خانواده ، نقش بسیار کلیدی در رشد اخلاقی انسان دارد.
چکیده: دربخش نخست به بررسی جایگاه وراثت و خانواده به عنوان دو عامل از عوامل موثر بر رشد اخلاق از دیدگاه اسلام پرداخته شد. در این بخش به بیان انواع خانواده ها در مورد تاثیرگذاری بر رشد اخلاقی می پردازیم و در ادامه به عوامل دیگر در رشد اخلاقی خواهیم پرداخت.
تعداد کلمات 1207 / تخمین زمان کلمات 6 دقیقه
تعداد کلمات 1207 / تخمین زمان کلمات 6 دقیقه
روان شناسان در رفتار خانواده ها با نوجوانان و جوانان به چند دسته بندی اشاره می کنند:[1]
1- خانواده های آزادی طلب:
خانواد هایی که در عین حال که به نوجوان آزادی در انتخاب می دهند،مسئولیت هایی
را به او واگذار می کنند و از وی می خواهند عمل به قوانین و ارزشها را مد نظرقرار دهد و به عمل ناروا و تجاوز به حقوق دیگران دست نزند.
چنین خانواده هایی علاوه براینکه قدرت خود را حفظ می کنند، به خواسته های نوجوان نیز توجه نشان می دهند و نقش هدایتگر را برای او ایفا می کنند.
را به او واگذار می کنند و از وی می خواهند عمل به قوانین و ارزشها را مد نظرقرار دهد و به عمل ناروا و تجاوز به حقوق دیگران دست نزند.
چنین خانواده هایی علاوه براینکه قدرت خود را حفظ می کنند، به خواسته های نوجوان نیز توجه نشان می دهند و نقش هدایتگر را برای او ایفا می کنند.
2- خانواده های سهل انگار:
خانواده هایی که به نوجوان آزادی کامل می دهند و هیچ کنترلی بر وی ندارند و در صدد راهنمایی او برنمی آیند. همچنین دوستان و معاشران وی را نمی شناسند.
این خانواده ها یا به علت مشغله زیاد از فرزندان غافلند یا اینکه روحیه سهل انگاری ومسامحه گری دارند.
سرزنش دین اسلام بر این گونه والدین شنیدنی است؛
برای مثال پیامبر اکرم) ص( بعضی از کودکان را دید و فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان در رابطه با پدرانشان عرض شد: یا رسول الله از پدران مشرک آنها؟ فرمود: نه، بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ یک از فرایض دینی را به آنان نمی آموزند و اگر خود فرزندان پاره ای از مسائل دینی را فرا گیرند. آنها را از ادای این وظیفه مقدس بازمی دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان متاع ناچیزی ازدنیا به دست آورند. من از این پدران بری هستم و آنان نیز از من بیزارند.[2]
این خانواده ها یا به علت مشغله زیاد از فرزندان غافلند یا اینکه روحیه سهل انگاری ومسامحه گری دارند.
سرزنش دین اسلام بر این گونه والدین شنیدنی است؛
برای مثال پیامبر اکرم) ص( بعضی از کودکان را دید و فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان در رابطه با پدرانشان عرض شد: یا رسول الله از پدران مشرک آنها؟ فرمود: نه، بلکه از پدران مسلمانشان که هیچ یک از فرایض دینی را به آنان نمی آموزند و اگر خود فرزندان پاره ای از مسائل دینی را فرا گیرند. آنها را از ادای این وظیفه مقدس بازمی دارند و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان متاع ناچیزی ازدنیا به دست آورند. من از این پدران بری هستم و آنان نیز از من بیزارند.[2]
3- خانواده های سخت گیر و مستبد:
امتناع وزیدن از پاسخگویی به نیازهای نوجوان و جوان، شیوه این خانواده ها است.
این امر نوجوان را وامی دارد تا عملاً رفتارهایی را که مورد تنفر والدین است انجام دهد. دروغگویی، کینه توزی و متواری شدن از مدرسه در این خانواد ه ها بیشتر است.
