دوشنبه، 16 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

پرسش :

چگونه می توانیم آیة 30 سورة روم «...فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها...» را که در روایات تعبیر به ولایت شده، آن گونه بحث کنیم که رابطة آیه را با حضرت زهرا لمس کنیم؟ در این آیه ربط بین فطرت و فاطر و فاطمه چیست؟


پاسخ :
در ابتدا لازم است یادآوری شود که در معنی و تفسیر قرآن باید قرائن موجود همچون آیات دیگر، روایاتی که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه اطهار ـ علیهم السّلام ـ به عنوان مفسران اصلی قرآن به ما رسیده است، و همچنین قرائن عقلی را باید در نظر گرفت آنگاه نتیجه گرفت، و به هیچ وجه حق نداریم ولو این که مطلب کوچکی باشد را بر آیات قرآن تحمیل کنیم، چون این عمل تفسیر به رأی شمرده می‌شود، که عقاب و عذاب سختی در پی دارد.[1]
فرق فطرت و فاطر و فاطمه: فطرت و فاطر، از مادة «فطر» است که در اصل به معنای شکافتن طولی است، ولی کاربرد فطرت در قرآن، همان خلقت و ایجاد نمودن، و ابداع است، و فاطر یعنی خالق و ایجاد کننده[2] و فاطم و فاطمه از ریشه «فطم» به معنای از شیر گرفتن نوزاد، و جدا، و قطع شدن آمده،[3] و فاطمه را بدان جهت فاطمه گویند که از شر و بدیها فاصله دارد، و یا به این خاطر که او و شیعیانش از آتش جهنم بدورند و... .[4]
از بیان فوق بدست آمد، که فاطمه با فاطر و یا فطرت ربط لغوی ندارند، و بر ربط غیرلغوی هم دلیلی در ذیل آیه‌ی مذکور نیافتیم، هرچند در ذیل برخی آیاتی دیگر روایاتی وارد شده که بعداً بیان می‌شود.
اما معنای آیة مورد پرسش: آنچه از روایات به دست می‌آید، دو معنی در بین آن معروف‌تر و مشهورتر است، که به برخی روایات در این زمینه اشاره می‌شود.
الف: فطرت توحیدی: عده‌ی کثیری از مفسرین، فطرت را به معنای فطرت توحیدی، اسلام، دین[5] گرفته‌اند که روایات عدیده‌ای این امر را تأیید می‌کند، از جمله امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: ...هی الاسلام فطرهم الله حین اخذ میثاقهم علی التوحید...[6]
و همچنین امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: فطرهم علی المعرفة به[7] یعنی خداوند مردم را بر معرفت و شناخت خویش آفریده و این معرفت را در خمیر مایة آنها قرار داده است.
ب: ولایت: در مجموعه‌ای از روایات فطرة الله: به ولایت تفسیر شده است، منتهی در برخی از آنها در کنار توحید و رسالت آمده، مانند آنچه که از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که حضرت فرمود: علی التوحید، و محمد رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ و علی امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ ، [8] و در برخی از آنها فقط به ولایت تفسیر شده است، مانند آنچه امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: هی الولایه[9] یعنی فطرت همان ولایت است، البته باید توجه کرد که بین این روایات تنافی و تضاد نیست؛ چون توحید مراتبی دارد یکی از مرتبه‌های آن توحید افعالی است، و این مرتبه نیز شاخه‌هایی دارد که یکی از آنها توحید در ولایت است، و ولایت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه اطهار در طول ولایت خداوند متعال است.[10] لذا تنافی و تضاد برداشته می‌شود، چون معرفت به ولایت ائمه ـ علیهم السّلام ـ برگشت به توحید دارد.
با توجه به آنچه گفته شد، آیه‌ی مذکور به صورت مستقیم شامل فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ نمی‌شود مگر به این صورت که بگوئیم: ولایت ائمه ـ علیهم السّلام ـ از فاطمه ـ سلام الله علیها ـ جدا نیست، چون همه نور واحدند، ولی با توجه به آیات و روایات عدیده‌ای که در فضیلت صدیقه اطهر، فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ داریم هیچ نیازی نیست که ما با تلاش و توجیه آیه‌ی مذکور را منطبق بر حضرت کنیم، و یا آن حضرت را مشمول آیه بدانیم، برای استفاده و بهره‌برداری بیشتر به برخی آیات و روایات وارده در شأن و منزلت صدیقه اطهر اشاره می‌کنیم:
الف: آیات:
1. آیه‌ی تطهیر «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»[11] خدا چنین اراده فرموده که رجس (ناپاکی و گناه) را از شما خاندان نبوت ببرد و شما را پاک و منزه گرداند، حدود 16 نفر از صحابه، و 300 نفر از غیر صحابه نقل کرده‌اند که آیه‌ی فوق، در منزل ام سلمه، درباره پنج تن آل عبا (پیامبر، علی، ‌فاطمه، حسن و حسین ـ علیهم السّلام ـ ) وارد شده است.[12]
2. آیة مباهله: «فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ...»[13] پس بگو (ای پیامبر) بیایید ما و شما با فرزندان و زنان خود با هم به مباهله برخیزیم (یعنی در حق یکدیگر نفرین کنیم) تا دروغگویان را به لعن و عذاب خدا گرفتار سازیم، به اتفاق شیعیان[14] و اکثریت قاطع اهل سنّت[15] مراد از «نسائنا» فاطمه زهرا ـ سلام الله علیها ـ است.
3. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ»[16] پس حضرت آدم از خداوند کلماتی را فرا گرفت و آن کلمات را وسیلة قبولی توبة خویش قرار داد، و خداوند توبة ‌او را پذیرفت،‌ در روایتی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ رسیده است که آن کلمات این بود: أسألک بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسین الا ثبت علی فتاب، به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین توبة مرا قبول فرما.
4. «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمهُنَّ»[17] هنگامی که (خداوند) ابراهیم را با کلماتی امتحان فرمود، و او به خوبی از عهدة امتحان برآمد.
در روایتی امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: مراد از «کلمات» همان است که حضرت آدم دریافت نمود یعنی اسألک بحق محمد و علی و فاطمه و الحسن و الحسین»[18] پروردگارا، به حق محمد، علی فاطمه و حسن و حسین از تو درخواست می‌نمایم که توبة مرا بپذیری.
و همچنین آیه‌ی مودت[19] و سورة کوثر و... در شأن و عظمت فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ وارد شده اند.
ب: ‌روایات: فضائل حضرت در روایات بیش از آن است که بتوان عناوین آنها را فقط بیان نمود، لذا پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: الویل ثم الویل لمن شکّ فی فضل فاطمة.[20]
وای سپس وای، و خشم و عذاب خدا بر کسی که در فضیلت فاطمه شک کند،. که در اینجا به عناوین برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
1. فاطمه کسی است که وقتی پا به دنیا گذاشت، مکه و جهان با نور او نورانی شد، فلما سقطت الی الارض اشرق منها النور؛[21]
2. زهرا کسی است که هنگام به دنیا آمدن به توحید و رسالت و ولایت شهادت داد: و قالت اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی رسول الله و ان بعلی سید الاوصیاء... ،[22]
3. و فاطمه کسی است که 75 روز یا 95 روز بعد از پدر ملائکه با او سخن می گفتند: انما سمّیت فاطمة محدّثة لان الملائکة کانت تهبط من السماء....؛[23]
4. و زهرا کسی است که وقتی در لحظات آخر عمر پدر بزرگوارش اشک می‌ریخت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: و الذی بعثنی بالحق لقد بکی بکائک عرش الله، ما حوله من الملائکة و السموات و الارضون، و ما فیها[24] قسم به آن کسی که مرا به رسالت برانگیخت همانا از گریة‌ تو عرش خداوند و ملائکه و آسمان‌ها و زمین و تمام موجودات گریستند.
نتیجه این شد، که آیة مورد سؤال به صورت مستقیم ربطی به فاطمة زهرا ـ سلام الله علیها ـ ندارد، و همچنین بین فاطر و فطرت، و بین فاطمه از نظر لغوی ارتباطی نیست.
ولی آیات عدیده‌ای چون آیة تطهیر، مباهله، مودت، سورة کوثر و روایات کثیره‌ای بر فضیلت آن بانوی با عظمت دلالت دارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. فاطمة زهرا، علامه امینی، با تحقیق محمد امینی نجفی، ص49ـ334.
2. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا س ، محمد دشتی.
3. فاطمه زهرا ، سیدمحمد کاظم قزوینی.
4. فاطمه زهرا بانوی نمونة اسلام، ابراهیم امینی.
پاورقی ها:
[1] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، ‌داراحیاء‌التراث العربی، ج89، ص107ـ111.
[2] . راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، دفتر نشر کتاب، چاپ دوم، 1404هـ ، ص382.
[3] . المنجد، بیروت، دارالمشرق، چاپ بیست و یکم، ص588.
[4] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، داراحیاء للتراث العربی، ج43، ص10و14.
[5] . ابوعلی طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت دارالمعرفه، چاپ دوم، 1408 هـ ، ج7-8، ص474.
[6] . فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، 1402 هـ ، ج4، ص132.
[7] . همان، ج4، ص132.
[8] . همان، ص132.
[9] . همان، ص131.
[10] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، انتشارات اسلامی، ج2، ص336ـ345.
[11] . احزاب/ 33.
[12] . امینی، عبدالحسین، فاطمه زهرا، با تحقیق از محمد امینی، تهران، انتشارات استقلال، چاپ اول، 1376، ص53ـ55 و ر.ک: الغدیر، ‌ج1، ص50؛ ج3، ص24و196؛ ج5، ص416؛ ج6، ص170؛ ج9، ص348.
[13] . آل عمران/ 61.
[14] . فاطمه زهرا، همان، ص68و69.
[15] . ر.ک: مسلم، صحیح کتاب فضائل الصحابه، ج4، ص1871، ح32، احمدبن حنبل، مسند، ج1، ص185؛ و سنن ترمزی، ‌ج5، ص638، ‌ح3724، و...
[16] . بقره/ 37.
[17] . بقره/ 124.
[18] . ر.ک: بحارالانوار، پیشین، ج11، ص176 و ر.ک: قندوزی، ‌ینابیع الموده، ص97.
[19] . شوری/ 23.
[20] . رحمانی، فاطمه زهرا، ص102،‌ به نقل از مجلة مبلغان شماره 32، ص18.
[21] . بحارالانوار، پیشین، ‌ج16، ص80و81، ج43، ص2و3.
[22] . همان، ج43، ص3.
[23] . همان، ج26، ص75.
[24] . همان، ج22، ص491و484.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.