دوشنبه، 13 مرداد 1399
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما

عوامل استحکام دین و دنیا

امام علی علیه‌ السلام فرمودند:
وَ قَالَ علیه السلام لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِیِّ یَا جَابِرُ قِوَامُ الدِّینِ وَ الدُّنْیَا بِأَرْبَعَةٍ عَالِمٍ مُسْتَعْمِلٍ عِلْمَهُ وَ جَاهِلٍ لَا یَسْتَنْکِفُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ جَوَادٍ لَا یَبْخَلُ بِمَعْرُوفِهِ وَ فَقِیرٍ لَا یَبِیعُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ فَإِذَا ضَیَّعَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ اسْتَنْکَفَ الْجَاهِلُ أَنْ یَتَعَلَّمَ وَ إِذَا بَخِلَ الْغَنِیُّ بِمَعْرُوفِهِ بَاعَ الْفَقِیرُ آخِرَتَهُ بِدُنْیَاهُ. یَا جَابِرُ مَنْ کَثُرَتْ نِعَمُ اللَّهِ عَلَیْهِ کَثُرَتْ حَوَائِجُ النَّاسِ إِلَیْهِ فَمَنْ قَامَ لِلَّهِ فِیهَا بِمَا یَجِبُ عَرَّضَهَا لِلدَّوَامِ وَ الْبَقَاءِ وَ مَنْ لَمْ یَقُمْ فِیهَا بِمَا یَجِبُ عَرَّضَهَا لِلزَّوَالِ وَ الْفَنَاءِ.

امام علی علیه السلام به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند: ای جابر برپایی دین و دنیا به چهار چیز است بخشنده ای که به احسان خویش بخل نورزد و فقیری که آخرت خود را به دنیا نفروشد. بنابراین هرگاه عالم علمش را ضایع کند و جاهل از یاد گرفتن ننگ دارد و هرگاه ثروتمند در انفاق و احسان بخل ورزد فقیر آخرتش را به دنیا می فروشد. ای جابر کسی که از نعمت های الهی فراوان برخوردار است مراجعین نیازمند در بین مردم به او فراوانند پس اگر کسی در آن نعمت ها برای خدا کار کند خداوند نعمت ها را برایش پایدار نگه دارد و آنکه آن نعمت ها را آن طور که واجب است به مصرف نرساند نعمت را از او می گیرد و نابود می کند.

نهج البلاغه: حکمت 364
شرح حدیث:
شاید این یکی از آرزوهای آدم های متین و متعارف باشد که دوست دارند هم دنیا داشته باشند و هم متدین و دین مدار باشند. امام علیه السلام راهکاری برای این قشر از جامعه ارائه می دهد که اگر عملی شود می توانند دین و دنیای خود را استحکام بخشند.

کسی که دارای ثروت است از بخشیدن به این و آن بخل نمی ورزد حق سائل و محروم را می دهد حقوق واجب و مستحب خود را ازمالش جدا می کند و به اهلش می پردازد او جمع بین دین و دنیا کرده است در مقابل کسی که روزی محدود دارد صبوری می کند برای چند روز زودگذر دنیا دین فروشی نمی کند و به خاطر دنیا آخرت را از دست نمی دهد او نیز جمع بین دین و دنیای خود کرده است.

امام علیه السلام ارتاط می دهد بین علمایی که علم خدا را ضایع می کنند با کسانی که از یاد گرفتن ننگ دارند و مقصر اصلی را علمای بی عمل و بی تقوا معرفی می کند یعنی عملکرد آنها باعث می شود که عده ای از یاد گرفتن معارف و حقایق دین و هر علم دیگر بیزار شوند و بی خبری از علوم را بر دانستن ترجیح دهند.

آن گاه به ثروتمندان توجه می دهد حالا که وضع مالی خوبی پیدا کردید باید ریزش داشته باشید زیرا به همان نسبت که از نظر سرمایه دنیا بهره مند شدید مراجعان به شما افزون می شوند و نباید باکی از انفاق و احسان به آنها داشته باشید. و اگر ثروتمند از نعمت های خدادادی در انفاق و احسان به نیازمندان قصور کند مطمئن باشد که خداوند تبارک و تعالی آن نعمت ها را از او می گیرد و او را به نابودی می کشاند. نمونه بارز قرآنی آن داستان قارون است که آیات 76 تا 82 سوره مبارکه قصص شرح حالش را به وضوح بیان می کند و ما در این نوشتار به ترجمه آیات شریفه اکتفا می کنیم.

قارون از قوم موسی بود که بر آنها طغیان کرد و آن قدر به او ثروت و گنج دادیم که حمل گنجینه های او برای یک گروه زورمند مشکل بود قومش به او گفتند مغرور مشو که خداوند مغروران را دوست نمی دارد. از آنچه خداوند به تو عنایت فرموده آخرت را جستجو کن و حظ خود را از دنیا فرموش مکن و همان طور که خداوند به تو نیکی فرموده تو نیز نیکی کن و در روی زمین طغیان مکن که خداوند اهل فساد را دوست نمی دارد.

