براساس آن چه در متون دینی ما آمده ، با آغاز هفت سال دوم کودک، تعلیم و تربیت اونیز باید آغاز شود.
یکی از بهترین مکانها برای کمک به امر تربیت و آموزش کودک، مدرسه است. مدرسه این توانایی را دارد که به کودک در مرحله اول علم بیاموزد و در مرحله دوم با قابلیتهای زیادی که در فضای مدرسه ایجاد شده است، به رشد شخصیتی کودک کمک کند، به همین علت رفتن به مدرسه را میتوان بزرگترین اتفاق هفت سال دوم زندگی کودک نام نهاد که با مسائل خاص خود و ملاحظات قابل توجهی، هم برای کودک و هم والدین همراه است.
تعداد کلمات 1380 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
تعداد کلمات 1380 / تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
چرا بچهها باید به مدرسه بروند؟
در ابتدا شاید این پرسش کمی عجیب به نظر برسد و امروزه دیگر همه خانوادهها پذیرفته باشند که فرزندشان باید به مدرسه برود. اما شاید مادری اظهار کند که خود توانایی درس دادن به فرزندش را دارد و نیازی نیست فرزندش به مدرسه برود! باید گفت مدرسه رفتن آثار و نتایج فراوانی به دنبال دارد که البته برخی از آنها مثبت نیستند، اما در مجموع به دلایل زیر به نظر میرسد رفتن به مدرسه بهتر از نرفتنش باشد:
1 ـ کودک از هفت سالگی به بعد میل شدیدی به رفاقت با همسالان و رابطه با آنها دارد. ضمن این که دور کردن او از محیط همسالان کودک را منزوی، افسرده و بداخلاق میکند و روحیه او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
2 ـ رفتن به مدرسه و جدایی از خانواده زمینه استقلال و به خود متکی شدن فرزند را در سالهای بعد مهیا میکند و این قطع وابستگی لازمه رشد فرزند است.
3 ـ محیط خانه به دلیل فضای عاطفی و محبتآمیزی که دارد نمیتواند مانند محیط مدرسه باشد. لازمه آموزش محیطی تقریباً جدی و منطقی است، از این رو محیط خانه و مدرسه میتوانند مکمل یکدیگر باشند و زمینههای لازم را برای رشد کودک فراهم کنند ولی هرگز نمیتوانند جای یکدیگر را بگیرند.
4 ـ حضور در مدرسه و کلاس درس به عنوان یک گروه اجتماعی باعث آموزش مهارتهایی به کودک میشود. فضای خانه با همه اعضایش هیچ گاه به جای گروه دانشآموزان یک کلاس نمیتواند باشد. تجربه زندگی گروهی برای کودک فواید بیشماری دارد که دور کردن فرزند از آنها به صلاح کودک نیست. فرصت ابراز شخصیت، تأمین نیازهای روانی، یادگیری بهتر، بازی کردن، مسلط شدن بر احساسات، کسب شجاعت، همکاری، همدلی و مسئولیتپذیری از فوایدی است که کار گروهی به دنبال دارد.
1 ـ کودک از هفت سالگی به بعد میل شدیدی به رفاقت با همسالان و رابطه با آنها دارد. ضمن این که دور کردن او از محیط همسالان کودک را منزوی، افسرده و بداخلاق میکند و روحیه او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
2 ـ رفتن به مدرسه و جدایی از خانواده زمینه استقلال و به خود متکی شدن فرزند را در سالهای بعد مهیا میکند و این قطع وابستگی لازمه رشد فرزند است.
3 ـ محیط خانه به دلیل فضای عاطفی و محبتآمیزی که دارد نمیتواند مانند محیط مدرسه باشد. لازمه آموزش محیطی تقریباً جدی و منطقی است، از این رو محیط خانه و مدرسه میتوانند مکمل یکدیگر باشند و زمینههای لازم را برای رشد کودک فراهم کنند ولی هرگز نمیتوانند جای یکدیگر را بگیرند.
