یاد مرگ و پرهیزکارى
امام علی علیه السلام فرمودند:
أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ وَ بَادِرُوا الْمَوْتَ الَّذِی إِنْ هَرَبْتُمْ أَدْرَکَکُمْ وَ إِنْ أَقَمْتُمْ أَخَذَکُمْ وَ إِنْ نَسِیتُمُوهُ ذَکَرَکُمْ.
ای مردم بترسید از خدایی که اگر بگویید می شنود و اگر پنهان کنید می داند پس از مرگی سبقت گیرید که اگر از آن فرار کردید به شما می رسد و اگر ایستادید شما را می گیرد و اگر فراموشش کردید به یاد می آورد.
نهج البلاغه: حکمت 194
شرح حدیث:
بنابراین دو چیز هیچ گاه نباید از یادمان برود یکی خدا و دوم مرگ و این دو یار انسان و عوامل ترقی و رشد انسانند.
خدایی که از ظاهر و باطن ما مطلع است و چیزی از او مخفی نیست.
یَعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُور؛ُ
خداوند به گردش خائنانه چشم های خلق و اندیشه های پنهانی مردم آگاه است.(1)
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفی؛
اگر سخن به آشکارا گویی خداوند از ضمیر مخفی و مخفی تر آگاه است.(2)
محمد بن مسلم می گوید از امام صادق علیه السلام معنی سر و اخفی را سوال کردم. حضرت فرمودند:
اَلسِّرُّ ما کَتَمتَهُ فِی نفسِکَ وَ اَخفی ما خَطَرَ ببالِکَ ثُمَّ اَنسِیتَهُ؛
سر آن است که در ضمیرت وجود دارد و آن را پنهان نگاه داری و اخفا آن چیزی است که زمانی به دلت خطور کرده و سپس آن را فراموش کرده ای.(3)
امام علیه السلام درباره آگاهی پروردگار از ضمائر ما نیز فرمودند:
عَالِمُ السِّرِّ مِنْ ضَمَائر الْمُضْمِرِینَ، وَ نَجْوَی الْمُتَخَافِتِینَ، وَ خَوَاطِرِ رَجْمِ الظُّنُونِ، وَ عُقَدِ عَزِیمَاتِ الْیَقِینِ، وَ مَسَارِقِ إِیمَاضِ الْجُفُونِ، وَ مَا ضَمِنَتْهُ اءَکْنَانُ الْقُلُوبِ، وَ غَیَابَاتُ الْغُیُوبِ، وَ مَا اءَصْغَتْ لاِسْتِرَاقِهِ مَصَائِخُ الْاءَسْمَاعِ؛
خداوند متعال آگاه بر کسانی است که راز خود را پنهان می کنند و پنهان گویی آنان که سخن با یکدیگر آهسته می گویند و به اندیشه هایی که از ظن و گمان در دل قرار گیرد به آنچه با یقین تصمیم بر آن گرفته می شود به نگاه کردن های زیر چشم که از روی دزدی و آهستگی انجام می گیرد به طوری که دیگری ملتفت نباشد و به آنچه در دل ها پنهان شده و هیچ کس از آن آگاه نیست و به نادیدنی ها که در زیر حجاب ها و پرده ها مستور است و برای احدی آشکار نمی باشد و به سخنانی که سوراخ های گوش ها به دزدی و آهستگی می شنوند.(4)
اما جمله دوم امام علیه السلام که با جمله بادر و الموت بیان شد استقبال از مرگ یعنی آمادگی برای سفر آخرت چگونه یک مسافر چمدان خود را می بندد و تمام وسایل مورد نیاز سفرش را در داخل آن می گذارد و ساعت حرکت را انتظار می کشد باید نسبت به مرگ اینگونه بود. دین به مردم و خدا و دین ادا شود و چمدان از اعمال صالحه و خیر پر باشد و به تکلیف عمل گردد تا هر وقت ندای الرحیل داده شد با دست خالی سفر آخرت آغاز نگردد.
