فلسفه تحریم موسیقى حرام
پرسش :
آیا از نظر قرآن کریم موسیقى حرام است؟ علت حرمت آن چیست؟
پاسخ :
در ابتدا این نکته شایان توجه است که نواختن و گوش دادن هر نوع موسیقى و آهنگى حرام نیست، بلکه آهنگها و آوازها را مىتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) آهنگها و آوازهایى که به شیوه مجالس عیش و عشرت و محافل رقص و پایکوبى اجرا مىشود و انسان را از حالت اعتدال فکرى و ذهنى دور مىسازد و به بى بندوبارى، لاقید بودن و بى تعهّد زیستن دعوت و تشویق مىکند که اصطلاحاً به آن «ساز و آوازهاى مبتذل» مىگویند.
ب) آنهایى که هم از نظر محتوا (مضمون اشعار) داراى معنایى با شکوه و زیباست و هم از نظر اجرا، خوب و زیبا اجرا مىشود و در عین حال تناسب و شباهتى با ساز و آوازهاى مجالس لهو، عیش و عشرت و فساد ندارد. نواختن و گوش دادن به نوع اوّل حرام است؛ امّا نوع دوم اشکال ندارد.
ج) ساز و آوازهایى که نسبت به آن شک داریم و نمىدانیم آیا از نوع اوّل است تا از آن پرهیز کنیم و یا از نوع دوم است تا پرهیز لازم نباشد. گوش دادن به موارد مشکوک (نوع سوم) اشکال ندارد؛ امّا بهتر است که به این نوع آهنگها هم گوش نکنیم.
درباره فلسفه تحریم موسیقى (موسیقى حرام) در یک بررسى کوتاه، به مفاسد زیر برمى خوریم:
در بعضى از گزارشهایى که در جراید خارجى آمده مىخوانیم که در مجلسى که گروهى از دختران و پسران بودند و آهنگ خاصى از غنا در آن جا اجرا شد آن چنان هیجانى به دختران و پسران دست داد که به یک دیگر حمله ور شدند و فجایع زیادى بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد.
تفسیر روح المعانى، سخن یکى از سران بنى امیه را نقل مىکند که به آنها مىگفت: از غنا بپرهیزید که حیا را کم مىکند، شهوت را مىافزاید، شخصیت را در هم مىشکند، جانشین شراب مىشود و همان کارى را مىکند که مستى انجام مىدهد. این نشان مىدهد که حتى آنها نیز به مفاسد آن پى برده بودند.
بهطور کلى، موسیقى یکى از عوامل مهم تخدیر اعصاب است که این تخدیر از مجراى گوش صورت مىپذیرد و وقتى تحت نفوذ زیر و بم آهنگ موسیقى قرار گرفت، نوعى رخوت و سستى بر اعصاب چیره شده و از مفاهیم انسانى جز شهوترانى، عشق بازى و جمال پرستى چیزى در برابر دیدگان بى فروغ عقل وى مجسم نمىشود و آنچنان روى ادراک و نیروى خرد سرپوش مىگذارد که مفاهیم مقدسى به نام رحم، مروت، عفت، حیا، امانت، مساوات، برادرى و مبارزه، و استقامت در راه هدف به فراموشى سپرده مىشود.
در پایان سخنانى از امام خمینى را دربارۀ موسیقى مرور مىکنیم: «از جمله چیزهایى که باز مغزهاى جوانان را مخدر مىکند و تخدیرى است، موسیقى است.
موسیقى اسباب این مىشود که مغز انسان وقتى چند وقت به موسیقى گوش کرد تبدیل مىشود به یک مغزى غیر آن کسى که جدى باشد، از جدیت انسان را بیرون مىکند و متوجه مىکند به جهات دیگر.
موسیقى از امورى است که البته هر کسى بر حسب طبع خوشش مىآید، لکن از امورى است که انسان را از جدیت بیرون مىبرد و به یک مطلب هزل مىکشاند، دیگر یک جوانى که عادت کرد که روزى چند ساعت را با موسیقى سروکار داشته باشد... یک جوانى که اکثر اوقاتش را صرف کند پاى موسیقى... از مسائل زندگى و از مسائل جدى به کلى غافل شود، عادت مىکند، همان طور که به مواد مخدره عادت مىکند. کسانى که به مواد مخدره عادت مىکنند، دیگر نمىتوانند یک انسان جدى باشند که بتوانند در مسائل سیاسى فکر بکنند. فکر انسان را موسیقى جورى مىکند که دیگر نتواند در غیر همان محیط موسیقى و مربوط به شهوات و مربوط به موسیقى نتواند اصلش فکرش را بکند.»5
پینوشتها:
(1). محقق اردبیلى، زبدة البیان، ص 229؛ امام خمینى، مکاسب المحرمة، ج 1، ص 204-206؛ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 17، ص 305
(2). لقمان/ 6
(3). شیخ صدوق، المقنع، ص 456؛ شیخ طوسى، الخلاف، ج 6، ص 306؛ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 17، ص 305
(4). ر. ک: المیزان، ج 14، ص 379؛ تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 8، ص 92؛ موسیقى در تاریخ و قرآن، على اسماعیلپور، ص 224-230؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 24-27
(5). صحیفۀ نور، ج 8، ص 197-198؛ نظرى به موسیقى از طریق کتاب و سنت، سید مصطفى شریعت موسوى، ج 1، ص 15-19
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.