4 ـ حضور در مدرسه و کلاس درس به عنوان یک گروه اجتماعی باعث آموزش مهارتهایی به کودک میشود. فضای خانه با همه اعضایش هیچ گاه به جای گروه دانشآموزان یک کلاس نمیتواند باشد. تجربه زندگی گروهی برای کودک فواید بیشماری دارد که دور کردن فرزند از آنها به صلاح کودک نیست. فرصت ابراز شخصیت، تأمین نیازهای روانی، یادگیری بهتر، بازی کردن، مسلط شدن بر احساسات، کسب شجاعت، همکاری، همدلی و مسئولیتپذیری از فوایدی است که کار گروهی به دنبال دارد.
آماده کردن کودک برای رفتن به مدرسه
جدا کردن کودک از محیط خانواده معمولاً به راحتی صورت نمیگیرد. اگر کودکان آمادگیهای لازم برای ورود به مدرسه را کسب نکرده باشند، دچار مشکلات روحی شده و از مدرسه فرار میکنند و از هر فرصتی برای رهایی از زندان مدرسه استفاده خواهند کرد. امروزه وجود دورههای پیش دبستانی که فضای آزادتری نسبت به مدرسه دارند، کودکان را برای ورود به دبستان آمادهتر میکنند. پیش دبستانی، معمولاً حلقه واسط بین خانه و مدرسه است و از این رو که تغییر محیط برای کودک به تدریج و به خواست او صورت میگیرد، بسیار مفید است. ضمن این که حضور کودک در این مراکز به رشد اجتماعی او نیز کمک میکند و او را آماده روابط اجتماعی گستردهتر با همسالان خود در محیط مدرسه میسازد. برخی از کارشناسان توصیه میکنند چند ماه قبل از شروع دوران مدرسه، پدر و مادر در فضای خانواده صحبت در این مورد را آغاز کنند و کودک را از نظر ذهنی با این محیط آشنا نمایند. علاوه بر این بهتر است کودک را چند بار به یک مدرسه ببرند تا او با فضای آن جا خو گرفته و بتواند در تخیلات خود جایی برای این محیط جدید باز کند.
تجربهها حاکی از این است که بزرگترین مشکل بچهها برای رفتن به مدرسه، جدایی از مادر است. اگر کودک وابستگی شدید و غیر طبیعی به مادر داشته باشد باید با کمک گرفتن از مشاور، زمینه کم کردن وابستگی او را ایجاد کرد تا برای رفتن به مدرسه به مشکل بر نخورد. ضمن این که باید دقت داشت که جدایی چند ساعته کودک از خانواده باید با توجه بیشتر به او و صرف وقت زیادتر توسط پدر و مادر در ساعات غیر مدرسه جبران شود. با گذشت چند ماه از ورود طفل به مدرسه، این مشکلات رنگ میبازد و بحث درس و تحصیل علم شکل جدیتری به خود میگیرد.
تجربهها حاکی از این است که بزرگترین مشکل بچهها برای رفتن به مدرسه، جدایی از مادر است. اگر کودک وابستگی شدید و غیر طبیعی به مادر داشته باشد باید با کمک گرفتن از مشاور، زمینه کم کردن وابستگی او را ایجاد کرد تا برای رفتن به مدرسه به مشکل بر نخورد. ضمن این که باید دقت داشت که جدایی چند ساعته کودک از خانواده باید با توجه بیشتر به او و صرف وقت زیادتر توسط پدر و مادر در ساعات غیر مدرسه جبران شود. با گذشت چند ماه از ورود طفل به مدرسه، این مشکلات رنگ میبازد و بحث درس و تحصیل علم شکل جدیتری به خود میگیرد.
والدین و ارتباط با مدرسه
بعضی از خانوادهها فکر میکنند همین که فرزندشان را روانه مدرسه کردند وظیفه خود را نسبت به او انجام دادهاند و دیگر نیازی به مشارکت جدی او در بحث تربیت و آموزش نیست. در حالی که مدرسه هرگز نمیتواند به تنهایی از عهده پرورش کودک برآید و تمامی کمبودهای مربوط به خانواده را جبران کند. تحقیقات نشان داده است در مواردی که والدین با مدرسه کمتر ارتباط داشتهاند دانشآموزان با مشکلات رفتاری بیشتری مواجه بودهاند. به همین علت توصیه شده است که ارتباط خود را با مدرسه تنها با جنبههای مالی و خدماتی محدود نکنید بلکه سعی کنید ذهنیت دقیقی از محیط مدرسه کودک خود، کادر آموزشی، دوستان و موقعیت او در این مجموعه بدست آورید تا به وسیله این آگاهیها بهتر بتوانید به تربیت فرزندتان بپردازید.
