پرسش :
اگر خداوند جسم نيست، پس فلسفه ساخت كعبه چيست؟
پاسخ :
اگر كعبه به منزله خانه جسمانى خداوند بود، يا بسان مكانى كه حضرت حق در آن حلول مىكند اين با جسم نبودن خداوند ناسازگار مىبود حال آنكه براساس آيات قرآنى و هم چنين اسناد تاريخى در باب ساختن كعبه، مكه نمادى از بركات الهى، هدايت بشر،(1) و محل اجتماع(2) براى عبوديت حضرت حق تلقى شده است. خداوند متعال با افاضه خير فراوان دنيوى بر اين مكان كه قبل از آن خشك و لميزرع بود، رزّاقيت خود را به عرصه نمايش درآورد،(3) و با ارائه اين حقيقت كه آنجا محلى است براى وصول به مقام قرب الهى، چگونگى سلوك بندگى را، براى هدايت جهانيان به تصوير كشيد. چنان كه با مقرر فرمودن يك سلسله اعمال تشريعى در ايام خاص، كيفيت سير عبودى را به انسانها خاطرنشان مىسازد كه آدمى بايد از نفس خود هجرت كرده، با پاكسازى خود از هرگونه آلودگى، تعلّق، رنگ و هيئت غيرخدايى و با اخلاص، اقبال و توبه خاص، به مقام قرب ربوبى باريابد.(4) علاوه بر آن، خانه خود را نشانگر مقام ابراهيم، حرم امن و حج توانمندان تلقى فرمود كه هر يك نشان دهنده عظمت مقام حضرت حقاند و به واقع چه نشانى گوياتر و رساتر از اين موارد كه هر سال هزاران نفر در اين مكان مجتمع گشته و با انجام مناسك و اعمالى، عبوديت خداوند را به نمايش گذارند كه اين خود براى ديگر مردمان، بيدارگر و تحولآفرين است.(5)
خداوند، دستور ساخت اين خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز، در كشتن گوسفندان و در مواجهه اموات، يادآور خويش به مردم باشد. علاوه بر آنكه همه دلهاى به ظاهر متفرق را به يك سو جمع نموده است تا روح توحيد و يكى بودن را در آنها بپروراند و به واسطه آن، دين خود را زنده و پايدار سازد.(6)
ملاحظه مىفرماييد كه در تمام اين تحليلها غرضى جسمانى و مادى نهفته نبود تا ساختن كعبه با جسم نبودن خدا ناسازگار باشد بلكه هدف از برپايى چنين مكان شريفى چيزى نيست جز قرار دادن نماد و نشانى از مسائل معنوى و فرامادى.
پىنوشت
(1) آل عمران (3)، آيه 96.
(2) بقره (2)، آيه 125.
(3) ابراهيم (14)، آيه 37.
(4) طباطبايى، سيدمحمد حسين، الميزان، ج 1، ص 298.
(5) همان، ج 3، ص 354.
(6) همان، ج 6، ص 142.
اگر كعبه به منزله خانه جسمانى خداوند بود، يا بسان مكانى كه حضرت حق در آن حلول مىكند اين با جسم نبودن خداوند ناسازگار مىبود حال آنكه براساس آيات قرآنى و هم چنين اسناد تاريخى در باب ساختن كعبه، مكه نمادى از بركات الهى، هدايت بشر،(1) و محل اجتماع(2) براى عبوديت حضرت حق تلقى شده است. خداوند متعال با افاضه خير فراوان دنيوى بر اين مكان كه قبل از آن خشك و لميزرع بود، رزّاقيت خود را به عرصه نمايش درآورد،(3) و با ارائه اين حقيقت كه آنجا محلى است براى وصول به مقام قرب الهى، چگونگى سلوك بندگى را، براى هدايت جهانيان به تصوير كشيد. چنان كه با مقرر فرمودن يك سلسله اعمال تشريعى در ايام خاص، كيفيت سير عبودى را به انسانها خاطرنشان مىسازد كه آدمى بايد از نفس خود هجرت كرده، با پاكسازى خود از هرگونه آلودگى، تعلّق، رنگ و هيئت غيرخدايى و با اخلاص، اقبال و توبه خاص، به مقام قرب ربوبى باريابد.(4) علاوه بر آن، خانه خود را نشانگر مقام ابراهيم، حرم امن و حج توانمندان تلقى فرمود كه هر يك نشان دهنده عظمت مقام حضرت حقاند و به واقع چه نشانى گوياتر و رساتر از اين موارد كه هر سال هزاران نفر در اين مكان مجتمع گشته و با انجام مناسك و اعمالى، عبوديت خداوند را به نمايش گذارند كه اين خود براى ديگر مردمان، بيدارگر و تحولآفرين است.(5)
خداوند، دستور ساخت اين خانه را صادر فرمود تا به عنوان قبله در نماز، در كشتن گوسفندان و در مواجهه اموات، يادآور خويش به مردم باشد. علاوه بر آنكه همه دلهاى به ظاهر متفرق را به يك سو جمع نموده است تا روح توحيد و يكى بودن را در آنها بپروراند و به واسطه آن، دين خود را زنده و پايدار سازد.(6)
ملاحظه مىفرماييد كه در تمام اين تحليلها غرضى جسمانى و مادى نهفته نبود تا ساختن كعبه با جسم نبودن خدا ناسازگار باشد بلكه هدف از برپايى چنين مكان شريفى چيزى نيست جز قرار دادن نماد و نشانى از مسائل معنوى و فرامادى.
پىنوشت
(1) آل عمران (3)، آيه 96.
(2) بقره (2)، آيه 125.
(3) ابراهيم (14)، آيه 37.
(4) طباطبايى، سيدمحمد حسين، الميزان، ج 1، ص 298.
(5) همان، ج 3، ص 354.
(6) همان، ج 6، ص 142.