در ابتدا این نکته شایان توجه است که نواختن و گوش دادن هر نوع موسیقى و آهنگى حرام نیست، بلکه آهنگها و آوازها را مىتوان به سه دسته تقسیم کرد:
الف) آهنگها و آوازهایى که به شیوه مجالس عیش و عشرت و محافل رقص و پایکوبى اجرا مىشود و انسان را از حالت اعتدال فکرى و ذهنى دور مىسازد و به بى بندوبارى، لاقید بودن و بى تعهّد زیستن دعوت و تشویق مىکند که اصطلاحاً به آن «ساز و آوازهاى مبتذل» مىگویند.
ب) آنهایى که هم از نظر محتوا (مضمون اشعار) داراى معنایى با شکوه و زیباست و هم از نظر اجرا، خوب و زیبا اجرا مىشود و در عین حال تناسب و شباهتى با ساز و آوازهاى مجالس لهو، عیش و عشرت و فساد ندارد. نواختن و گوش دادن به نوع اوّل حرام است؛ امّا نوع دوم اشکال ندارد.
ج) ساز و آوازهایى که نسبت به آن شک داریم و نمىدانیم آیا از نوع اوّل است تا از آن پرهیز کنیم و یا از نوع دوم است تا پرهیز لازم نباشد. گوش دادن به موارد مشکوک (نوع سوم) اشکال ندارد؛ امّا بهتر است که به این نوع آهنگها هم گوش نکنیم.
درباره فلسفه تحریم موسیقى (موسیقى حرام) در یک بررسى کوتاه، به مفاسد زیر برمى خوریم:
الف) تشویق به فساد اخلاق
تجربه نشان داده است که بسیارى افراد، تحت تأثیر آهنگها و غنا، پرهیزکارى را رها کرده و به شهوات و فساد روى مىآورند. مجلس غنا، معمولاً مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن مىزند، همان غناست و چیزى که پدید آورنده این عوامل سوء باشد، نمىتواند در یک شریعت آسمانى حلال شود. هم چنان که قرآن کریم به این امر در آیه شریف 30 سوره حج اشاره کرده، مىفرماید:«فَاجتَنِبُوا الرِّجسَ مِنَ الاَوثانِ و اجتَنِبوا قَولَ الزّور؛... از بتهاى پلید اجتناب کنید و از سخن باطل بپرهیزید.» یکى از موارد قول زور (سخن باطل) که حرام شده، موسیقى و غنا است که افراد را به سوى مفاسد سوق مىدهد.2در بعضى از گزارشهایى که در جراید خارجى آمده مىخوانیم که در مجلسى که گروهى از دختران و پسران بودند و آهنگ خاصى از غنا در آن جا اجرا شد آن چنان هیجانى به دختران و پسران دست داد که به یک دیگر حمله ور شدند و فجایع زیادى بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد.
تفسیر روح المعانى، سخن یکى از سران بنى امیه را نقل مىکند که به آنها مىگفت: از غنا بپرهیزید که حیا را کم مىکند، شهوت را مىافزاید، شخصیت را در هم مىشکند، جانشین شراب مىشود و همان کارى را مىکند که مستى انجام مىدهد. این نشان مىدهد که حتى آنها نیز به مفاسد آن پى برده بودند.