قارون گفت این ثروت را با تدبیر و دانش خویش به دست آورده ام آیا نمی دانست که پروردگار گروه هایی را قبل از او نابود کرد که از نظر قدرت و جمعیت قویتر و بیشتر بودند؟ مجرمان از گناهانشان سوال نمی شوند. قارون با تمام زیورآلاتش در برابر قومش ظاهر شد عده ای گفتند ای کاش ما هم مثل آنچه قارون دارد می داشتیم به راستی که چه حظ بزرگی از دنیا برده است عده ای که دارای علم و معرفت بودند گفتند وای بر شما ثواب الهی برای اهل ایمان و آنانی که کارهای پسندیده می کنند بهتر است و به این ثواب فقط اهل صبر خواهند رسید. و ما قارون و خانه اش را در زمین فرو بردیم و کسی را نداشت که در برابر پروردگار یاری اش کنند و خود نتوانست کاری برای خویش انجام دهد.

صبحگاه آنانی که روز گذشته آرزوی ثروت او را می کردند گفتند وای بر ما گویی چنین است که خداوند به هر که بخواهد روزی بسیار دهد و بر هر که بخواهد تنگ می گیرد گر خداوند بر ما منت نگذارده بود ما هم در زمین فرو می رفتیم ای وای که کافران رستگار نخواهند شد.

شرح ابن میثم
دنیا به وسیله مال و ثروت، و پس از آن به علم و دانش استوار است، علم براى صرف مال در جاى خود، و شناخت راههاى مختلف به دست آوردن آن که آیا شایسته است یا نه، از حلال است یا حرام. و این همان علم فقه، اصول فقه، تفسیر قرآن و سنّت رسول خداست که احکام نیز از آن دو آموخته مى شود، و بعد از اینها آنچه از علوم عربى و نظیر آن لازم است.

چون به هر حال ناگزیر از داشتن علم است و از طرفى مال نیز نگهبانى لازم دارد، از این رو واجب است تا مطابق دستور اوّلى عمل شود، و در مورد شرط دوّم نیز باید در مواردى که شایسته است مال را صرف کرد، اگر نه هیچ کدام سودى نخواهند داشت و حالات مردم یعنى امور دنیا استوار نخواهد ماند. و چون دانشمندان و غیر دانشمندان، همه باید بمیرند، و از طرفى دنیا و نظام دنیا ایجاب مى کند که علم و دانش از نسلى به نسلى منتقل گردد، قهرى است که نادانانى نیز خواهند بود که از آموختن دانش ننگ خواهند داشت، و چون در نظام دنیا نیاز بعضى از مردم به بعضى حتمى است، و در این نظام- به دلایل معلوم و یا نامعلوم- ممکن نیست همه از یکدیگر بى نیاز باشند، لازم است آن کسانى که در دنیا مالى ندارند تا از آن طریق خواسته خود را به دست آورند، و با صرف مال از اعمال ضرورى و لازم پاسدارى کنند، در این صورت برپایى دنیا بدون این چهار چیز میسّر نخواهد بود.

البته امام علیه‌ السلام در باره فقیر، شرط کرد بر این که آخرتش را به دنیا نفروشد، زیرا فروشنده آخرت به دنیا ستمگر و بیرون از مرز عدالت است، بنا بر این دنیا بدو استوار نگشته و او شایستگى آباد ساختن دنیا را ندارد.

و آنگهى امام علیه‌ السلام پس از این که ارکان دنیا را بیان کرد، اشاره به پیامد فاسد ضدّ آنها فرموده با عبارت: فاذا ضیع... بدنیاه از آن برحذر داشت، زیرا که تباه ساختن علم باعث استفاده نبردن از آن است، و ننگ داشتن نادان از آموختن به دلیل بدبینى اش به دانش و دانشمند- به دلیل این که او معتقد است که اینان علم را ضایع مى کنند و مطابق میل او عمل نمى کنند- بر ناآگاهى خود بر فایده دانش باقى مى ماند. و بخل ورزیدن مالدار از احسان، باعث سود نبردن از مال است، و لازمه آن بالا گرفتن نیاز فقیر و فروختن آخرت خود به دنیاست و آن مستلزم فساد است که با مصلحت دنیا و آخرت وى ناسازگار است سپس اشاره بر این مطلب فرموده است که لازمه فزونى نعمت خدا بر بنده، افزایش درخواستهاى مردم به اوست، تا براى صاحب نعمت روشن شود که سپاس نعمت و اقدام بر احسان به نیازمندان در حدّ لازم، براى رضاى خدا امر واجبى است.

در این باره نیز با بیان این که لازمه احسان پایدار ساختن نعمت است و بدین وسیله بنده نعمت الهى را براى خود همیشگى مى سازد و فزونى مى دهد، به ترغیب و تشویق پرداخته است. و با بیان این که اقدام نکردن به واجبات، باعث به نیستى کشاندن نعمت است، از آن برحذر داشته است.(1)

پی‌نوشت:
1- ترجمه شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 721 - 723

منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.