گفتگوی فعال، یعنی حرف های مخاطب برای من ارزش شنیدن دارد.
چکیده: گفتگوی فعال را می توان به گونه ای راهی دانست که طرف مقابل را به گفتگو وادار می کند و اینگونه نباشد که ارتباط و تبادل اندیشه یک طرفه باشد. این دست از مهارت ها در زندگی اجتماعی کارآیی بالایی دارد.
تعداد کلمات 832 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
تعداد کلمات 832 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه
هنر سخن گفتن
گفتگو این قابلیت را دارد که افراد را به هم نزدیک یا از هم دور سازد. هنر و توانایی برقراری گفت و شنود، سهم عمده ای در پیش بردن ارتباط دارد. البته این بدان معنا نیست که هنگام ارتباط، لزوما نقش یک سخنور ماهر را ایفا کنیم، اما لازم است این هنر را داشته باشیم تا با گفتگو، احساس همدمی و هم صحبت بودن را به فرد مقابل منتقل سازیم. چنین شیوه ای از اخلاق مؤمن دانسته شده است.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید:
من أخلاق المومن حسن الحدیث إذا حدث وحسن الاستماع إذا حدث وحسن البشیر إذا لقی.[1]
«از اخلاق مؤمن آن است که هرگاه سخن می گوید، نیکو سخن می گوید و هرگاه با او سخن می گویند، نیکو گوش می دهد و در ملاقات هایش خوش روست.»
شیوه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با دیگران نیز چنین بوده است. امام حسین (علیه السلام) نقل می کند که از پدرم (علیه السلام) درباره شیوه پیامبر با هم نشینانش پرسیدم، فرمود:
لَا یَتَکَلَّمُ إِلَّا فِیمَا رَجَا ثَوَابَهُ إِذَا تَکَلَّمَ أَطْرَقَ جُلَسَاؤُهُ کَأَنَّمَا عَلَی رُءُوسِهِمُ الطَّیْرُ وَ إِذَا سَکَتَ تَکَلَّمُوا وَ لَا یَتَنَازَعُونَ عِنْدَهُ الْحَدِیثَ وَ إِذَا تَکَلَّمَ عِنْدَهُ أَحَدٌ أَنْصَتُوا لَهُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ حَدِیثِهِ یَضْحَکُ مِمَّا یَضْحَکُونَ مِنْهُ وَ یَتَعَجَّبُ مِمَّا یَتَعَجَّبُونَ مِنْهُ ... وَ لَا یَقْطَعُ عَلَی أَحَدٍ کَلَامَهُ حَتَّی یَجُوزَهُ فَیَقْطَعَهُ بِنَهْیٍ أَوْ قِیَامٍ.[2]
سخن نمی گفت مگر در جایی که امید ثواب در آن داشت و هرگاه سخن می گفت، هم نشینانش سکوت می کردند، تا آنجا که گویی پرنده بر سر ایشان نشسته است و هرگاه پیامبر (صلی الله علیه و آل) سکوت می کرد، آنها سخن می گفتند و در خدمت ایشان کشمکش نمی کردند و اگر کسی سخن می گفت، به او گوش می دادند تا از سخن گفتن فارغ شود. سخن آنها نزد پیامبر ، همان سخن نخستین نفر مجلس بود. از آنچه می خندیدند، او هم می خندید و از آنچه تعجب می کردند، او هم تعجب می کرد... سخن کسی را قطع نمی کرد، مگر آنکه آن شخص از حد می گذراند. در این صورت، با نهی یا برخاستن، کلام او را قطع می کرد.
در حدیثی دیگر، امام حسن (علیه السلام) روایت می کند که از هند بن ابی هاله تمیمی که فردی توصیف گر بود خواستم تا سخن گفتن پیامبر خدا را برای من وصف کند. او گفت:
کان رسول الله ... لا یتکلم فی غیر حاجه، طویل السکته، یفتتح الکلام و یختمه بأشداقه، و یتکلم بجوامع الکلم... إذا أشار أشاربکفه کلها، و إذا تعجب قلبها، و إذا تحدث اتصل بها، یضرب براحته الیمنی باطن إبهامه الیسرى، و إذا غضب أعرض و أشاح، و إذا فرح غض طرفه.[3]
پیامبر (صلی الله علیه و آله).... بدون نیاز، سخن نمی گفت، سکوتش طولانی بود، از آغاز تا پایان سخن، دهانش را کاملا باز نمی کرد و سخنانی فراگیر می فرمود،... هرگاه اشاره می کرد، با تمام کف دستش اشاره می کرد و هرگاه شگفت زده می شد، دست خود را می گرداند و هرگاه سخن می گفت، دست خود را به یکدیگر می پیوست و شست دست چپ را به گودی کف دست راستش می زد و هرگاه خشمگین می شد، رویش را بر می گرداند و چهره اش را بر می تافت و هرگاه شاد می شد دیدگان خود را می هلید.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می فرماید:
من أخلاق المومن حسن الحدیث إذا حدث وحسن الاستماع إذا حدث وحسن البشیر إذا لقی.[1]
«از اخلاق مؤمن آن است که هرگاه سخن می گوید، نیکو سخن می گوید و هرگاه با او سخن می گویند، نیکو گوش می دهد و در ملاقات هایش خوش روست.»
