بهای جهاد با نفس
امام علی علیه السلام فرمودند:
جِهادُ الهَوی ثَمَنُ الجَنَّةِ.
جهاد با هوای نفس بهای بهشت است.
میزان الحکمه، ج 2، ص 139، به نقل از غرر الحکم.
شرح حدیث:
شرح حدیث توسط حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی مدظلهالعالی:
در آیات قرآن، گاهی «جنّت» به عنوان یک شیء و بها معرفی شده و متاعی که در مقابل آن داده میشود، جان، مال و سرمایههای وجودی انسان است:
«(إِنَّ اللهَ اشتَرَی مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَ أَموَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ)؛ خداوند، از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری میکند که [در برابرش] بهشت برای آنان باشد». (1)
خداوند در این آیه، متاع را مال و جان قرار داد و ثمن آن را جنّت مقرّر نمود؛ ولی در این حدیث برعکس است؛ زیرا جنّت به عنوان متاع معرفی شده و ثمن آن، جهاد در برابر هوا و هوس قرار داده شده است. البته این چون یک مبادله است، هر کدام میتواند ثمن و مثمن واقع شود که به دو اعتبار مطلب صادق است.
در این حدیث جنّت به عنوان متاع گرانبها معرفی شده و جنّت مواهب و نعمتهای آن، آن قدر زیاد است که نه کمیت آن برای ما روشن است و نه کیفیت آن.
از روایات استفاده میشود که برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) هم با آن عظمتش مواهب بهشت کاملاً روشن نبود. در آن روایات که میفرماید:
«فِیهَا مَا لاَعَینٌ رَأَت و لا اُذُنٌ سَمِعَت وَ لَا خَطَرَ عَلی قَلبِ بَشَرٍ؛ در بهشت چیزهایی است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب کسی خطور کرده است».
ظاهر حدیث اطلاق دارد و پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) را هم شامل میشود. طبیعی است انسانی که در این عالم ماده است، نمیتواند جزئیات آن عالم را درک کند، حالا در این حدیث، بهای بهشت با آن عظمتی که دارد، جهاد با هوای نفس قرار داده شده که این عظمت و ارزش جهاد با نفس را میرساند. ما در این جا ابتدا مختصری از عظمت بهشت و سپس درباره اهمیت جهاد با نفس، آیات و احادیثی را ذکر میکنیم.
خداوند، در قرآن در یک مورد سه صفت برای باغهای بهشتی ذکر میکند و میفرماید: (مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ المُتَّقُونَ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأنهَارُ اُکُلُهَا دَآئِمُ وَ ظِلُّهَا تِلکَ عُقبَی الَّذِینَ اتَّقَوا وَ عُقبَی الکَافِرِینَ النَّارُ). (2)
صفت اوّل باغهای بهشتی این که آبهای جاری از زیر درختان باغهای بهشتی میگذرد.
دوم این که میوههای آن دائمی و همیشگی است.
سوم این که سایهی آنها همیشگی است.
همچنین در سوره مریم، آیه 62 میفرماید: «(لَا یسمَعُونَ فِیهَا لَغواً إِلَّا سَلاماً وَلَهُم رِزقُهُم فِیهَا بُکرَةً وَعشِیاً)؛ آنها هرگز در آن جا گفتار لغو و بیهودهای نمیشنوند و جز سلام در آن جا سخنی نیست و هر صبح و شام روزی آنها در بهشت مقرر است».
در آن جا نه دروغی است، نه دشنامی؛ نه تهمتی و نه زخم زبانی؛ نه سخریهای و نه حتی سخن بیهودهای. تنها چیزی که در آن جا مرتب به گوش میخورد، سلام است. در آنجا سلام به معنای وسیع کلمه رواج دارد که این نکته بر سلامت روح و فکر و زبان و رفتار و کردار بهشتیان دلالت دارد. سلامی که نشانهی محیطی امن و امان است؛ محیطی مملو از صفا و صمیمیت و پاکی و تقوا و صلح و آرامش.
