هماهنگى علم و عمل
امام علی علیه السلام فرمودند:
الْعِلْمُ مَقْرُونٌ بِالْعَمَلِ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ عَنْهُ.
علم باید با عمل همراه باشد و آنچه آموخت باید به کار بندد علم عمل را صدا می زند در صورتی که جوابش دهد وگرنه از نزدش دور شده و می رود.
نهج البلاغه: حکمت 358
شرح حدیث:
علم آن وقت نور می شود که همراه با عمل باشد علم منادی عمل است و منتظر پاسخ اگر به کار بسته شد رونق میابد رو به کمال می رود و اگر جوابش داده نشود کم کم از یاد انسان می رود حالا از هر نوعش باشد.
مومن باید در سر شور عمل داشته باشد چون فرصت ها همیشه نیست امام علیه السلام سفارش می کند که:
فَاعْمَلُوا وَ اءَنْتُمْ فِی نَفَسِ الْبَقاءِ؛
ای مردم تا نفس بالا می آید کاری کنید.(1)
فَاعمَلُوا و العَمَلُ یُرفَعُ و التَّوبَهُ تَفقَعُ وَ الُّدعاُء یُسمَعُ وَ الحالَ هادِئَهٌ؛
کار کنید هنوز که کار به درگاه الهی بالا می رود و توبه سود می بخشد و دعا شنیده می شود و اوضاع آرام است.(2)
امام علیه السلام فرمودند: علم باید با عمل همراه باشد این توصیه به خاطر آن است که از زحمات کسب علم برای شخص عالم ضایع نشود چون علم منهای عمل از خطر نادانی بیشتر است و عالم را از خدا دور می کند.
امام سجاد علیه السلام می فرمودند:
مَکتُوبٌ فِی الاِنجیلِ: لا تَطلُبُوا عِلمَ ما لا تَعمَلُونَ وَ لمَّا عَمِلتُم بِما عِلِمتُم فَاِنَّ العِلمَ اِذا لَم یُعمَل بِهِ لَم یَزدَد مِنَ اللهِ اِلّا بُعداً؛
در انجیل نوشته شده است تا آنچه را آموخته اید به کار نبسته اید در پی آموختن آنچه نمی دانید نروید زیرا علم هرگاه به آن عمل نشود جز بر دوری عالم از خدا نیفزاید.(3)
شرح ابن میثم
مقصود امام علیه السلام آن است که علم در وضعى که مطابق حکمت الهى است با عمل قرین است. توضیح مطلب آن است که خداوند بزرگ براى نفس عاقله دو قوه علمى و عملى قرار داده و کمال نفس را نیز وابسته به این دو قوه علم و عمل شمرده است، علم تنها موجب کمال نفس نمى شود مگر این که با عمل توأم باشد.
عبارت: فمن علم عمل
یعنى: هر کس آنچه را که بر طبق حکمت باید بداند، اگر دانست، سزاوار است که بر طبق دانسته اش عمل کند، و این خود انگیزه عمل شده و لازمه وجود آن است. و احتمال دارد که جمله: «عمل» خبر در معناى امر باشد، یعنى هر کس بداند پس عمل مى کند. و عبارت: و العلم یهتف بالعمل...، هتف یعنى ندا کردن، هر چند که ندا کننده دیده نشود، این کلمه را براى آنچه از طلب علم در نظر گرفته شده است، استعاره آورده است، از آن رو که علم با عملى که در خور آن است و خواست طبیعى آن است نزدیکى و همبستگى دارد، پس گویا او را فریاد مى زند و به همبستگى دعوت مى کند تا از آن دو، کمال انسان فراهم آید.
و معنى عبارت: فان اجابه و الا ارتحل آن است که وقتى علم با عمل توأم شد، آن چنان نیرومند مى شود که گویى از عالم ذهن به عالم حسّ وارد شده و به صورت فعل و عمل ملموس در آمده و جلوه مى کند، مثلا هر گاه انسان به وجود آفریدگار و آنچه از اطاعت او لازم است، علم دارد، و بعد آن را با عبادت خود قرین ساخته، لازمه آن عبادت بنده، ادامه توجه به پروردگار و به خاطر سپردن یاد اوست به حدّى که هیچ گاه از خاطر فراموش نشود. و امّا وقتى که عمل براى خدا را ترک گوید، پس ناگزیر باید سرگرم به غیر خدا شود، و از توجّه به او بگسلد، تا آنجا که این خود باعث فراموشى و غفلت از خدا گردد.
