گفت و گو مهارتی است که باید آنرا بیاموزیم.
در مقاله قبلی اشاره کردیم که هنر ارتباط جمعی عبارتست از مهارت غیرکلامی و شروع سخن گفتن. مطالبی که در این مقاله مطرح خواهد شد، مسائل رایجی هستند که در بافتار راه اندازیِ گفت و شنود، پدیدار می شوند. برای مقابله ی هر چه مؤثرتر با آنها نیز پیشنهادهایی عرضه می گردد.
تعداد کلمات 1238 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1238 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
شروع کردن گفت و گو
اگرچه شروع کردن گفت و گو ممکن است دشوار به نظر برسد، با تمرین و ممارستْ آسان و آسان تر خواهد شد. از فرصت هایی که در مکان های عمومی (برای مثال، صف نانوایی)، محل کار، و گردهمایی ها به دست می آید کمال استفاده را ببرید. اگر فرصتی برای تمرین پیش نمی آید، می توانید خودتان دست به کار شوید و نزد دیگران بروید. برای مثال، در دوره ای آموزشی شرکت کنید و با شرکت کنندگانِ آن به گفت و گو بپردازید.
ارتباطات معمولاً با یک اظهار نظر یا بیان موضوعی شروع می شود که خیلی شخصی نیست؛ خاصه اگر طرف مقابل را خوب نشناسید. می توانید با بیان یک جمله (برای مثال، چه قدر این جا سرد است)، سؤال (برای مثال، مسیری که آمدید چه قدر ترافیک بود؟)، یا تعریف (برای مثال، بچه ی با مزه ای دارید) شروع کنید. موضوعات دیگری که می توانید با آنها شروع کنید عبارت اند از سرگرمی ها، اتفاقی که اخیراً برایتان افتاده، کتاب هایی که خوانده اید، رویدادهایی که به تازگی رخ داده، یا ورزش هایی که انجام داده اید. هر چه طرف مقابل را بیشتر بشناسید فرصت مناسبتری نصیبتان می شود تا به موضوعات شخصی تر (از قبیل روابط یا ارزش هایتان) بپردازید.
افراد کمرو، گاه، از سخن گفتن درباره ی خود اجتناب می کنند. آنان ممکن است گفت و گوها را به سمت موضوعاتی ببرند که مربوط به دیگران است (محض نمونه، با طرح رگباریِ سؤالات). برای اغلب افراد، گفت و شنودی جالب تر است که هر دو طرف سخن بگویند نه اینکه یکی متکلم وحده شود. بنابراین، اگر دریافتید از سخن گفتن درباره ی خود اجتناب می کنید، سعی کنید از اطلاعات شخصیِ خویش بیشتر بگویید. برای مثال، بگویید که آخر هفته ی خود را چه گونه گذراندید. نظر خود را درباره ی فیلمی که به تازگی دیده اید بیان کنید. افراد وقتی فرصت می یابند درباره ی شما بیشتر بدانند، اغلب، پاسخ مثبتی می دهند.
ارتباطات معمولاً با یک اظهار نظر یا بیان موضوعی شروع می شود که خیلی شخصی نیست؛ خاصه اگر طرف مقابل را خوب نشناسید. می توانید با بیان یک جمله (برای مثال، چه قدر این جا سرد است)، سؤال (برای مثال، مسیری که آمدید چه قدر ترافیک بود؟)، یا تعریف (برای مثال، بچه ی با مزه ای دارید) شروع کنید. موضوعات دیگری که می توانید با آنها شروع کنید عبارت اند از سرگرمی ها، اتفاقی که اخیراً برایتان افتاده، کتاب هایی که خوانده اید، رویدادهایی که به تازگی رخ داده، یا ورزش هایی که انجام داده اید. هر چه طرف مقابل را بیشتر بشناسید فرصت مناسبتری نصیبتان می شود تا به موضوعات شخصی تر (از قبیل روابط یا ارزش هایتان) بپردازید.
افراد کمرو، گاه، از سخن گفتن درباره ی خود اجتناب می کنند. آنان ممکن است گفت و گوها را به سمت موضوعاتی ببرند که مربوط به دیگران است (محض نمونه، با طرح رگباریِ سؤالات). برای اغلب افراد، گفت و شنودی جالب تر است که هر دو طرف سخن بگویند نه اینکه یکی متکلم وحده شود. بنابراین، اگر دریافتید از سخن گفتن درباره ی خود اجتناب می کنید، سعی کنید از اطلاعات شخصیِ خویش بیشتر بگویید. برای مثال، بگویید که آخر هفته ی خود را چه گونه گذراندید. نظر خود را درباره ی فیلمی که به تازگی دیده اید بیان کنید. افراد وقتی فرصت می یابند درباره ی شما بیشتر بدانند، اغلب، پاسخ مثبتی می دهند.
