راه خوب زیستن
امام علی علیه السلام فرمودند:
الْمَنِیَّةُ وَ لَا الدَّنِیَّةُ وَ التَّقَلُّلُ وَ لَا التَّوَسُّلُ وَ مَنْ لَمْ یُعْطَ قَاعِداً لَمْ یُعْطَ قَائِماً وَ الدَّهْرُ یَوْمَانِ یَوْمٌ لَکَ وَ یَوْمٌ عَلَیْکَ فَإِذَا کَانَ لَکَ فَلَا تَبْطَرْ وَ إِذَا کَانَ عَلَیْکَ فَاصْبِرْ.
مرگ بهتر از تن به ذلت دادن و به اندک ساختن بهتر از دست نیاز به سوی مردم داشتن است. اگر به انسان نشسته در جای خویش چیزی ندهند با حرکت و تلاش نیز نخواهند داد. روزگار دو روز است روزی به سود تو و روزی به زبان تو است پس آنگاه که به سود توست به خوشگذرانی و سرکشی روی نیاور و آنگاه که به زیان تو است شکیبا باش.
نهج البلاغه: حکمت 390
شرح حدیث:
روش بهتر زیستن به این دستورالعلمی است که امام علی علیه السلام در اختیار ما گذاشته اول عزت نفس و آزادگی که آنقدر گرانبها و ارزشمند است که مردن بهتر از نبود آن است.
امام باقر علیه السلام می فرمایند: یزید بن معاویه به قصد حج وارد مدینه شد و پیرمردی از قریش فرستاد و او آمد یزید به او گفت آیا اعتراف می کنی که تو بنده منی؟ اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم تو را به بردگی می گیرم؟
آن مرد گفت به خدا سوگند ای یزید تو در میان قریش از من بلند مرتبه تر نیستی و پدرت نیز چه زمان جاهلیت و چه زمان اسلام از پدر من برتر نبود در دینداری نیز از من برتر و بهتر نیستی پس چگونه به خواست تو گردن نهم؟
یزید گفت: به خدا سوگند اگر اعتراف نکنی تو را می کشم.
مرد گفت: لَیسَ قَتلُکَ اِیّایَ بِاَعظَمَ مِن قَتلِکَ الحُسین بن علیٍّ علیه السلام ابنَ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم فَامَرَ بِهِ فَقُتِل(1)
کشتن من بالاتر و مهم تر از کشتن حسین بن علی علیه السلام فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم نیست. یزید دستور داد او را کشتند.
جمله دوم امام علیه السلام این بود که به اندک ساختن بهتر است دست نیاز به سوی مردم دراز کردن است این نیز مربوط به حریت و ازادگی می شود انسان آزاده حاضر است گرسنگی بکشد یا که صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارد اما دست نیاز به سوی بندگان خدا دراز نکند. مطلب سوم حضرت به مسئله تقدیر آدم ها اشاره م یکند که هر کسی در این دنیا سهمی از روزی دارد حالا روزی از هر نوعش باشد اگر بنا باشد در اندازه ای معین برای کسی تقدیر شده باشد چه بنشیند و چه تحرک فراوان انجام دهد فرقی نمی کند. چون دیده شده بعضی تا سرحد مرگ تلاش می کنند که رنگ و لعاب زندگی را رونق بخشند و به هر دری می زنند نمی شود اینها باید بدانند با تقدیر نمی توان دست و پنجه نرم کرد. باید تن به قضا و قدر الهی داد و انچه مقدر است پذیرفت.
و مطلب آخر که از کلمات مشهور امام علیه السلام است طغیان نکردن در هنگام اقبال دنیا و شکیبایی در وقت ادبار دنیا است این طبیعی است که دنیا هیچ گاه برای همیشه بر وفق مراد انسان ها نیست گاهی به نفع و گاهی به ضرر است آنگاه که به نفع است خدا را نباید فراموش کرد از موقعیت به دست آمده سوء استفاده نشود تاریخ باید درس عبرت باشد که چه بسیار قدرتمندانی که به خاک سیاه نشستند و زمانی که به نفع ما نیست صبوری کنیم تا ماجور باشیم زیرا که خداوند بنا دارد به اهل صبر پاداش فراوان و بی حساب عطا فرماید.
قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ(2)
بگو ای بندگانی که ایمان آورده اید از پروردگار خویش بترسید برای آنهایی که در دنیا نیکی کرده اند پاداش نیکی خواهد بود و زمین خدا وسیع است البته خداوند پاداش صابران را بی حساب خواهد داد.
پینوشتها:
1- کافی، ج 8، ص 234
2- سوره زمر، آیه 10
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.
امام باقر علیه السلام می فرمایند: یزید بن معاویه به قصد حج وارد مدینه شد و پیرمردی از قریش فرستاد و او آمد یزید به او گفت آیا اعتراف می کنی که تو بنده منی؟ اگر بخواهم تو را می فروشم و اگر بخواهم تو را به بردگی می گیرم؟
آن مرد گفت به خدا سوگند ای یزید تو در میان قریش از من بلند مرتبه تر نیستی و پدرت نیز چه زمان جاهلیت و چه زمان اسلام از پدر من برتر نبود در دینداری نیز از من برتر و بهتر نیستی پس چگونه به خواست تو گردن نهم؟
یزید گفت: به خدا سوگند اگر اعتراف نکنی تو را می کشم.
مرد گفت: لَیسَ قَتلُکَ اِیّایَ بِاَعظَمَ مِن قَتلِکَ الحُسین بن علیٍّ علیه السلام ابنَ رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلم فَامَرَ بِهِ فَقُتِل(1)
کشتن من بالاتر و مهم تر از کشتن حسین بن علی علیه السلام فرزند رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلم نیست. یزید دستور داد او را کشتند.
جمله دوم امام علیه السلام این بود که به اندک ساختن بهتر است دست نیاز به سوی مردم دراز کردن است این نیز مربوط به حریت و ازادگی می شود انسان آزاده حاضر است گرسنگی بکشد یا که صورت خود را با سیلی سرخ نگه دارد اما دست نیاز به سوی بندگان خدا دراز نکند. مطلب سوم حضرت به مسئله تقدیر آدم ها اشاره م یکند که هر کسی در این دنیا سهمی از روزی دارد حالا روزی از هر نوعش باشد اگر بنا باشد در اندازه ای معین برای کسی تقدیر شده باشد چه بنشیند و چه تحرک فراوان انجام دهد فرقی نمی کند. چون دیده شده بعضی تا سرحد مرگ تلاش می کنند که رنگ و لعاب زندگی را رونق بخشند و به هر دری می زنند نمی شود اینها باید بدانند با تقدیر نمی توان دست و پنجه نرم کرد. باید تن به قضا و قدر الهی داد و انچه مقدر است پذیرفت.
و مطلب آخر که از کلمات مشهور امام علیه السلام است طغیان نکردن در هنگام اقبال دنیا و شکیبایی در وقت ادبار دنیا است این طبیعی است که دنیا هیچ گاه برای همیشه بر وفق مراد انسان ها نیست گاهی به نفع و گاهی به ضرر است آنگاه که به نفع است خدا را نباید فراموش کرد از موقعیت به دست آمده سوء استفاده نشود تاریخ باید درس عبرت باشد که چه بسیار قدرتمندانی که به خاک سیاه نشستند و زمانی که به نفع ما نیست صبوری کنیم تا ماجور باشیم زیرا که خداوند بنا دارد به اهل صبر پاداش فراوان و بی حساب عطا فرماید.
قُلْ یَا عِبَادِ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا رَبَّکُمْ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَأَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَهٌ إِنَّمَا یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ(2)
بگو ای بندگانی که ایمان آورده اید از پروردگار خویش بترسید برای آنهایی که در دنیا نیکی کرده اند پاداش نیکی خواهد بود و زمین خدا وسیع است البته خداوند پاداش صابران را بی حساب خواهد داد.
پینوشتها:
1- کافی، ج 8، ص 234
2- سوره زمر، آیه 10
منبع: حدیث زندگی: شرح حکمت های نهج البلاغه، کاظم ارفع، تهران: پیام عدالت، 1390.