بیشتر بخوانید : همکاری خانه و مدرسه در تربیت فرزندان
موفقیت تحصیلی کودک
دوره دبستان اولین دوره تحصیل کودکان است و به همین علت در سرنوشت تحصیلی او از اهمیت خاصی برخوردار است. اگر کودک شما دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان برساند، میتوان تا حدی امیدوار بود که در دورههای بعد نیز موفق شود. برای این که بتوانید به فرزندتان کمک کرده باشید به نکات زیر توجه کنید:
1 ـ هیچ گاه کودک را از امتحان نترسانید. ترس باعث شکست او در رسیدن به موفقیت میشود و جرأت او را برای حضور فعال در کلاس، پرسش و بحث کردن در جمع کم میکند.
2 ـ اگر فرزندتان در درس شکست خورد، هرگز او را سرزنش نکنید و به جای سرزنش کمک کنید تا مانع شکستهای پیدرپی او شوید.
3 ـ تنبلهای کلاس آنهایی هستند که چند بار پشت سر هم شکست خوردهاند و طعم شیرین موفقیت را از یاد بردهاند. تجربه یک بار موفقیت در یک زمینه خاص، فرد را در دستیابی به موفقیتهای بعدی یاری میکند.
4 ـ مشکلات درسی کودک را در همان روز برطرف کنید تا در سراشیبی ناتوانی و عدم درک مفاهیم قرار نگیرد.
5 ـ کودک به توجه، تأیید و تشویق شما نیازمند است. وقتی که او از درس و مدرسه صحبت میکند شنونده خوبی باشید، با حوصله و توجه به حرفهایش گوش دهید، در صورت نیاز تشویقش کنید و یا خطای او را تذکر دهید.
6 ـ همیشه تعداد تشویقهایتان بیشتر از تنبیهها باشد تا اعتماد به نفس کودک آسیب نبیند.
7 ـ بر انجام تکالیف کودک نظارت کنید اما هرگز انجام تکالیف او را بر عهده نگیرید.
8 ـ هنگام کمک به او در جهت حل مسائل سخت و مشکل ابتدا از او بخواهید تا هر چه از صورت مسأله میفهمد را توضیح دهد و سپس مرحله به مرحله به او کمک کنید تا خود به تدریج به حل مسأله برسد.
9 ـ تمرکز حواس در یادگیری بسیار مؤثر است. هنگام مطالعه فرزندتان سعی کنید او را از محیطی که حواس او را پرت میکند، دور کنید. اتاق مستقل به دور از تلویزیون و سر و صدا بهترین مکان برای درس خواندن است.
10 ـ هرگز کودکان را با هم مقایسه نکنید چرا که هر فردی استعدادهای خاص خود را دارد و در یک زمینه مستعدتر و در زمینه دیگر کم استعدادتر است. انتظار غیر واقع بینانه و نادیده گرفتن تفاوتهای فردی یکی از مهمترین خطاهای تربیتی والدین است.
11 ـ درس خواندن صرف و دوری از هر گونه مطالعه غیر درسی، تفریح، بازی، مهمانی و کسب نمرات عالی، انسان با فهم و کمالاتی از فرزند شما نخواهد ساخت! در دوران تحصیل به تمامی نیازهای فرزندتان توجه داشته باشید و برای آنها برنامهریزی کنید.
12 ـ اگر کودک شما باهوش است مدام جلوی خودش و دیگران از هوش او تعریف نکنید. این کار باعث میشود او دچار اعتماد به نفس کاذب شده و تلاش و جدیت کمتری داشته باشد و از این رو دچار رکود و افت شود.