سؤالات باز و بسته پاسخ
اگر می خواهید از دیگران سؤالاتی بکنید، سعی کنید باز پاسخ باشند، نه بسته پاسخ. سؤال بسته پاسخْ سؤالی است که معمولاً پاسخش از یک یا دو کلمه (مانند بله یا خیر) تجاوز نمی کند. برخی از سؤالات بسته پاسخ عبارت است از:
آخر هفته تان چه طور بود؟
سالادتان را دوست دارید؟
چه کار می کنید؟
به عکس، سؤال باز پاسخْ سؤالی ست که به پاسخ مفصل تری نیاز دارد. به طور کلی، سؤالات باز پاسخ به احتمال بیشتری گفت و شنود را جالب نگه می دارد. برخی از سؤالات باز پاسخ عبارت است از:
آخر این هفته چه کار کردید؟
سالادتان چه طور است؟
کار در بانک چه طور می گذرد؟
آخر هفته تان چه طور بود؟
سالادتان را دوست دارید؟
چه کار می کنید؟
به عکس، سؤال باز پاسخْ سؤالی ست که به پاسخ مفصل تری نیاز دارد. به طور کلی، سؤالات باز پاسخ به احتمال بیشتری گفت و شنود را جالب نگه می دارد. برخی از سؤالات باز پاسخ عبارت است از:
آخر این هفته چه کار کردید؟
سالادتان چه طور است؟
کار در بانک چه طور می گذرد؟
یادگیری مهارت گوش دادن
لازمه ی بهبود بخشیدن به مهارت های گفت و گو صرفاً این نیست که سخن گفتن با دیگران را تمرین کنید؛ بلکه باید گوش دادن به سخنان دیگران را نیز تمرین کنید. با این حال، اضطراب، هر از گاهی، ممکن است گوش دادن را دشوار سازد. سدهای رایجِ گوش دادن عبارت است از:
تلاش در جهت یافتن پاسخی برای آنچه طرف مقابل می گوید؛ به جای توجه به پیامی که وی سعی می کند منتقل نماید.
گوش دادنِ انتخابی به آنچه طرف مقابل می گوید؛ برای مثال، تمرکز بر اظهار نظرهایی که تأکید می کند ترس تان از اینکه شما را آدم خسته کننده ای می یابد، درست است (برای مثال، «خیلی خسته ام. باید بروم») و نادیده گرفتن بیانات مثبت تر (برای مثال، «امشبْ شب واقعاً خوبی بود، امیدوارم این دورِ هم بودن ها تداوم پیدا کند»).
سعی کنید به کل پیامی که طرف مقابل منتقل می کند، توجه نمایید. همچنین، بهتر است این امکان را برای وی فراهم کنید که بفهمد دارید به حرف هایش گوش می کنید. برقراری تماس چشمی، پیگیری اظهار نظرهایش با طرح سؤال، یا درخواست توضیحِ بیشتر در مواقعی که سخنانش خیلی واضح نیست، چنین پیامی را منتقل می کند که به آنچه دارد می گوید، علاقه مندید.
تلاش در جهت یافتن پاسخی برای آنچه طرف مقابل می گوید؛ به جای توجه به پیامی که وی سعی می کند منتقل نماید.
گوش دادنِ انتخابی به آنچه طرف مقابل می گوید؛ برای مثال، تمرکز بر اظهار نظرهایی که تأکید می کند ترس تان از اینکه شما را آدم خسته کننده ای می یابد، درست است (برای مثال، «خیلی خسته ام. باید بروم») و نادیده گرفتن بیانات مثبت تر (برای مثال، «امشبْ شب واقعاً خوبی بود، امیدوارم این دورِ هم بودن ها تداوم پیدا کند»).
سعی کنید به کل پیامی که طرف مقابل منتقل می کند، توجه نمایید. همچنین، بهتر است این امکان را برای وی فراهم کنید که بفهمد دارید به حرف هایش گوش می کنید. برقراری تماس چشمی، پیگیری اظهار نظرهایش با طرح سؤال، یا درخواست توضیحِ بیشتر در مواقعی که سخنانش خیلی واضح نیست، چنین پیامی را منتقل می کند که به آنچه دارد می گوید، علاقه مندید.