در آیات دیگر نیز همین حقیقت با تعبیرات مختلفی آمده است؛ چنان که در آیه 73 سوره زمر آمده است: «(وَ قَالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلَامُ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلُوهَا خَالِدینَ)؛ خازنان بهشت به هنگام ورود به آنها میگویند: سلام بر شما! همیشه خوش و خوشحال باشید؛ پاک و پاکیزه باشید و بفرمایید وارد بهشت شوید و در آن جا جاودانه بمانید!».
همچنین در آیه 34 سوره ق میخوانیم: «(ادخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِکَ یومُ الخُلُودِ)؛ با سلام و سلامت وارد آن شوید. امروز روز خلود و جاودانی است!».
خداوند نیز به بهشتیان سلام میفرستد؛ چنان که در سوره یس، آیه 57 آمده است: «(سَلامُ قَولاً مِن رَبٍّ رَحِیمٍ)؛ سلام بر شما باد! این سلامی است از پروردگار مهربان به شما بهشتیان!».
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «خداوند در روز قیامت در خصوص بهشتیان میگوید: به عزّت و جلالم سوگند و به علو و بلندی مقامم قسم، من پنج چیز را به آنها میبخشم: آنها همیشه جوانند و پیر نمیشوند؛ تندرستند و بیمار نمیگردند؛ توانگرند و فقیر نخواهند شد؛ خوشحالند و اندوهی به آنها راه نمییابد و در آن جا همیشه زندهاند و نمیمیرند». (3)
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر کس بدون استثنا منزلگاهی در بهشت و منزلگاهی در دوزخ دارد. کافران، منزلگاه دوزخی مؤمنان را به ارث میبرند و مؤمنان جایگاه بهشتی کافران را». (4)
از آیات و روایات، بخوبی استفاده میشود که بهشت دارای دربهایی است و این دربها، به اعمال و کارهایی اشاره دارد که سبب ورود شخص به بهشت میشوند؛ لذا در پارهای از اخبار میخوانیم که بهشت دربهایی به نامهای مختلف دارد؛ از جمله دربی دارد به عنوان باب المجاهدین (درب مجاهدان). مجاهدانی که در راه خدا جهاد کردند، از آن درب وارد بهشت میشوند. در حقیقت نام برخی از دربهای بهشت بر اساس عملی است که باعث ورود شخص به بهشت میشود.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «واعلموا انّ للجنة ثمانیة ابواب عرض کل باب منها مسیرة اربعین سنة؛ بدانید که بهشت هشت درب دارد که عرض هر دربی به اندازهی چهل سال راه است». (5)
در قرآن برای جهنم، هفت درب ذکر شده است: (لَهَا سَبعَةُ أبوَابٍ) (6) و در روایات برای بهشت، هشت درب عنوان شده که این نشانه آن است که راه رسیدن به سعادت و بهشت از راه رسیدن به جهنم بیشتر است؛ چنان که رحمت خداوند بر غضب او پیشی گرفته است: (یا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ».
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ لِلجَنَّةِ ثَمانِیةَ اَبوابٍ: بابٌ یدخُلُ مِنهُ النَّبِیونَ وَ الصِّدِّیقُونَ، وَ بابٌ یدخُلُ مِنهُ الشَّهداءُ وَ الصّالِحُونَ، وَ خَمسَةُ ابوابٍ یدخُلُ مِنها شِیعَتُنا وَ مُحِبّونا ... وَ بابٌ یدخُلُ مِنهُ سائِرُ المسلمینَ مِمَّن شَهِدَ اَن لا اِلَهَ اِلَّا الله وَ لَم یکُن فی قَلبِهِ مِقدارُ ذَرَّةٍ مِن بُغضِنا اَهلَ البَیتِ؛ بهشت هشت دروازه دارد: دروازهای که پیامبران و صدیقان از آن وارد بهشت میشوند؛ دروازهای که شهیدان و صالحان از آن داخل بهشت میشوند و پنج دروازهی دیگر که شیعیان و دوستداران ما از آنها وارد بهشت میشوند ... و یک دروازه مخصوص که دیگر مسلمانانی است که به یگانگی خدا گواهی دهند و در دلشان ذرّهای دشمنی نسبت به ما خاندان نباشد، از آن به بهشت میآیند». (7)
در روایات برای ورود به بهشت عواملی ذکر شده که فهرست وار بیان میکنیم:
انجام دادن کار نیک و شایسته، دل برکندن از دنیا، گفتن لا اله الّا الله، خداترسی و خوش خلقی، کوتاه کردن آرزو، مرگ را در مقابل دیدگان خود قرار دادن، شرم کردن از خدا چنان که شایسته است، شرکت کردن در جهاد، انفاق کردن در تنگدستی، انصاف داشتن، حفظ زبان و شهوت، خلف وعده نکردن، در امانت خیانت نکردن، پوشیدن چشم از حرام.
