سخاوت واقعی
امام علی علیه السلام فرمودند:
السَّخَاءُ مَا کَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا کَانَ عَنْ مَسْأَلَهٍ فَحَیَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ.
سخاوت آن است که بی درخواست بخشیده شود و آنچه با درخواست بخشیده شود یا از روی شرم و یا از ترس شنیدن سخن زشت می باشد.
نهج البلاغه، حکمت 50
شرح حدیث:
چیزی که از روی حفظ موقعیت اجتماعی و اینکه مبادا به آدم توهین و جسارتی شود بخشیده شود عنوان حب ذات دارد و درمرتبه پایین منزلت و رتبه است گرچه نامش انفاق و احسان باشد.
هنر اینجاست که شخص قبل از اینکه مستحق واقعی نه آن هایی که حرفه ای هستند و کارشان تکدی گری است درخواست کند نیازش را برطرف کنیم تا کارمان مصداق سخاوت باشد.
سیره اهلبیت علیه السلام به این طریق بود که تلاش می کردند آبروی افراد نیازمند محفوظ بماند و شان و عزتشان زیر سوال نرود.
مردی از صحرانشینان عرب وارد مدینه شد و سراغ بهترین شخصی را از نظر جود و کرم گرفت.
به او گفتند گمشده ات حضرت حسین علیه السلام است. داخل مسجد شد و حضرت را در حال نماز مشاهده کرد. در کنار امام علیه السلام قرار گرفت و نیاز خود را در چند بیت شعر بیان کرد.
امام حسین علیه السلام از مسجد به خانه آمد و به قنبر فرمود: آیا از مال حجاز چیزی باقی مانده؟
عرض کرد بله چهل هزار دینار.
امام علیه السلام فرمود: همه را بیاور، کسی هست که از ما سزاوارتر است و به آن محتاج می باشد.
حضرت حسین علیه السلام درب خانه را نیمه باز کرد و پولها را به اعرابی داد و بی شک منظور آن بزرگوار از این عمل آن بود که چشم اعرابی به چشم او نیفتد و خجالت نکشد اعرابی پول ها را گرفت و گریه کرد و گفت: مگر کم عطا کردی که چنین می کنی؟ می گریم که چگونه این دست های پربرکت و بخشنده زیر خاک خواهد رفت. (1)
پی نوشت:
1- بحار ج 44 ص 190
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.
هنر اینجاست که شخص قبل از اینکه مستحق واقعی نه آن هایی که حرفه ای هستند و کارشان تکدی گری است درخواست کند نیازش را برطرف کنیم تا کارمان مصداق سخاوت باشد.
سیره اهلبیت علیه السلام به این طریق بود که تلاش می کردند آبروی افراد نیازمند محفوظ بماند و شان و عزتشان زیر سوال نرود.
مردی از صحرانشینان عرب وارد مدینه شد و سراغ بهترین شخصی را از نظر جود و کرم گرفت.
به او گفتند گمشده ات حضرت حسین علیه السلام است. داخل مسجد شد و حضرت را در حال نماز مشاهده کرد. در کنار امام علیه السلام قرار گرفت و نیاز خود را در چند بیت شعر بیان کرد.
امام حسین علیه السلام از مسجد به خانه آمد و به قنبر فرمود: آیا از مال حجاز چیزی باقی مانده؟
عرض کرد بله چهل هزار دینار.
امام علیه السلام فرمود: همه را بیاور، کسی هست که از ما سزاوارتر است و به آن محتاج می باشد.
حضرت حسین علیه السلام درب خانه را نیمه باز کرد و پولها را به اعرابی داد و بی شک منظور آن بزرگوار از این عمل آن بود که چشم اعرابی به چشم او نیفتد و خجالت نکشد اعرابی پول ها را گرفت و گریه کرد و گفت: مگر کم عطا کردی که چنین می کنی؟ می گریم که چگونه این دست های پربرکت و بخشنده زیر خاک خواهد رفت. (1)
پی نوشت:
1- بحار ج 44 ص 190
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.