پدری که فرزندش را غلام حلقه به گوش می داند و او را به رعایت مسائلی ملزم می کند که علت و فلسفه اش برای وی روشن نشده است یا به عبارتی فرزند خود را در انجام اعمال و رفتار، توجیه عقلانی و عاطفی نمی کند، در حقیقت به عزت نفس وی لطمه وارد می سازد. چنین فرزندی در آینده غیرفعال و در رفتارهای اجتماعی کم جرأت، در اجرای اوامر الاهی بی اراده و در ارتکاب معاصی بی یپروا و متهور خواهد شد.
که روایات این نوع رفتار را مورد تایید نمی داند پیامبر اسلام(ص) در روایتی می فرماید: (اکرموا اولادکم واحسنوا آدابکم)[3]
با توجه به تقسیم فوق می توان گفت خانواده ها در بسیاری از مواقع، خود سد راه رشد
تربیتی و اخلاقی نوجوان و جوان می شوند. تربیت اخلاقی فرد در خانواد ه های نوع اول بهتر
ممکن است؛ زیرا در خانواده نوع دوم اولاً والدین از علایق و استعدادهای فرزند خود اطلاعی
ندارند و ثانیاً به علت عدم تقید خود، فرزندان را به رعایت آداب و اصول اخلاقی آگاه و
راغب نمی کنند. خانواده های نوع سوم نیز به علت سخ تگیری بیش از حد و غیرضروری،
آتش لجاجت نوجوان را شعله ور ساخته و وی را متمرد و عصیان گر تربیت می کنند.
فضای خانواده از دو طریق می تواند رفتار فرزند را تحت تأثیر قرار دهد:
1- به صورت مستقیم:
به این معنا که والدین خصوصیات اخلاقی و نحوه برخورد با مسائل را به طور مستقیم به فرزند می آموزند؛ برای مثال پدر به فرزند آموزش می دهد که در هنگام مواجهه با مشکلات، صبور و خویشتندار باشد.
2- به صورت غیرمستقیم:
از راه همانندسازی و تقلید از رفتار والدین، فرزندان نیز به رفتارهای مشابه دست می زنند. تحقیقات نشان می دهد که والدین با هر نوع اخلاق و رفتار، تأثیر بی بدیل بر نوجوان و جوان می گذارند و اکثر تظاهرات عاطفی و اخلاقی فرزند متأثر از نوع رفتار والدین است.
این امر نوجوان را وامی دارد تا عملاً رفتارهایی را که مورد تنفر والدین است انجام دهد. دروغگویی، کینه توزی و متواری شدن از مدرسه در این خانواد ه ها بیشتر است.
پدری که فرزندش را غلام حلقه به گوش می داند و او را به رعایت مسائلی ملزم می کند که علت و فلسفه اش برای وی روشن نشده است یا به عبارتی فرزند خود را در انجام اعمال و رفتار، توجیه عقلانی و عاطفی نمی کند، در حقیقت به عزت نفس وی لطمه وارد می سازد. چنین فرزندی در آینده غیرفعال و در رفتارهای اجتماعی کم جرأت، در اجرای اوامر الاهی بی اراده و در ارتکاب معاصی بی یپروا و متهور خواهد شد.
که روایات این نوع رفتار را مورد تایید نمی داند پیامبر اسلام(ص) در روایتی می فرماید: (اکرموا اولادکم واحسنوا آدابکم)[3]
با توجه به تقسیم فوق می توان گفت خانواده ها در بسیاری از مواقع، خود سد راه رشد
تربیتی و اخلاقی نوجوان و جوان می شوند. تربیت اخلاقی فرد در خانواد ه های نوع اول بهتر
ممکن است؛ زیرا در خانواده نوع دوم اولاً والدین از علایق و استعدادهای فرزند خود اطلاعی
ندارند و ثانیاً به علت عدم تقید خود، فرزندان را به رعایت آداب و اصول اخلاقی آگاه و
راغب نمی کنند. خانواده های نوع سوم نیز به علت سخ تگیری بیش از حد و غیرضروری،
آتش لجاجت نوجوان را شعله ور ساخته و وی را متمرد و عصیان گر تربیت می کنند.
فضای خانواده از دو طریق می تواند رفتار فرزند را تحت تأثیر قرار دهد:
1- به صورت مستقیم:
به این معنا که والدین خصوصیات اخلاقی و نحوه برخورد با مسائل را به طور مستقیم به فرزند می آموزند؛ برای مثال پدر به فرزند آموزش می دهد که در هنگام مواجهه با مشکلات، صبور و خویشتندار باشد.
