در آموزش صفات حسنه به کودکان، باید نوعی نیاز خودانگیخته در آنها ایجاد کرد تا آموزش برایشان ماندگار باشد.
چکیده : توجه به صفات حسنۀ اخلاقی و آموزش آن، از مهمترین مسائل در پرورش دینی کودکان است؛ چرا که در آینده موجب آراسته شدن کودک به فضائل اخلاقی می شود. با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1000 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 1000 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
مقدمه
در پرورش دینی آنچه که به تربیت معنا و مفهوم میبخشد، توجه به صفات حسنۀ اخلاقی و آموزش آن به کودک است. چنین آموزشی باعث آراسته شدن فرد به فضائل اخلاقی در همین دنیا نیز خواهد بود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرمایند: اگر فرضاً نه به بهشت امیدوار باشیم و نه از آتش بترسیم و به ثواب و عقابی معتقد نباشیم، باز شایسته است به دنبال سجایای اخلاقی برویم؛ زیرا اخلاق پسندیده و ملکات فاضله است که ما را در زندگی به راه رستگاری هدایت میکند.[1]
این بیان حضرت امیر (علیه السّلام) در سخنان الکسیس کارل[2] زیستشناس فرانسوی نیز به چشم میخورد که در این باره مینویسد: اخلاق، نیروی تفکر را میافزاید و میان آدمیان تخم صلح میپاشد و پایۀ تمدن حقیقی است.[3] در این باره الگو گرفتن از سیرۀ اهل بیت (علیهم السّلام) کمک مؤثری برای رسیدن به رستگاری است.
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در حدیث زیبای دیگری به این مسئله اشاره داشته و رعایت نکردن آن را از عوامل تباهی معرفی کردهاند: به خاندان پیامبرتان بنگرید به آن سویی که میروند بروید و دنبال آنها را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و شما را به هلاکتتان باز نمیگردانند؛ اگر برخاستند برخیزید و بر ایشان پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنان عقب نمایند که تباه میگردید.[4] از این سخن به خوبی آشکار است، الگو قرار دادن زندگی امامان معصوم (علیهم السّلام) زمینۀ پیشرفت و موفقیّت روزافزونی را، در امر تربیت به ارمغان خواهد آورد.
نکتۀ قابل تأمّل دیگر در آموزش صفات حسنه آن است که با تعلیم و تربیت رسمی و تحصیلی، امکان رسیدن به هدف وجود ندارد؛ بلکه باید به کودک اجازۀ درک و تجربۀ مستقیم از واقعیتهای زندگی را داد، تا اثر آن در ذهن او ماندگار باشد. در خصوص این تجربهها باید «برخی فرصتهای تربیتی را از زندگی شکار کرد، بعضی را ایجاد کرد، پارهای را کشف کرد و برخی را فراهم کرد».[5] به طور کلی باید نوعی نیاز خودانگیخته در کودک ایجاد کرد تا آن آموزش برای او ماندگار باشد. هدف، تنها «یاد دادن» نیست؛ زیرا آموزش صرف، کودک را از یاد گرفتن باز میدارد؛ به خصوص اگر اکراه و اجباری در کار باشد، کودک هرگز نمیتواند به ارزشهای اخلاقی، از عمق دل ایمان بیاورد؛ به گفتۀ «ژان ـ ژاک روسو»:[6] متوجه نیستید، کودکی که آموزش بَد میبیند از کودکی که هیچ نوع آموزشی نمیبیند دورتر از عقل و خرد است.[7]
لذا تکلیف شما والدین، زمینهسازی جهت یاد گرفتن کودک است؛ این امر نیاز به هوشیاریتان دارد؛ باید بدانید که:
ـ در چه شرایطی از دخالت در تربیت پرهیز کرده و در چه شرایطی از راهنمایی کردن دوری کنید.[8]
ـ تا جایی که امکان دارد سخنان خود را به نمایش درآورید؛ مثلاً به جای این که بگویید: «موقع وارد شدن در را به هم نزن»؛ در را خودتان ببندید و بگویید: «ما، دَر را آرام میبندیم».
ـ جملات منفی به کار نبرید، چون همان لحظهای که شروع به صحبت میکنید، ناراحتی ایجاد میشود.
ـ کارها را در مقابل او و با همراهیاش انجام دهید و به دستور دادن و راهنمایی کردن اکتفا نکنید. بارها و بارها به طفل یادآوری کنید که یک کار مشخص را انجام دهد، چون یادگیری از طریق تکرار حرکات است، که موجب عادتها در کودک میشود.
