند.
2. فراهم کردن مقدمات ازدواج از طرف خانواده و افراد جامعه؛ باید از طریق کمکهاى مالى در صورت نیاز، پیدا کردن همسر مناسب، تشویق به مسأله ازدواج و بالاخره پا درمیانى براى حل مشکلات، تا جایى که حتى پدر و مادر دختر یا پسر، شخصى را که شایسته همسرى فرزندشان مىدانند پیدا کنند و به او پیشنهاد دهند، همان گونه که حضرت شعیب علیه السلام چنین کرد و دخترش را براى ازدواج با حضرت موسى (على نبینا و آله و علیه السلام) پیشنها کرد. قهراً تلاش خانواده و افراد در جهت رفع موانع و فراهم کردن زمینهها ازدواج، پیوند خیلى از جوانان مجرد را به وجود مىآورد که خداوند متعال نیز امر به آن فرموده است.6
پینوشتها:
(1). ر. ک: نحل/ 72؛ فاطر/ 11؛ شورى/ 11؛ رعد/ 3؛ طه/ 53؛ شعراء/ 7؛ لقمان/ 10؛ یس/ 36؛ زخرف/ 12
(2). ذاریات/ 49
(3). ر. ک: تفسیر المیزان، علّامه طباطبایى رحمه الله ج 20، ص 163، دفتر تبلیغات اسلامى
(4). ر. ک: روحالمعانى فى تفسیر القرآن العظیم، سید محمود آلوسى، ج 15، ص 206، دارالکتب العلمیة
(5). ر. ک: تفسیر مجمع البیان، امین الاسلام طبرسى، ج 10، ص 640، انتشارات ناصر خسرو؛ تفسیر نمونه، ج 18، ص 376
(6). نور/ 32
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
در این باره چند نکته شایان توجه است:
آیاتى در قرآن کریم بر آفرینش جفتگونه انسان، بلکه همه موجودات دلالت دارد.1
1. در آیهاى خداوند مىفرماید:«وَ مِن کُلِّ شَیْءٍ خَلَقْنَا زَوْجَیْنِ لَعَلَّمْ تَذَکَّرُونَ؛ و از هر چیزى دو گونه ] یعنى نر و ماده [ آفریدیم، امید که شما یاد کنید و پند گیرید.»2
در اینگونه آیهها، سخن از اصل آفرینش است، نه این که در برابر هر دخترى یک پسر آفریده شده باشد، مقصود از آیه شریفه این است که: ما شما را از دو جنس نر و ماده آفریدیم، تا سنّت ازدواج، بین شما جریان یابد و نوع بشر، تا روزى که خدا خواسته باشد باقى بماند.3 و این معنا به خوبى از آیه 11 سوره فاطر فهمیده مىشود.
2. براى این گونه آیات، معانى دیگرى نیز بیان شده است؛ مثلاً برخى گفتهاند. مراد این است که آفرینش هر کس، از مرد و زن بوده است. یا اینکه مراد از «ازدواج»، «اصناف» مىباشد؛ یعنى ما شما را اصناف گوناگون آفریدیم، سفید و سیاه، سرخ و زرد و...4 و معناى دیگر این که، ما شما را همشکل آفریدیم.5
بر پایه این معانى نیز، این چنین نیست که در بر هر پسرى دخترى آفریده شده باشد.
3. ازدواج، یک امر اختیارى و بسته به میل اشخاص است. حتى اگر فرض کنیم که خداوند متعال براى هر زنى و مردى جفتش را آفریده باشد، پس زمینه ازدواج فراهم شده است ولى تا آنان خود نخواهند و از این زمینه استفاده ننمایند، ازدواجى صورت نمىپذیرد.
پس مسأله ازدواج و مانند آن یک امر اختیارى و بسته به میل اشخاص است و خداوند متعال کسى را مجبور به آن نمىنماید. ازدواج نکردن جوانان علتهاى گوناگون دارد که برخى از آن عبارتند از:
1. سختگیرى خانوادهها؛ بىتردید فرد و خانواده باید از توقعات خود بکاهند و برخى از قید و بندهایى که رنگ شرعى ندارد؛ مانند: شیربها، مهریه بسیار سنگین و... را از سر راه ازدواج بردارند و زمینه را براى ازدواج آسان فراهم کنند.
2. فراهم کردن مقدمات ازدواج از طرف خانواده و افراد جامعه؛ باید از طریق کمکهاى مالى در صورت نیاز، پیدا کردن همسر مناسب، تشویق به مسأله ازدواج و بالاخره پا درمیانى براى حل مشکلات، تا جایى که حتى پدر و مادر دختر یا پسر، شخصى را که شایسته همسرى فرزندشان مىدانند پیدا کنند و به او پیشنهاد دهند، همان گونه که حضرت شعیب علیه السلام چنین کرد و دخترش را براى ازدواج با حضرت موسى (على نبینا و آله و علیه السلام) پیشنها کرد. قهراً تلاش خانواده و افراد در جهت رفع موانع و فراهم کردن زمینهها ازدواج، پیوند خیلى از جوانان مجرد را به وجود مىآورد که خداوند متعال نیز امر به آن فرموده است.6
پینوشتها:
(1). ر. ک: نحل/ 72؛ فاطر/ 11؛ شورى/ 11؛ رعد/ 3؛ طه/ 53؛ شعراء/ 7؛ لقمان/ 10؛ یس/ 36؛ زخرف/ 12
(2). ذاریات/ 49
(3). ر. ک: تفسیر المیزان، علّامه طباطبایى رحمه الله ج 20، ص 163، دفتر تبلیغات اسلامى
(4). ر. ک: روحالمعانى فى تفسیر القرآن العظیم، سید محمود آلوسى، ج 15، ص 206، دارالکتب العلمیة
(5). ر. ک: تفسیر مجمع البیان، امین الاسلام طبرسى، ج 10، ص 640، انتشارات ناصر خسرو؛ تفسیر نمونه، ج 18، ص 376
(6). نور/ 32
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.