2- به صورت غیرمستقیم:
از راه همانندسازی و تقلید از رفتار والدین، فرزندان نیز به رفتارهای مشابه دست می زنند. تحقیقات نشان می دهد که والدین با هر نوع اخلاق و رفتار، تأثیر بی بدیل بر نوجوان و جوان می گذارند و اکثر تظاهرات عاطفی و اخلاقی فرزند متأثر از نوع رفتار والدین است.
ج. محیط اجتماعی
بیگمان وضع محیط اجتماعى زندگى انسان اثر فوق العادهاى در روحیّات و اعمال او دارد؛
چرا که انسان بسیارى از صفات خود را از محیط کسب میکند. محیطهاى پاک غالباً افراد پاک پرورش میدهد و محیطهاى آلوده غالباً افراد آلوده را پرورش می دهد.
درست است که انسان میتواند در محیط ناپاک، پاک زندگى کند و بهعکس در محیطهاى پاک سیر ناپاکى را طى کند، به تعبیر دیگر؛ شرایط محیط علّت تامّه در خوبى و بدى افراد نیست ولى تأثیر آنرا به عنوان یک عامل مهمّ زمینه ساز نمیتوان انکار کرد.[4]
انواع تأثیرات محیط عبارتاند از: رشد و شکوفایی استعدادها، شکلدهی هدایت رفتار، آموزش و انتقال اطلاعات و انتقال آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی. در خصوص فضایل و رذایل اخلاقی میتوان همه این تأثیرات را به حساب آورد؛ محیط مساعد، موجب رشد و شکوفایی زمینههای اولیه وراثتی در فضایل یا رذایل میشود و میتواند رفتار فرد را هدایت کند و الگوهای مناسبی برای شخصیت وی فراهم سازد.[5]
آیاتى از قرآن درباره تأثیر محیط در شخصیّت و روحیات اخلاقی انسان به دلالت مطابقى یا به دلالت التزامى سخن میگویند؛
مانند:
1- وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یخَرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُثَ لَا یخَرُجُ إِلَّا نَکِدًا کَذَالِکَ نُصَرِّفُ الاَیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ(58)[6]
و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون میآید، و زمینى که ناپاک است، جز گیاهى اندک و بیسود از آن بیرون نمیآید. اینگونه نشانهها را براى گروهى که سپاسگزارند [به صورتهاى گوناگون] بیان میکنیم.
در این مثال؛ انسانها به گیاهان تشبیه شدهاند و محیط زندگى آنها به زمینهاى شور و شیرین؛ در یک محیط آلوده، پرورش انسانهاى پاک مشکل است هر چند تعلیمات قوى و مؤثّر باشد، همان گونه که قطرات حیاتبخش باران هرگز در شورهزار سنبل نمیرویاند. به همین دلیل، براى تهذیب نفوس و تحکیم اخلاق صالح باید به اصلاح محیط اهمّیّت فراوان داد.[7]
2- وَ جَاوَزْنَا بِبَنىِ إِسْرَ ءِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلىَ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلىَ أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَامُوسىَ اجْعَل لَّنَا إِلَاهًا کَمَا لهَمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تجَهَلُونَ(138)[8]
و بنیاسرائیل را از دریا عبور دادیم پس به گروهى گذر کردند که همواره بر پرستش بتهاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى! همانگونه که براى آنان معبودانى است، تو هم براى ما معبودى قرار بده! موسى گفت: قطعاً شما گروهى هستید که جهالت و نادانى میورزید.
در این آیه سخن از قوم بنیاسرائیل است که سالها تحت تعلیمات روحانى و معنوى موسى(ع) در زمینه توحید و سایر اصول دین قرار داشتند و معجزات مهمّ الهى را همچون شکافته شدن دریا و نجات از چنگال فرعونیان، بهطور خارق العاده با چشم خود دیدند؛ امّا همین که در مسیر خود به سوى شام و سرزمینهاى مقدّس، با گروهى بتپرست برخورد کردند، تحت تأثیر این محیط ناسالم قرار گرفتند.[9]
چرا که انسان بسیارى از صفات خود را از محیط کسب میکند. محیطهاى پاک غالباً افراد پاک پرورش میدهد و محیطهاى آلوده غالباً افراد آلوده را پرورش می دهد.