بر طبق روایات، بهشت بر این گروهها حرام است: منّت گذارنده بر خداوند، غیبت کننده، میگسار، حیلهگر و خیانت کار.
بهشت دارای درجاتی است که برخی بر دیگری برتری دارند و نیز دارای منازلی است که با هم تفاوت دارند. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «با قرآن باش؛ زیرا خداوند بهشت را آفرید و درجات آن را به اندازهی آیات قرآن قرار داد؛ پس، هر کس قرآن بخواند، قرآن [در قیامت] به او میگوید: اِقرَأ وَ ارقَ؛ بخوان و بالا برو. و هر کس از این افراد وارد بهشت شود، در آن جا بلند مرتبهتر از او نخواهد بود، مگر پیامبران و صدیقان». (8)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «دارایی کمترین فرد بهشت چنان است که اگر جن و انس میهمان او شوند، همه را از خوراک و آشامیدنی پذیرایی میکند و از آنچه دارد، چیزی کم نمیشود». (9)
کسانی که تمایل دارند احادیث مربوط به بهشت را ببینند، به میزان الحکمه، جلد 2، صفحه 90 به بعد مراجعه کنند.
امّا بحث جهاد با نفس:
در روایات، سه عنوان برای جهاد بیان شده است:
1. جهاد اصغر 2. جهاد اکبر 3. اجتهاد در طاعت خداوند.
امّا روایات در زمینه «جهاد اصغر» که با دشمن بیرونی صورت میگیرد، فضایل فراوانی برشمرده است. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) به مردی که برای عبادت به کوهی رفته بود و خانوادهاش او را نزد پیامبر آورده بودند، فرمود: اگر مسلمان یک روز در میدانی از میدانهای جهاد پایداری ورزد، برایش از چهل سال عبادت کردن بهتر است. (10)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ الجِهادَ اَشرَفُ الأعمالِ بَعدَ الاسلامِ؛ جهاد شریفترین کارها بعد از اسلام است». (11)
امّا «جهاد اکبر» که جهاد و مبارزه با دشمن درونی و نفس است:
امام علی (علیه السلام) فرمود: «جِهادُ النَّفسِ مَهرُ الجَنَّةِ؛ جهاد با نفس کابین بهشت است». (12)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) سپاهی را به جنگ اعزام کرد. وقتی برگشتند، فرمود: خوشامد میگویم به مردمانی که جهاد اصغر را گذراندند؛ ولی جهاد اکبر همچنان بر عهده آنان باقی مانده است. عرض شد:ای رسول خدا! جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس». امام (علیه السلام) فرمود: «برترین جهاد، جهادی است که انسان با نفس نهفته در میان دو پهلوی خود صورت دهد». (13)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «[اگر] با خواهشهای نفس خود بستیزید، دلهایتان را حکمت فرا میگیرد». (14)
و نیز آن حضرت فرمود: «جَاهِدُوا اَنفُسَکُم بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ، تَظِلُّکُم وَ المَلائِکَةُ وَیفِرُّ عَنکُمُ الشَّیطانُ؛ با کم خوردن و کم آشامیدن به جنگ نفسهای خود بروید. فرشتگان بر سر شما سایه میافکنند و شیطان از شما دور میشود». (15)
امّا قسم سوم که «اجتهاد در طاعت خدا» است:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «بدانید که میان خدا و بندگانش نه فرشتهی مقربی واسطه میشود، نه پیامبر مرسلی و نه هیچ کس دیگر؛ مگر طاعتشان از خداوند؛ پس، در طاعت خدا بکوشید». (16)
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَشَدُّ الناسِ إجتهاداً مَن تَرَکَ الذُّنُوبَ؛ سخت کوشترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند». (17)
امام باقر (علیه السلام) در پاسخ به کسی که به آن حضرت عرض کرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه کم به جا میآورم؛ امّا سعی میکنم جز با حلال نخورم و جز با حلال نزدیکی نکنم؛ فرمود: «وَ اَی اِجتِهادٍ اَفضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ وَ فَرجٍ؛ چه جهادی برتر از پاک نگه داشتن شکم و شرمگاه است؟!» (18)
از خداوند توفیق موفّقیت در این سه جهاد را خواستاریم.