امام علیه السلام در پاسخ به سوال آماده شدن برای مرگ به چیست؟ فرمودند:
اَداءُ الفَرائِض و اِجتِنابُ المَحارِم و الاِشتِمالُ عَلیَ المَکارِم ثُمَّ لا یُبالِی اَوقَعَ عَلَی المَوتِ اَم وَقَعَ المَوتُ عَلَیه وَ اللهِ ما یُبالی بنُ اَبی طالبٍ اَوقَعَ عَلَی المَوتِ اَم وَقَعَ المَوتُ عَلَیه
به جا آوردن واجبات و دوری کردن از حرام ها و فرا گرفتن خوی های نیک با رعایت این کارها دیگر آدمی را چه باک که او به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغش آید سوگند به خدا که پسر ابی طالب را باکی نیست که خود به سراغ مرگ (و شهادت رود) یا مرگ به سراغ او آید.(5)
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
اِنَّما الاِستِعدادُ لِلمَوتِ تَجَنُّبُ الحَرامِ و بَذلُ النَّدی و الخَیر؛
اماده شدن برای مرگ در حقیقت دوری کردن از حرام و گشودن دست احسان و نیکی است.(6)
شرح ابن میثم
معناى عبارات روشن است، امام علیه السلام [مردم را] به تقواى الهى و ترس از او واداشته است از آن رو که او گفته بنده را مى شنود و به باطنش آگاه است دو مفعول به دلیل معلوم بودنشان حذف شده است یعنى: سمع قولکم، و علم ضمیرکم. و هم چنین امام علیه السلام آدمى را در پیشى گرفتن بر مرگ و سبقت بر آن با اعمال شایسته، براى حفظ نفوس از عذاب آتش و ترس مرگ، وادار فرموده و او را برحذر داشته است از این که در پیشى گرفتن بر مرگ شتاب کند به دلیل این که کسى از آن رهایى ندارد و براى رسیدن مرگ بر آدمى، کلمه «ذکر» در مقابل «نسیان» را استعاره آورده است، به خاطر شباهت داشتن مرگ به قاصدى که با علم به آمدنش نزد وى مى آید.(7)
پینوشتها:
1- سوره غافر، آیه 19
2- سوره طه، آیه 7
3- بحارالانوار، ج 3، ص 128
4- نهج البلاغه، خطبه 90
5- امالی صدوق، ص 97
6- علل الشرایع، ص 231
7. ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 587
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.
خدایی که از ظاهر و باطن ما مطلع است و چیزی از او مخفی نیست.
یَعْلَمُ خَائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَمَا تُخْفِی الصُّدُور؛ُ
خداوند به گردش خائنانه چشم های خلق و اندیشه های پنهانی مردم آگاه است.(1)
وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ یَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفی؛
اگر سخن به آشکارا گویی خداوند از ضمیر مخفی و مخفی تر آگاه است.(2)
محمد بن مسلم می گوید از امام صادق علیه السلام معنی سر و اخفی را سوال کردم. حضرت فرمودند:
اَلسِّرُّ ما کَتَمتَهُ فِی نفسِکَ وَ اَخفی ما خَطَرَ ببالِکَ ثُمَّ اَنسِیتَهُ؛
سر آن است که در ضمیرت وجود دارد و آن را پنهان نگاه داری و اخفا آن چیزی است که زمانی به دلت خطور کرده و سپس آن را فراموش کرده ای.(3)
امام علیه السلام درباره آگاهی پروردگار از ضمائر ما نیز فرمودند:
عَالِمُ السِّرِّ مِنْ ضَمَائر الْمُضْمِرِینَ، وَ نَجْوَی الْمُتَخَافِتِینَ، وَ خَوَاطِرِ رَجْمِ الظُّنُونِ، وَ عُقَدِ عَزِیمَاتِ الْیَقِینِ، وَ مَسَارِقِ إِیمَاضِ الْجُفُونِ، وَ مَا ضَمِنَتْهُ اءَکْنَانُ الْقُلُوبِ، وَ غَیَابَاتُ الْغُیُوبِ، وَ مَا اءَصْغَتْ لاِسْتِرَاقِهِ مَصَائِخُ الْاءَسْمَاعِ؛