درست است که انسان میتواند در محیط ناپاک، پاک زندگى کند و بهعکس در محیطهاى پاک سیر ناپاکى را طى کند، به تعبیر دیگر؛ شرایط محیط علّت تامّه در خوبى و بدى افراد نیست ولى تأثیر آنرا به عنوان یک عامل مهمّ زمینه ساز نمیتوان انکار کرد.[4]
انواع تأثیرات محیط عبارتاند از: رشد و شکوفایی استعدادها، شکلدهی هدایت رفتار، آموزش و انتقال اطلاعات و انتقال آداب و رسوم و هنجارهای اجتماعی. در خصوص فضایل و رذایل اخلاقی میتوان همه این تأثیرات را به حساب آورد؛ محیط مساعد، موجب رشد و شکوفایی زمینههای اولیه وراثتی در فضایل یا رذایل میشود و میتواند رفتار فرد را هدایت کند و الگوهای مناسبی برای شخصیت وی فراهم سازد.[5]
آیاتى از قرآن درباره تأثیر محیط در شخصیّت و روحیات اخلاقی انسان به دلالت مطابقى یا به دلالت التزامى سخن میگویند؛
مانند:
1- وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یخَرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِى خَبُثَ لَا یخَرُجُ إِلَّا نَکِدًا کَذَالِکَ نُصَرِّفُ الاَیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ(58)[6]
و زمین پاک است که گیاهش به اذن پروردگارش بیرون میآید، و زمینى که ناپاک است، جز گیاهى اندک و بیسود از آن بیرون نمیآید. اینگونه نشانهها را براى گروهى که سپاسگزارند [به صورتهاى گوناگون] بیان میکنیم.
در این مثال؛ انسانها به گیاهان تشبیه شدهاند و محیط زندگى آنها به زمینهاى شور و شیرین؛ در یک محیط آلوده، پرورش انسانهاى پاک مشکل است هر چند تعلیمات قوى و مؤثّر باشد، همان گونه که قطرات حیاتبخش باران هرگز در شورهزار سنبل نمیرویاند. به همین دلیل، براى تهذیب نفوس و تحکیم اخلاق صالح باید به اصلاح محیط اهمّیّت فراوان داد.[7]
2- وَ جَاوَزْنَا بِبَنىِ إِسْرَ ءِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلىَ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلىَ أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ یَامُوسىَ اجْعَل لَّنَا إِلَاهًا کَمَا لهَمْ ءَالِهَةٌ قَالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تجَهَلُونَ(138)[8]
و بنیاسرائیل را از دریا عبور دادیم پس به گروهى گذر کردند که همواره بر پرستش بتهاى خود ملازمت داشتند، گفتند: اى موسى! همانگونه که براى آنان معبودانى است، تو هم براى ما معبودى قرار بده! موسى گفت: قطعاً شما گروهى هستید که جهالت و نادانى میورزید.
در این آیه سخن از قوم بنیاسرائیل است که سالها تحت تعلیمات روحانى و معنوى موسى(ع) در زمینه توحید و سایر اصول دین قرار داشتند و معجزات مهمّ الهى را همچون شکافته شدن دریا و نجات از چنگال فرعونیان، بهطور خارق العاده با چشم خود دیدند؛ امّا همین که در مسیر خود به سوى شام و سرزمینهاى مقدّس، با گروهى بتپرست برخورد کردند، تحت تأثیر این محیط ناسالم قرار گرفتند.[9]
نویسنده : سیدمحمدهادی شریعت مدار
بیشتر بخوانید :
ارتباط مؤثر در خانواده از نگاه اسلام
تربیت دینی با تأکید بر نقش مهم خانواده
پی نوشت :
[1] اکرم حسین زاده ، مقاله اسیب شناسی تربیت اخلاقی، کتاب نقد/ شماره42
[2] مستدرک، ج 2، ص 625
[3] بحار الأنوار( ط- بیروت) مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ج101 ص95
[4] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 149.
[5] سایت اسلام کوئست نت
[6] اعراف58
[7] اخلاق در قرآن، ج 1، ص 151
[8] اعراف138
[9] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 6، ص 335، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.