کلمه: ارتحال (کوچ کردن) را براى از بین رفتن علم استعاره آورده است از آن رو که چنان نفسى استعداد و صلاحیت علم را ندارد همانند کسى که از وطنى که صلاحیّت سکونت ندارد، کوچ مى کند، و بعضى گفته اند: مقصود از ارتحال بى فایده شدن علم است از باب مجاز نام مقدمّه را بر نتیجه اطلاق کرده است، زیرا نتیجه ارتحال و کوچ کردن، سود نبردن از جاى کوچ است.(4)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، خطبه 237
2- نهج البلاغه، خطبه 230
3- بحار الانوار، ج 2، ص 28
4- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 712 و 713
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
مومن باید در سر شور عمل داشته باشد چون فرصت ها همیشه نیست امام علیه السلام سفارش می کند که:
فَاعْمَلُوا وَ اءَنْتُمْ فِی نَفَسِ الْبَقاءِ؛
ای مردم تا نفس بالا می آید کاری کنید.(1)
فَاعمَلُوا و العَمَلُ یُرفَعُ و التَّوبَهُ تَفقَعُ وَ الُّدعاُء یُسمَعُ وَ الحالَ هادِئَهٌ؛
کار کنید هنوز که کار به درگاه الهی بالا می رود و توبه سود می بخشد و دعا شنیده می شود و اوضاع آرام است.(2)
امام علیه السلام فرمودند: علم باید با عمل همراه باشد این توصیه به خاطر آن است که از زحمات کسب علم برای شخص عالم ضایع نشود چون علم منهای عمل از خطر نادانی بیشتر است و عالم را از خدا دور می کند.
امام سجاد علیه السلام می فرمودند:
مَکتُوبٌ فِی الاِنجیلِ: لا تَطلُبُوا عِلمَ ما لا تَعمَلُونَ وَ لمَّا عَمِلتُم بِما عِلِمتُم فَاِنَّ العِلمَ اِذا لَم یُعمَل بِهِ لَم یَزدَد مِنَ اللهِ اِلّا بُعداً؛
در انجیل نوشته شده است تا آنچه را آموخته اید به کار نبسته اید در پی آموختن آنچه نمی دانید نروید زیرا علم هرگاه به آن عمل نشود جز بر دوری عالم از خدا نیفزاید.(3)
شرح ابن میثم
مقصود امام علیه السلام آن است که علم در وضعى که مطابق حکمت الهى است با عمل قرین است. توضیح مطلب آن است که خداوند بزرگ براى نفس عاقله دو قوه علمى و عملى قرار داده و کمال نفس را نیز وابسته به این دو قوه علم و عمل شمرده است، علم تنها موجب کمال نفس نمى شود مگر این که با عمل توأم باشد.
عبارت: فمن علم عمل
یعنى: هر کس آنچه را که بر طبق حکمت باید بداند، اگر دانست، سزاوار است که بر طبق دانسته اش عمل کند، و این خود انگیزه عمل شده و لازمه وجود آن است. و احتمال دارد که جمله: «عمل» خبر در معناى امر باشد، یعنى هر کس بداند پس عمل مى کند. و عبارت: و العلم یهتف بالعمل...، هتف یعنى ندا کردن، هر چند که ندا کننده دیده نشود، این کلمه را براى آنچه از طلب علم در نظر گرفته شده است، استعاره آورده است، از آن رو که علم با عملى که در خور آن است و خواست طبیعى آن است نزدیکى و همبستگى دارد، پس گویا او را فریاد مى زند و به همبستگى دعوت مى کند تا از آن دو، کمال انسان فراهم آید.
و معنى عبارت: فان اجابه و الا ارتحل آن است که وقتى علم با عمل توأم شد، آن چنان نیرومند مى شود که گویى از عالم ذهن به عالم حسّ وارد شده و به صورت فعل و عمل ملموس در آمده و جلوه مى کند، مثلا هر گاه انسان به وجود آفریدگار و آنچه از اطاعت او لازم است، علم دارد، و بعد آن را با عبادت خود قرین ساخته، لازمه آن عبادت بنده، ادامه توجه به پروردگار و به خاطر سپردن یاد اوست به حدّى که هیچ گاه از خاطر فراموش نشود. و امّا وقتى که عمل براى خدا را ترک گوید، پس ناگزیر باید سرگرم به غیر خدا شود، و از توجّه به او بگسلد، تا آنجا که این خود باعث فراموشى و غفلت از خدا گردد.
کلمه: ارتحال (کوچ کردن) را براى از بین رفتن علم استعاره آورده است از آن رو که چنان نفسى استعداد و صلاحیت علم را ندارد همانند کسى که از وطنى که صلاحیّت سکونت ندارد، کوچ مى کند، و بعضى گفته اند: مقصود از ارتحال بى فایده شدن علم است از باب مجاز نام مقدمّه را بر نتیجه اطلاق کرده است، زیرا نتیجه ارتحال و کوچ کردن، سود نبردن از جاى کوچ است.(4)
پینوشتها:
1- نهج البلاغه، خطبه 237
2- نهج البلاغه، خطبه 230
3- بحار الانوار، ج 2، ص 28
4- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 712 و 713
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.