خداوند متعال آگاه بر کسانی است که راز خود را پنهان می کنند و پنهان گویی آنان که سخن با یکدیگر آهسته می گویند و به اندیشه هایی که از ظن و گمان در دل قرار گیرد به آنچه با یقین تصمیم بر آن گرفته می شود به نگاه کردن های زیر چشم که از روی دزدی و آهستگی انجام می گیرد به طوری که دیگری ملتفت نباشد و به آنچه در دل ها پنهان شده و هیچ کس از آن آگاه نیست و به نادیدنی ها که در زیر حجاب ها و پرده ها مستور است و برای احدی آشکار نمی باشد و به سخنانی که سوراخ های گوش ها به دزدی و آهستگی می شنوند.(4)
اما جمله دوم امام علیه السلام که با جمله بادر و الموت بیان شد استقبال از مرگ یعنی آمادگی برای سفر آخرت چگونه یک مسافر چمدان خود را می بندد و تمام وسایل مورد نیاز سفرش را در داخل آن می گذارد و ساعت حرکت را انتظار می کشد باید نسبت به مرگ اینگونه بود. دین به مردم و خدا و دین ادا شود و چمدان از اعمال صالحه و خیر پر باشد و به تکلیف عمل گردد تا هر وقت ندای الرحیل داده شد با دست خالی سفر آخرت آغاز نگردد.
امام علیه السلام در پاسخ به سوال آماده شدن برای مرگ به چیست؟ فرمودند:
اَداءُ الفَرائِض و اِجتِنابُ المَحارِم و الاِشتِمالُ عَلیَ المَکارِم ثُمَّ لا یُبالِی اَوقَعَ عَلَی المَوتِ اَم وَقَعَ المَوتُ عَلَیه وَ اللهِ ما یُبالی بنُ اَبی طالبٍ اَوقَعَ عَلَی المَوتِ اَم وَقَعَ المَوتُ عَلَیه
به جا آوردن واجبات و دوری کردن از حرام ها و فرا گرفتن خوی های نیک با رعایت این کارها دیگر آدمی را چه باک که او به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغش آید سوگند به خدا که پسر ابی طالب را باکی نیست که خود به سراغ مرگ (و شهادت رود) یا مرگ به سراغ او آید.(5)
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
اِنَّما الاِستِعدادُ لِلمَوتِ تَجَنُّبُ الحَرامِ و بَذلُ النَّدی و الخَیر؛
اماده شدن برای مرگ در حقیقت دوری کردن از حرام و گشودن دست احسان و نیکی است.(6)
شرح ابن میثم
معناى عبارات روشن است، امام علیه السلام [مردم را] به تقواى الهى و ترس از او واداشته است از آن رو که او گفته بنده را مى شنود و به باطنش آگاه است دو مفعول به دلیل معلوم بودنشان حذف شده است یعنى: سمع قولکم، و علم ضمیرکم. و هم چنین امام علیه السلام آدمى را در پیشى گرفتن بر مرگ و سبقت بر آن با اعمال شایسته، براى حفظ نفوس از عذاب آتش و ترس مرگ، وادار فرموده و او را برحذر داشته است از این که در پیشى گرفتن بر مرگ شتاب کند به دلیل این که کسى از آن رهایى ندارد و براى رسیدن مرگ بر آدمى، کلمه «ذکر» در مقابل «نسیان» را استعاره آورده است، به خاطر شباهت داشتن مرگ به قاصدى که با علم به آمدنش نزد وى مى آید.(7)
پینوشتها:
1- سوره غافر، آیه 19
2- سوره طه، آیه 7
3- بحارالانوار، ج 3، ص 128
4- نهج البلاغه، خطبه 90
5- امالی صدوق، ص 97
6- علل الشرایع، ص 231
7. ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5 ص 587
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت،1390.