ـ در کنار آموزش عملی، دربارۀ اخلاقیات مثبت، با کودک صحبت کنید؛ این مسئله به گونهای حائز اهمیّت است که پاول هنری ماسن در کتاب خود رشد و شخصیت کودک در این باره عقیده دارد: غالب والدینی که برای فرزندان خود در مورد ارزش رفتار جامعهپسند، توضیح میدهند و برای کودکان دربارۀ مسائل اخلاقی که نتایج مثبت دارد، صحبت میکنند، بیشتر از کودکانی که در این باره چیزی به آنها نگفته شده بود، اعمال مثبت انجام میدادند.[9]
ـ تصویری از آنچه که میخواهید فرزندان باشند یا انجام دهند در ذهن بسازید و هنگامی که کودک آن را انجام داد، احساس رضایت خود را به او اعلام کنید. وقتی او با انجام کارهایی که موافق میل شماست، رضایتتان را به دست آورد، به آنها عادت میکند. البته در حال انجام دادنِ کار، او را زیر نظر بگیرید. هدف ایراد گرفتن از کودک نیست؛ بلکه هدف آن است که مطمئن شوید کودک، خواستۀ شما را انجام داده است.[10]
ـ به آنچه میگویید عمل کنید.
با در نظر گرفتن نکتههای ذکر شده و عملی ساختن آنها، میتوان کودکی با تربیت دینی پرورش داد که صبور، قانع، سخاوتمند، منظم، راستگو، متواضع و باگذشت است. قطعاً چنین فردی هم در کودکی و هم در بزرگی به پیشرفتهای روزافزونِ اخلاقی، معنوی و اجتماعی دست پیدا خواهد کرد.
منابع: آقا میری؛ فاطمه سادات (1395)، عطیه الهی، انتشارات بوستان کتاب، قم، چاپ اول.
این بیان حضرت امیر (علیه السّلام) در سخنان الکسیس کارل[2] زیستشناس فرانسوی نیز به چشم میخورد که در این باره مینویسد: اخلاق، نیروی تفکر را میافزاید و میان آدمیان تخم صلح میپاشد و پایۀ تمدن حقیقی است.[3] در این باره الگو گرفتن از سیرۀ اهل بیت (علیهم السّلام) کمک مؤثری برای رسیدن به رستگاری است.
امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در حدیث زیبای دیگری به این مسئله اشاره داشته و رعایت نکردن آن را از عوامل تباهی معرفی کردهاند: به خاندان پیامبرتان بنگرید به آن سویی که میروند بروید و دنبال آنها را بگیرید که هرگز شما را از راه رستگاری بیرون نخواهند کرد و شما را به هلاکتتان باز نمیگردانند؛ اگر برخاستند برخیزید و بر ایشان پیشی نگیرید که گمراه میشوید و از آنان عقب نمایند که تباه میگردید.[4] از این سخن به خوبی آشکار است، الگو قرار دادن زندگی امامان معصوم (علیهم السّلام) زمینۀ پیشرفت و موفقیّت روزافزونی را، در امر تربیت به ارمغان خواهد آورد.
نکتۀ قابل تأمّل دیگر در آموزش صفات حسنه آن است که با تعلیم و تربیت رسمی و تحصیلی، امکان رسیدن به هدف وجود ندارد؛ بلکه باید به کودک اجازۀ درک و تجربۀ مستقیم از واقعیتهای زندگی را داد، تا اثر آن در ذهن او ماندگار باشد. در خصوص این تجربهها باید «برخی فرصتهای تربیتی را از زندگی شکار کرد، بعضی را ایجاد کرد، پارهای را کشف کرد و برخی را فراهم کرد».[5] به طور کلی باید نوعی نیاز خودانگیخته در کودک ایجاد کرد تا آن آموزش برای او ماندگار باشد. هدف، تنها «یاد دادن» نیست؛ زیرا آموزش صرف، کودک را از یاد گرفتن باز میدارد؛ به خصوص اگر اکراه و اجباری در کار باشد، کودک هرگز نمیتواند به ارزشهای اخلاقی، از عمق دل ایمان بیاورد؛ به گفتۀ «ژان ـ ژاک روسو»:[6] متوجه نیستید، کودکی که آموزش بَد میبیند از کودکی که هیچ نوع آموزشی نمیبیند دورتر از عقل و خرد است.[7]
لذا تکلیف شما والدین، زمینهسازی جهت یاد گرفتن کودک است؛ این امر نیاز به هوشیاریتان دارد؛ باید بدانید که:
ـ در چه شرایطی از دخالت در تربیت پرهیز کرده و در چه شرایطی از راهنمایی کردن دوری کنید.[8]
ـ تا جایی که امکان دارد سخنان خود را به نمایش درآورید؛ مثلاً به جای این که بگویید: «موقع وارد شدن در را به هم نزن»؛ در را خودتان ببندید و بگویید: «ما، دَر را آرام میبندیم».