پینوشتها:
1. سورهی توبه، آیهی 111.
2. سورهی رعد، آیهی 35.
3. نورالثقلین، ج 4، ص 634.
4. همان، ج 2، ص 31.
5. خصال صدوق، ابواب الثمانیة.
6. سورهی حجر، آیهی 44.
7. خصال صدوق، باب الثمانیة.
8. بحارالانوار، ج 8، ص 133.
9. میزان الحکمه، ج 2، ص 109.
10. مستدرک الوسائل، ج 11، ص 21.
11. نورالثقلین، ج 1، ص 408.
12. میزان الحکمه، ج 2، ص 139.
13. میزان الحکمه، ج 2، ص 140.
14. همان، ص 143.
15. میزان الحکمه، ج 2، ص 143.
16. همان، ص 146.
17. همان، ص 148.
18. همان.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).
در آیات قرآن، گاهی «جنّت» به عنوان یک شیء و بها معرفی شده و متاعی که در مقابل آن داده میشود، جان، مال و سرمایههای وجودی انسان است:
«(إِنَّ اللهَ اشتَرَی مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَ أَموَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ)؛ خداوند، از مؤمنان جانها و اموالشان را خریداری میکند که [در برابرش] بهشت برای آنان باشد». (1)
خداوند در این آیه، متاع را مال و جان قرار داد و ثمن آن را جنّت مقرّر نمود؛ ولی در این حدیث برعکس است؛ زیرا جنّت به عنوان متاع معرفی شده و ثمن آن، جهاد در برابر هوا و هوس قرار داده شده است. البته این چون یک مبادله است، هر کدام میتواند ثمن و مثمن واقع شود که به دو اعتبار مطلب صادق است.
در این حدیث جنّت به عنوان متاع گرانبها معرفی شده و جنّت مواهب و نعمتهای آن، آن قدر زیاد است که نه کمیت آن برای ما روشن است و نه کیفیت آن.
از روایات استفاده میشود که برای پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلم) هم با آن عظمتش مواهب بهشت کاملاً روشن نبود. در آن روایات که میفرماید:
«فِیهَا مَا لاَعَینٌ رَأَت و لا اُذُنٌ سَمِعَت وَ لَا خَطَرَ عَلی قَلبِ بَشَرٍ؛ در بهشت چیزهایی است که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب کسی خطور کرده است».
ظاهر حدیث اطلاق دارد و پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) را هم شامل میشود. طبیعی است انسانی که در این عالم ماده است، نمیتواند جزئیات آن عالم را درک کند، حالا در این حدیث، بهای بهشت با آن عظمتی که دارد، جهاد با هوای نفس قرار داده شده که این عظمت و ارزش جهاد با نفس را میرساند. ما در این جا ابتدا مختصری از عظمت بهشت و سپس درباره اهمیت جهاد با نفس، آیات و احادیثی را ذکر میکنیم.