ب) غافل شدن از یاد خدا
غنا و موسیقى، انسان را مست شهوتها کرده، او را از یاد خدا غافل مىکند. قلبى که از نغمههاى شهوتانگیز عاشقانه پر شد، دیگر جایى براى یاد خدا در آن باقى نمىماند. در قرآن از این امر به لهو تعبیر شده و آمده است:«و مِنَ النّاسِ مَن یَشتَرى لَهوَ الحَدیثِ لِیُضِلَّ عَن سَبِیلِ اللّٰهِ بِغَیرِ عِلمٍ ویَتَّخِذَها هُزُوًا...؛1 بعضى از مردم، سخنان بیهوده را مىخرند تا مردم را از روى جهل و نادانى گمراه سازند و آیات الهى را به استهزار مىگیرند، براى آنان عذاب خوارکننده است.» یکى از موارد «لهو الحدیث» موسیقى و غنا است3 که از عوامل ضلالت از «سبیل اللّه» شمرده شده و موجب «عذاب الیم» است.ج) داشتن زیانهاى جسمى و اثرات شوم بر روى دستگاه اعصاب و روان
دکتر «ولف ادلر» پروفسور دانشگاه کلمبیا مىگوید: بهترین و دلکشترین نواهاى موسیقى، شومترین آثار را روى سلسله اعصاب انسان مىگذارد.بهطور کلى، موسیقى یکى از عوامل مهم تخدیر اعصاب است که این تخدیر از مجراى گوش صورت مىپذیرد و وقتى تحت نفوذ زیر و بم آهنگ موسیقى قرار گرفت، نوعى رخوت و سستى بر اعصاب چیره شده و از مفاهیم انسانى جز شهوترانى، عشق بازى و جمال پرستى چیزى در برابر دیدگان بى فروغ عقل وى مجسم نمىشود و آنچنان روى ادراک و نیروى خرد سرپوش مىگذارد که مفاهیم مقدسى به نام رحم، مروت، عفت، حیا، امانت، مساوات، برادرى و مبارزه، و استقامت در راه هدف به فراموشى سپرده مىشود.
د) غنا، یکى از ابزار استعمار
استعمارگران جهان، همیشه از بیدارى مردم، بهویژه نسل جوان، وحشت دارند؛ به همین دلیل، بخشى از برنامههاى گسترده آنان براى ادامه استعمار، فرو بردن جامعهها در غفلت، بىخبرى، ناآگاهى و گسترش انواع سرگرمىهاى ناسالم است. امروز توسعه غنا و موسیقى، یکى از مهمترین ابزارى است که آنان براى تخدیر افکار مردم از آن استفاده مىکنند.4در پایان سخنانى از امام خمینى را دربارۀ موسیقى مرور مىکنیم: «از جمله چیزهایى که باز مغزهاى جوانان را مخدر مىکند و تخدیرى است، موسیقى است.
موسیقى اسباب این مىشود که مغز انسان وقتى چند وقت به موسیقى گوش کرد تبدیل مىشود به یک مغزى غیر آن کسى که جدى باشد، از جدیت انسان را بیرون مىکند و متوجه مىکند به جهات دیگر.
موسیقى از امورى است که البته هر کسى بر حسب طبع خوشش مىآید، لکن از امورى است که انسان را از جدیت بیرون مىبرد و به یک مطلب هزل مىکشاند، دیگر یک جوانى که عادت کرد که روزى چند ساعت را با موسیقى سروکار داشته باشد... یک جوانى که اکثر اوقاتش را صرف کند پاى موسیقى... از مسائل زندگى و از مسائل جدى به کلى غافل شود، عادت مىکند، همان طور که به مواد مخدره عادت مىکند. کسانى که به مواد مخدره عادت مىکنند، دیگر نمىتوانند یک انسان جدى باشند که بتوانند در مسائل سیاسى فکر بکنند. فکر انسان را موسیقى جورى مىکند که دیگر نتواند در غیر همان محیط موسیقى و مربوط به شهوات و مربوط به موسیقى نتواند اصلش فکرش را بکند.»5
پینوشتها:
(1). محقق اردبیلى، زبدة البیان، ص 229؛ امام خمینى، مکاسب المحرمة، ج 1، ص 204-206؛ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 17، ص 305
(2). لقمان/ 6
(3). شیخ صدوق، المقنع، ص 456؛ شیخ طوسى، الخلاف، ج 6، ص 306؛ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، ج 17، ص 305
(4). ر. ک: المیزان، ج 14، ص 379؛ تفسیر ابوالفتوح رازى، ج 8، ص 92؛ موسیقى در تاریخ و قرآن، على اسماعیلپور، ص 224-230؛ تفسیر نمونه، ج 17، ص 24-27
(5). صحیفۀ نور، ج 8، ص 197-198؛ نظرى به موسیقى از طریق کتاب و سنت، سید مصطفى شریعت موسوى، ج 1، ص 15-19
منبع: پرسمان قرآنی فلسفه احکام، سید علی هاشمی نشلجی، نشر جمال، 1390.