شیوه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در ارتباط با دیگران نیز چنین بوده است. امام حسین (علیه السلام) نقل می کند که از پدرم (علیه السلام) درباره شیوه پیامبر با هم نشینانش پرسیدم، فرمود:
لَا یَتَکَلَّمُ إِلَّا فِیمَا رَجَا ثَوَابَهُ إِذَا تَکَلَّمَ أَطْرَقَ جُلَسَاؤُهُ کَأَنَّمَا عَلَی رُءُوسِهِمُ الطَّیْرُ وَ إِذَا سَکَتَ تَکَلَّمُوا وَ لَا یَتَنَازَعُونَ عِنْدَهُ الْحَدِیثَ وَ إِذَا تَکَلَّمَ عِنْدَهُ أَحَدٌ أَنْصَتُوا لَهُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ حَدِیثِهِ یَضْحَکُ مِمَّا یَضْحَکُونَ مِنْهُ وَ یَتَعَجَّبُ مِمَّا یَتَعَجَّبُونَ مِنْهُ ... وَ لَا یَقْطَعُ عَلَی أَحَدٍ کَلَامَهُ حَتَّی یَجُوزَهُ فَیَقْطَعَهُ بِنَهْیٍ أَوْ قِیَامٍ.[2]
سخن نمی گفت مگر در جایی که امید ثواب در آن داشت و هرگاه سخن می گفت، هم نشینانش سکوت می کردند، تا آنجا که گویی پرنده بر سر ایشان نشسته است و هرگاه پیامبر (صلی الله علیه و آل) سکوت می کرد، آنها سخن می گفتند و در خدمت ایشان کشمکش نمی کردند و اگر کسی سخن می گفت، به او گوش می دادند تا از سخن گفتن فارغ شود. سخن آنها نزد پیامبر ، همان سخن نخستین نفر مجلس بود. از آنچه می خندیدند، او هم می خندید و از آنچه تعجب می کردند، او هم تعجب می کرد... سخن کسی را قطع نمی کرد، مگر آنکه آن شخص از حد می گذراند. در این صورت، با نهی یا برخاستن، کلام او را قطع می کرد.
در حدیثی دیگر، امام حسن (علیه السلام) روایت می کند که از هند بن ابی هاله تمیمی که فردی توصیف گر بود خواستم تا سخن گفتن پیامبر خدا را برای من وصف کند. او گفت:
کان رسول الله ... لا یتکلم فی غیر حاجه، طویل السکته، یفتتح الکلام و یختمه بأشداقه، و یتکلم بجوامع الکلم... إذا أشار أشاربکفه کلها، و إذا تعجب قلبها، و إذا تحدث اتصل بها، یضرب براحته الیمنی باطن إبهامه الیسرى، و إذا غضب أعرض و أشاح، و إذا فرح غض طرفه.[3]
پیامبر (صلی الله علیه و آله).... بدون نیاز، سخن نمی گفت، سکوتش طولانی بود، از آغاز تا پایان سخن، دهانش را کاملا باز نمی کرد و سخنانی فراگیر می فرمود،... هرگاه اشاره می کرد، با تمام کف دستش اشاره می کرد و هرگاه شگفت زده می شد، دست خود را می گرداند و هرگاه سخن می گفت، دست خود را به یکدیگر می پیوست و شست دست چپ را به گودی کف دست راستش می زد و هرگاه خشمگین می شد، رویش را بر می گرداند و چهره اش را بر می تافت و هرگاه شاد می شد دیدگان خود را می هلید.
رفع موانع گفتگوی فعال
برای ایجاد گفتگوی فعال باید موانع شایع را مرتفع و برخی جنبه ها را تقویت کرد. اصل اول در گفتگوی فعال، غلبه بر همه دلهره ها و بیم های بی دلیل است. این یک قانون ساده از تصور خلاق و زنده است: هر چیزی را که در ذهن تان تصویر کنید، احتمال بیشتری برای بروز در واقعیت خواهد یافت. پس مراقب تلقین های منفی (نم یتوانم هم صحبت خوبی باشم) باشید و از اتفاقات و حوادث، ارزیابی واقعی (از کاه کوه نساختن) داشته باشید. باید برای ایجاد ارتباطی مطلوب و دلچسب بر تصاویر ذهنی منفی غلبه کرد.
افزون بر این، خودباوری تان را پرورش دهید. منظور از خودباوری، باور بیهوده داشتن، خودستایی، خودبزرگ بینی و امثال آنها نیست. اگر به خودتان ایمان دارید و استعدادهای خود را در حد واقعی باور داشته باشید، می توانید بدون وابستگی به دیگران و با توکل به خدای متعال کارها را پیش ببرید.
منبع: کتاب «مهارت های زندگی»
نویسنده: سید مهدی خطیب
افزون بر این، خودباوری تان را پرورش دهید. منظور از خودباوری، باور بیهوده داشتن، خودستایی، خودبزرگ بینی و امثال آنها نیست. اگر به خودتان ایمان دارید و استعدادهای خود را در حد واقعی باور داشته باشید، می توانید بدون وابستگی به دیگران و با توکل به خدای متعال کارها را پیش ببرید.
منبع: کتاب «مهارت های زندگی»
نویسنده: سید مهدی خطیب
بیشتر بخوانید :
مهارتهای ارتباطی و حل مسئله
مهارتهای گفتاری در سبک زندگی
مهارت ارتباط مؤثر
ده نکته مفید برای ارتقا مهارت های ارتباطی مان
مهارت های آغازین برای یک ارتباط درست
پی نوشت :
[1] . الفردوس، ج3، ص۶۳۷،ح5997، کنز العمال، ج۱، ص۱۵۵، ح ۷۷۵.
[2] . دلائل النبوه، بیهقی، ج۱، ص۲۸۶، الشمائل المحمدیة، ص109،ح۲۲۶ ، کنز العمال، ج۷، ص ۱۶4، ح ۱۱۸۵۳۵؛ عیون اخبار الرضا: ج۱، ص۳۱۷، ح ۱، معانی الأخبار، ص۸۱ ،ح ۱، بحار الأنوار، ج۱۶، ص۱4۹،ح4.
[3] . اهل البیت (علیهم السلام) فی کتاب و السنه، ص 307.