خداوند، در قرآن در یک مورد سه صفت برای باغهای بهشتی ذکر میکند و میفرماید: (مَثَلُ الجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ المُتَّقُونَ تَجرِی مِن تَحتِهَا الأنهَارُ اُکُلُهَا دَآئِمُ وَ ظِلُّهَا تِلکَ عُقبَی الَّذِینَ اتَّقَوا وَ عُقبَی الکَافِرِینَ النَّارُ). (2)
صفت اوّل باغهای بهشتی این که آبهای جاری از زیر درختان باغهای بهشتی میگذرد.
دوم این که میوههای آن دائمی و همیشگی است.
سوم این که سایهی آنها همیشگی است.
همچنین در سوره مریم، آیه 62 میفرماید: «(لَا یسمَعُونَ فِیهَا لَغواً إِلَّا سَلاماً وَلَهُم رِزقُهُم فِیهَا بُکرَةً وَعشِیاً)؛ آنها هرگز در آن جا گفتار لغو و بیهودهای نمیشنوند و جز سلام در آن جا سخنی نیست و هر صبح و شام روزی آنها در بهشت مقرر است».
در آن جا نه دروغی است، نه دشنامی؛ نه تهمتی و نه زخم زبانی؛ نه سخریهای و نه حتی سخن بیهودهای. تنها چیزی که در آن جا مرتب به گوش میخورد، سلام است. در آنجا سلام به معنای وسیع کلمه رواج دارد که این نکته بر سلامت روح و فکر و زبان و رفتار و کردار بهشتیان دلالت دارد. سلامی که نشانهی محیطی امن و امان است؛ محیطی مملو از صفا و صمیمیت و پاکی و تقوا و صلح و آرامش.
در آیات دیگر نیز همین حقیقت با تعبیرات مختلفی آمده است؛ چنان که در آیه 73 سوره زمر آمده است: «(وَ قَالَ لَهُم خَزَنَتُها سَلَامُ عَلَیکُم طِبتُم فَادخُلُوهَا خَالِدینَ)؛ خازنان بهشت به هنگام ورود به آنها میگویند: سلام بر شما! همیشه خوش و خوشحال باشید؛ پاک و پاکیزه باشید و بفرمایید وارد بهشت شوید و در آن جا جاودانه بمانید!».
همچنین در آیه 34 سوره ق میخوانیم: «(ادخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِکَ یومُ الخُلُودِ)؛ با سلام و سلامت وارد آن شوید. امروز روز خلود و جاودانی است!».
خداوند نیز به بهشتیان سلام میفرستد؛ چنان که در سوره یس، آیه 57 آمده است: «(سَلامُ قَولاً مِن رَبٍّ رَحِیمٍ)؛ سلام بر شما باد! این سلامی است از پروردگار مهربان به شما بهشتیان!».
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «خداوند در روز قیامت در خصوص بهشتیان میگوید: به عزّت و جلالم سوگند و به علو و بلندی مقامم قسم، من پنج چیز را به آنها میبخشم: آنها همیشه جوانند و پیر نمیشوند؛ تندرستند و بیمار نمیگردند؛ توانگرند و فقیر نخواهند شد؛ خوشحالند و اندوهی به آنها راه نمییابد و در آن جا همیشه زندهاند و نمیمیرند». (3)
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هر کس بدون استثنا منزلگاهی در بهشت و منزلگاهی در دوزخ دارد. کافران، منزلگاه دوزخی مؤمنان را به ارث میبرند و مؤمنان جایگاه بهشتی کافران را». (4)
از آیات و روایات، بخوبی استفاده میشود که بهشت دارای دربهایی است و این دربها، به اعمال و کارهایی اشاره دارد که سبب ورود شخص به بهشت میشوند؛ لذا در پارهای از اخبار میخوانیم که بهشت دربهایی به نامهای مختلف دارد؛ از جمله دربی دارد به عنوان باب المجاهدین (درب مجاهدان). مجاهدانی که در راه خدا جهاد کردند، از آن درب وارد بهشت میشوند. در حقیقت نام برخی از دربهای بهشت بر اساس عملی است که باعث ورود شخص به بهشت میشود.