بیشتر بخوانید :
مهارت ارتباطی در مدیریت (6) گوش دادن مؤثر
مهارت خوب گوش دادن
عذرخواهی و اطمینان جوییِ بیش از حد
خصیصه ی بارز اضطراب اجتماعی این است که فرد مبتلا باور دارد کسل، ناخوشایند یا خسته کننده، یا حتی آزار دهنده به نظر می رسد. از این رو، جای تعجب ندارد که افراد کمرو گاه بیش از حد عذرخواهی کنند، و، در برخی موارد، برای حصول اطمینان از اینکه دیگران دوستشان دارند، عملکردشان مناسب بوده، یا جذاب هستند، به کرات، از دیگران سؤال کنند. هیچ اشکالی ندارد که وقتی اشتباهی مرتکب می شوید در صدد عذرخواهی برآیید. همچنین، ایرادی ندارد گاه گداری طلبِ اطمینان کنید. با این حال، وقتی شورَش را در می آورید، ممکن است بر روابطتان اثر منفی بگذارند. هیچ کس بابت عذرخواهی از موضوعی که به نظرش چیزِ خاصی نبوده، تشکر نمی کند. به همین ترتیب، وقتی کسی در بافتار رابطه ی دوستی یا سایر روابط، مدام، طلب اطمینان می کند، ممکن است جَوِ رابطه را سنگین نماید.
پایان دادن به گفت و گو
مبتلایان به اضطراب اجتماعی، هنگامی که انتهای گفت و گو نزدیک می شود، اغلب، یکی دو تا گاف می دهند. یا (برای فرار از موقعیت) خیلی زود به آن پایان می دهند یا به شدت تلاش می کنند تا بیش از حد ادامه پیدا کند. اگر از آن جمله افرادی هستید که از گفت و شنود گریزان اند، سعی کنید طولش بدهید. به تدریج، یافتن موضوع یا موضوعاتی برای سخن گفتن و تحمل مکث های ناخوشایند آسان تر می شود.
اگر از بابت ادامه پیدا کردن گفت و گو احساس مسئولیت می کنید، خاطر شریفتان باشد که حتی بهترین گفت و گوها نیز پایانی دارد. دلیل مطلب اخیر معمولاً این است که سرانجامْ جذابیت شان کاهش می یابد. بسیاری از ما، چنانچه گفت و گوهایمان از مدت کوتاهی تجاوز کند، دیگر آن را دلنشین، سرگرم کننده، یا برانگیزنده نخواهیم یافت. شاید به همین دلیل است که «گفت و گوی کوتاه» نامیده می شود. گفت و گوها، اغلب، پس از چند دقیقه پایان می یابد. افراد از شیوه های مختلفی برای پایان دادن به آنها بهره می گیرند (برای مثال، «خیلی مزاحم تان نشوم،» یا «ببخشید، تا ... نبسته، برم ... بگیرم»). چنانچه بگذارید گفت و گو خاتمه یابد، متحمل هیچ گونه شکستی نخواهید شد. طبیعت همه گفت و گوها ایجاب می کند که سرانجام پایان پذیرند.
اگر از بابت ادامه پیدا کردن گفت و گو احساس مسئولیت می کنید، خاطر شریفتان باشد که حتی بهترین گفت و گوها نیز پایانی دارد. دلیل مطلب اخیر معمولاً این است که سرانجامْ جذابیت شان کاهش می یابد. بسیاری از ما، چنانچه گفت و گوهایمان از مدت کوتاهی تجاوز کند، دیگر آن را دلنشین، سرگرم کننده، یا برانگیزنده نخواهیم یافت. شاید به همین دلیل است که «گفت و گوی کوتاه» نامیده می شود. گفت و گوها، اغلب، پس از چند دقیقه پایان می یابد. افراد از شیوه های مختلفی برای پایان دادن به آنها بهره می گیرند (برای مثال، «خیلی مزاحم تان نشوم،» یا «ببخشید، تا ... نبسته، برم ... بگیرم»). چنانچه بگذارید گفت و گو خاتمه یابد، متحمل هیچ گونه شکستی نخواهید شد. طبیعت همه گفت و گوها ایجاب می کند که سرانجام پایان پذیرند.
تمرین: خود را از چنگال رفتارهای قدیمی تان برهانید
بار دیگر که فرصت به دست آمد تا به گفت و گویی غیر رسمی بپردازید، سعی کنید برخی از رفتارهای قدیمی تان را به کار نگیرید. اگر درباره ی خودتان خیلی کوتاه سخن می گویید، سعی کنید بیشتر سخن بگویید. چنانچه از بابت سرگرم کننده پیش رفتن گفت و گو، احساس مسئولیت می کنید، سعی کنید کاری کنید خیلی سرگرم کننده پیش نرود و ببینید چه اتفاقی می افتد. خلاصه ی کلام اینکه بکوشید در گفت و گوها منعطف تر عمل کنید. در موقعیت های اجتماعی بیشتر خطر کنید. اگر تاکتیک خاصی خوب جواب می دهد، در موقعیت های دیگر نیز از آن استفاده کنید. تمام تغییراتی که اعمال کرده اید، همچنین، پی آمد آنها (یعنی، پاسخ های دیگران) را در دفترچه ی یادداشت تان ثبت کنید.
منبع :
برگرفته از کتاب رهایی از کمرویی؛ مارتین ام آنتونیبیشتر بخوانید :
پایه های روانی روابط اجتماعی
روابط اجتماعی