13 ـ هرگز معلم، کادر مدرسه و حتی ساختمان مدرسه را در نظر کودک بیاحترام، بیارزش و تخریب نکنید، تا از بروز بیعلاقهای در او جلوگیری کرده باشید.
14 ـ رفتن به مدرسه کودک و برخورد خوب با معلم توسط شما نگرش فرزند را نسبت به مدرسه مثبت میکند و انگیزه و شوق او را برای درس خواندن افزایش میدهد.
1 ـ هیچ گاه کودک را از امتحان نترسانید. ترس باعث شکست او در رسیدن به موفقیت میشود و جرأت او را برای حضور فعال در کلاس، پرسش و بحث کردن در جمع کم میکند.
2 ـ اگر فرزندتان در درس شکست خورد، هرگز او را سرزنش نکنید و به جای سرزنش کمک کنید تا مانع شکستهای پیدرپی او شوید.
3 ـ تنبلهای کلاس آنهایی هستند که چند بار پشت سر هم شکست خوردهاند و طعم شیرین موفقیت را از یاد بردهاند. تجربه یک بار موفقیت در یک زمینه خاص، فرد را در دستیابی به موفقیتهای بعدی یاری میکند.
4 ـ مشکلات درسی کودک را در همان روز برطرف کنید تا در سراشیبی ناتوانی و عدم درک مفاهیم قرار نگیرد.
5 ـ کودک به توجه، تأیید و تشویق شما نیازمند است. وقتی که او از درس و مدرسه صحبت میکند شنونده خوبی باشید، با حوصله و توجه به حرفهایش گوش دهید، در صورت نیاز تشویقش کنید و یا خطای او را تذکر دهید.
6 ـ همیشه تعداد تشویقهایتان بیشتر از تنبیهها باشد تا اعتماد به نفس کودک آسیب نبیند.
7 ـ بر انجام تکالیف کودک نظارت کنید اما هرگز انجام تکالیف او را بر عهده نگیرید.
8 ـ هنگام کمک به او در جهت حل مسائل سخت و مشکل ابتدا از او بخواهید تا هر چه از صورت مسأله میفهمد را توضیح دهد و سپس مرحله به مرحله به او کمک کنید تا خود به تدریج به حل مسأله برسد.
9 ـ تمرکز حواس در یادگیری بسیار مؤثر است. هنگام مطالعه فرزندتان سعی کنید او را از محیطی که حواس او را پرت میکند، دور کنید. اتاق مستقل به دور از تلویزیون و سر و صدا بهترین مکان برای درس خواندن است.
10 ـ هرگز کودکان را با هم مقایسه نکنید چرا که هر فردی استعدادهای خاص خود را دارد و در یک زمینه مستعدتر و در زمینه دیگر کم استعدادتر است. انتظار غیر واقع بینانه و نادیده گرفتن تفاوتهای فردی یکی از مهمترین خطاهای تربیتی والدین است.
11 ـ درس خواندن صرف و دوری از هر گونه مطالعه غیر درسی، تفریح، بازی، مهمانی و کسب نمرات عالی، انسان با فهم و کمالاتی از فرزند شما نخواهد ساخت! در دوران تحصیل به تمامی نیازهای فرزندتان توجه داشته باشید و برای آنها برنامهریزی کنید.
12 ـ اگر کودک شما باهوش است مدام جلوی خودش و دیگران از هوش او تعریف نکنید. این کار باعث میشود او دچار اعتماد به نفس کاذب شده و تلاش و جدیت کمتری داشته باشد و از این رو دچار رکود و افت شود.
13 ـ هرگز معلم، کادر مدرسه و حتی ساختمان مدرسه را در نظر کودک بیاحترام، بیارزش و تخریب نکنید، تا از بروز بیعلاقهای در او جلوگیری کرده باشید.
14 ـ رفتن به مدرسه کودک و برخورد خوب با معلم توسط شما نگرش فرزند را نسبت به مدرسه مثبت میکند و انگیزه و شوق او را برای درس خواندن افزایش میدهد.
منبع :
برگرفته از کتاب زنی که باید باشم 3بیشتر بخوانید:
نقش مدرسه در تربیت نوجوان چیست؟
نقش مدرسه در تربیت دینی دانش آموزان