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «واعلموا انّ للجنة ثمانیة ابواب عرض کل باب منها مسیرة اربعین سنة؛ بدانید که بهشت هشت درب دارد که عرض هر دربی به اندازهی چهل سال راه است». (5)
در قرآن برای جهنم، هفت درب ذکر شده است: (لَهَا سَبعَةُ أبوَابٍ) (6) و در روایات برای بهشت، هشت درب عنوان شده که این نشانه آن است که راه رسیدن به سعادت و بهشت از راه رسیدن به جهنم بیشتر است؛ چنان که رحمت خداوند بر غضب او پیشی گرفته است: (یا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ».
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ لِلجَنَّةِ ثَمانِیةَ اَبوابٍ: بابٌ یدخُلُ مِنهُ النَّبِیونَ وَ الصِّدِّیقُونَ، وَ بابٌ یدخُلُ مِنهُ الشَّهداءُ وَ الصّالِحُونَ، وَ خَمسَةُ ابوابٍ یدخُلُ مِنها شِیعَتُنا وَ مُحِبّونا ... وَ بابٌ یدخُلُ مِنهُ سائِرُ المسلمینَ مِمَّن شَهِدَ اَن لا اِلَهَ اِلَّا الله وَ لَم یکُن فی قَلبِهِ مِقدارُ ذَرَّةٍ مِن بُغضِنا اَهلَ البَیتِ؛ بهشت هشت دروازه دارد: دروازهای که پیامبران و صدیقان از آن وارد بهشت میشوند؛ دروازهای که شهیدان و صالحان از آن داخل بهشت میشوند و پنج دروازهی دیگر که شیعیان و دوستداران ما از آنها وارد بهشت میشوند ... و یک دروازه مخصوص که دیگر مسلمانانی است که به یگانگی خدا گواهی دهند و در دلشان ذرّهای دشمنی نسبت به ما خاندان نباشد، از آن به بهشت میآیند». (7)
در روایات برای ورود به بهشت عواملی ذکر شده که فهرست وار بیان میکنیم:
انجام دادن کار نیک و شایسته، دل برکندن از دنیا، گفتن لا اله الّا الله، خداترسی و خوش خلقی، کوتاه کردن آرزو، مرگ را در مقابل دیدگان خود قرار دادن، شرم کردن از خدا چنان که شایسته است، شرکت کردن در جهاد، انفاق کردن در تنگدستی، انصاف داشتن، حفظ زبان و شهوت، خلف وعده نکردن، در امانت خیانت نکردن، پوشیدن چشم از حرام.
بر طبق روایات، بهشت بر این گروهها حرام است: منّت گذارنده بر خداوند، غیبت کننده، میگسار، حیلهگر و خیانت کار.
بهشت دارای درجاتی است که برخی بر دیگری برتری دارند و نیز دارای منازلی است که با هم تفاوت دارند. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: «با قرآن باش؛ زیرا خداوند بهشت را آفرید و درجات آن را به اندازهی آیات قرآن قرار داد؛ پس، هر کس قرآن بخواند، قرآن [در قیامت] به او میگوید: اِقرَأ وَ ارقَ؛ بخوان و بالا برو. و هر کس از این افراد وارد بهشت شود، در آن جا بلند مرتبهتر از او نخواهد بود، مگر پیامبران و صدیقان». (8)
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «دارایی کمترین فرد بهشت چنان است که اگر جن و انس میهمان او شوند، همه را از خوراک و آشامیدنی پذیرایی میکند و از آنچه دارد، چیزی کم نمیشود». (9)
کسانی که تمایل دارند احادیث مربوط به بهشت را ببینند، به میزان الحکمه، جلد 2، صفحه 90 به بعد مراجعه کنند.
امّا بحث جهاد با نفس:
در روایات، سه عنوان برای جهاد بیان شده است:
1. جهاد اصغر 2. جهاد اکبر 3. اجتهاد در طاعت خداوند.