ـ جملات منفی به کار نبرید، چون همان لحظهای که شروع به صحبت میکنید، ناراحتی ایجاد میشود.
ـ کارها را در مقابل او و با همراهیاش انجام دهید و به دستور دادن و راهنمایی کردن اکتفا نکنید. بارها و بارها به طفل یادآوری کنید که یک کار مشخص را انجام دهد، چون یادگیری از طریق تکرار حرکات است، که موجب عادتها در کودک میشود.
ـ در کنار آموزش عملی، دربارۀ اخلاقیات مثبت، با کودک صحبت کنید؛ این مسئله به گونهای حائز اهمیّت است که پاول هنری ماسن در کتاب خود رشد و شخصیت کودک در این باره عقیده دارد: غالب والدینی که برای فرزندان خود در مورد ارزش رفتار جامعهپسند، توضیح میدهند و برای کودکان دربارۀ مسائل اخلاقی که نتایج مثبت دارد، صحبت میکنند، بیشتر از کودکانی که در این باره چیزی به آنها نگفته شده بود، اعمال مثبت انجام میدادند.[9]
ـ تصویری از آنچه که میخواهید فرزندان باشند یا انجام دهند در ذهن بسازید و هنگامی که کودک آن را انجام داد، احساس رضایت خود را به او اعلام کنید. وقتی او با انجام کارهایی که موافق میل شماست، رضایتتان را به دست آورد، به آنها عادت میکند. البته در حال انجام دادنِ کار، او را زیر نظر بگیرید. هدف ایراد گرفتن از کودک نیست؛ بلکه هدف آن است که مطمئن شوید کودک، خواستۀ شما را انجام داده است.[10]
ـ به آنچه میگویید عمل کنید.
با در نظر گرفتن نکتههای ذکر شده و عملی ساختن آنها، میتوان کودکی با تربیت دینی پرورش داد که صبور، قانع، سخاوتمند، منظم، راستگو، متواضع و باگذشت است. قطعاً چنین فردی هم در کودکی و هم در بزرگی به پیشرفتهای روزافزونِ اخلاقی، معنوی و اجتماعی دست پیدا خواهد کرد.
منابع: آقا میری؛ فاطمه سادات (1395)، عطیه الهی، انتشارات بوستان کتاب، قم، چاپ اول.
بیشتر بخوانید:
وظایف والدین در تربیت کودک
والدین، کودکان و تقویت روحیۀ شکرگزاری
والدین، کودکان و آموزش توکل به خداوند
شیوههای آموزش نماز به کودکان چیست؟
شیوههای آموزش قرآن به کودکان چیست؟
پی نوشت :
[1] . لَوْ کُنَّا لا نَرْجُو جَنَّةً وَ لا نَخْشَی ناراً وَ لا ثَوَاباً وَ لا عِقَاباً لَکانَ یَنْبَغی لَنَا أَنْ نَطْلُبَ مَکارِمَ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّهَا مِمَّا تَدُلُّ عَلَی سَبِیلِ النَّجَاح (مستدرک الوسائل، ج 11، ص 193).
[2] . Alexis carrel.
[3] . حسین رحمتنژاد، سخنان بزرگان، ص 26.
[4] . نهجالبلاغه، ترجمۀ سید جعفر شهیدی، ص 90.
[5] . عبدالعظیم کریمی، بنگریم چگونه به کودکان ننگریم، ص 31 و 34.
[6] . Jean-Jacques Rousseau.
[7] . عبدالعظیم کریمی، همان، ص 116.
[8] . همان، ص 42، 46 و 49.
[9] . پاول هنری، رشد و شخصیت کودک، ترجمۀ یاسایی، ص 518.
[10]. گالبر استفن، چگونه با کودکم رفتار کنم، ترجمۀ شاهین خزعلی و دیگران، ص 18 و 42.