امّا روایات در زمینه «جهاد اصغر» که با دشمن بیرونی صورت میگیرد، فضایل فراوانی برشمرده است. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) به مردی که برای عبادت به کوهی رفته بود و خانوادهاش او را نزد پیامبر آورده بودند، فرمود: اگر مسلمان یک روز در میدانی از میدانهای جهاد پایداری ورزد، برایش از چهل سال عبادت کردن بهتر است. (10)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «اِنَّ الجِهادَ اَشرَفُ الأعمالِ بَعدَ الاسلامِ؛ جهاد شریفترین کارها بعد از اسلام است». (11)
امّا «جهاد اکبر» که جهاد و مبارزه با دشمن درونی و نفس است:
امام علی (علیه السلام) فرمود: «جِهادُ النَّفسِ مَهرُ الجَنَّةِ؛ جهاد با نفس کابین بهشت است». (12)
امام علی (علیه السلام) فرمود: «پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) سپاهی را به جنگ اعزام کرد. وقتی برگشتند، فرمود: خوشامد میگویم به مردمانی که جهاد اصغر را گذراندند؛ ولی جهاد اکبر همچنان بر عهده آنان باقی مانده است. عرض شد:ای رسول خدا! جهاد اکبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس». امام (علیه السلام) فرمود: «برترین جهاد، جهادی است که انسان با نفس نهفته در میان دو پهلوی خود صورت دهد». (13)
پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «[اگر] با خواهشهای نفس خود بستیزید، دلهایتان را حکمت فرا میگیرد». (14)
و نیز آن حضرت فرمود: «جَاهِدُوا اَنفُسَکُم بِقِلَّةِ الطَّعامِ وَ الشَّرابِ، تَظِلُّکُم وَ المَلائِکَةُ وَیفِرُّ عَنکُمُ الشَّیطانُ؛ با کم خوردن و کم آشامیدن به جنگ نفسهای خود بروید. فرشتگان بر سر شما سایه میافکنند و شیطان از شما دور میشود». (15)
امّا قسم سوم که «اجتهاد در طاعت خدا» است:
امام صادق (علیه السلام) فرمود: «بدانید که میان خدا و بندگانش نه فرشتهی مقربی واسطه میشود، نه پیامبر مرسلی و نه هیچ کس دیگر؛ مگر طاعتشان از خداوند؛ پس، در طاعت خدا بکوشید». (16)
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «اَشَدُّ الناسِ إجتهاداً مَن تَرَکَ الذُّنُوبَ؛ سخت کوشترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند». (17)
امام باقر (علیه السلام) در پاسخ به کسی که به آن حضرت عرض کرد: من در عمل ناتوانم و نماز و روزه کم به جا میآورم؛ امّا سعی میکنم جز با حلال نخورم و جز با حلال نزدیکی نکنم؛ فرمود: «وَ اَی اِجتِهادٍ اَفضَلُ مِن عِفَّةِ بَطنٍ وَ فَرجٍ؛ چه جهادی برتر از پاک نگه داشتن شکم و شرمگاه است؟!» (18)
از خداوند توفیق موفّقیت در این سه جهاد را خواستاریم.
پینوشتها:
1. سورهی توبه، آیهی 111.
2. سورهی رعد، آیهی 35.
3. نورالثقلین، ج 4، ص 634.
4. همان، ج 2، ص 31.
5. خصال صدوق، ابواب الثمانیة.
6. سورهی حجر، آیهی 44.
7. خصال صدوق، باب الثمانیة.
8. بحارالانوار، ج 8، ص 133.
9. میزان الحکمه، ج 2، ص 109.
10. مستدرک الوسائل، ج 11، ص 21.
11. نورالثقلین، ج 1، ص 408.
12. میزان الحکمه، ج 2، ص 139.
13. میزان الحکمه، ج 2، ص 140.
14. همان، ص 143.
15. میزان الحکمه، ج 2، ص 143.
16. همان، ص 146.
17. همان، ص 148.
18. همان.
منبع: گفتار معصومین (علیهم السلام)، جلد سوم (درس اخلاق حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی)، گردآوری: سید محمد عبدالله زاده، قم: انتشارات امام علی بن ابیطالب (علیه السلام)، چاپ سوم (1394).