کاهش میل به ریاست طلبی و کنترل­ گری در خود (بخش اول)

مدیریت و کنترل، کاری بسیار وسوسه انگیز است، به خصوص اگر زندگی شلوغ و پر استرسی داشته باشید. اما معمولا، تلاش برای کنترل همه وجوه یک مسئله بیشتر از آنکه مفید باشد ، ضربه زننده خواهد بود . اگر احساس می­ کنید که یک کنترل گر افراطی شده اید ، باید نگاه تان به زندگی را تغییر دهید.
پنجشنبه، 18 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
کاهش میل به ریاست طلبی و کنترل­ گری در خود (بخش اول)
برای کنترل میل به ریاست طلبی خود، باید نگرش تان را به زندگی تغیر دهید.
 
چکیده : مدیریت و کنترل، کاری بسیار وسوسه انگیز است، به خصوص اگر زندگی شلوغ و پر استرسی داشته باشید. اما معمولا، تلاش برای کنترل همه وجوه یک مسئله بیشتر از آنکه مفید باشد ، ضربه زننده خواهد بود . اگر احساس می­ کنید که یک کنترل گر افراطی شده اید ، باید نگاه تان به زندگی را تغییر دهید.

تعداد کلمات 964 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

کاهش میل به ریاست طلبی و کنترل­ گری در خود
بخش اول : نگاه تان را عوض کنید

1.  بپذیرید که اندازه میل شما به کنترل گری طبیعی نیست

اگر شما فردی ریاست طلب باشید، معمولاهمیشه فرض می­ کنید که درست فکر می­کنید. دقت کنید چه زمانی احساس می­ کنید، فقط راه شما درست است . آگاه باشید که مشکل اصلی ، نیازِ شما به کنترل امور است ، نه ضعف دیگران .
_با میل خود به کنترل مسایل مبارزه کنید . مثلا اگر به ظرف شستن همسرتان هم ایراد می­ گیرد، به خودتان بگویید ((او کارش را درست انجام م یده ، اینجا مشکل من هستم که به خاطر میلم به کنترل همه چیز ، بهش گیر می­دهم ))
 

2.  بر روی شناخت احساسات تان تمرکز کنید

کسانی که همیشه دغدغه کنترل اطرافیان شان را دارند ، معمولا حواسشان به احساسات خودشان نیست و در بیان آنها دچار مشکل اند .
و اتفاقا کنترل گری به ایشان کمک م ی­کند تا حتی احساسات شان را هم تحت کنترل قرار بدهند . توجه کنید زمانی که میل به کنترل دارید ، چه احساسی پیدا می­ کنید ، از خودتان بپرسید چرا این احساسات را دارید و چطور می­ توانید این احساسات را مدیریت کنید .
به محض اینکه احساسی در شما بروز پیدا کرد، آن را نام گذاری کنید . مثلا اگر احساس می­کنید از همه چیز نا امید شده اید، به جای کنترل و سرکوب احساستان راه های دیگری را امتحان کنید. مثلا چند ساعت قدم بزنید تا آرامتر شوید.
 

3.کشف کنید چرا به سختی به دیگران اعتماد می­ کنید ؟

افرادی که سلطه جو هستند ، معمولا در اعتماد کردن به دیگران دچار مشکل اند . این مسئله را برای خود علت یابی کنید و بعد اعتماد کردن را یاد بگیرید .
وقتی شروع به کنترل گری می­ کنید، از خود بپرسید ، آیا علتش عدم توانایی تان در اعتماد کردن است؟ به تجربیات خود فکر کنید و ببینید چه چیزی باعث شده اعتمادتان را نسبت به دیگران از دست بدهید ، آیا در اطراف تان کسی شما را  نا امید کرده ؟ کسی به شما خیانت کرده ؟ کسی قلبتان را شکسته ؟
اعتماد کردن را به کمک یکی از نزدیکان تان یاد بگیرید . توجه کنید که او سر قولش با شما می ­ماند و تا آخر مسیر پیش شماست. به او اعتماد کنید و بگذارید رهبری اموری که خودتان دلتان می­خواهد مدیریتش کنید ، دست او باشد.
از یک مشاور کمک بخواهید تا به شما یاد بدهد چطور به دیگران اعتماد کنید .
 

4. بر روی چیزی که می­ توانید کنترلش کنید ، تمرکز کنید

اینکه تفاوت بین آنچه می­ توانید و آنچه نمی ­توانید کنترل کنید را یاد بگیرید، خیلی مهم است. شما فقط افکار و عکس العمل های خودتان را م ی­توانید کنترل کنید. شما بر آنچه دیگران می­ گویند، یا انجام می­ دهند یا به آن فکر می­ کنند کنترلی ندارید . شما می­ توانید خودتان را تغییر دهید ، نه دیگران را .
_عکس العمل شما نسبت به مسایل فقط بر روی شما تاثیر می­ گذارد . عکس العمل های منفی آنقدر که به شما آسیب می ­رساند روی دیگران موثر نیست . با تغییر رویه خود در عکس العمل نشان دادن نسبت به مسایل و مشکلات ، به خودتان کمک کنید .
_وقتی مسئله ای اشتباه پیش می­رود، نفس عمیقی بکشید ، تامل کنید و به خود یادآوری کنید که دنیا به پایان نرسیده است.
 

5. به باورها و عقایدتان شک کنید

وقتی احتیاج به رییس بازی پیدا می­ کنید ، از خودتان بپرسید چرا من چنین حسی دارم ؟ این احساس معمولا نشات گرفته از نوع نگاهِ سخت و صلب شما به زندگی می­ باشد . با این نوع نگاه مبارزه کنید ، یاد بگیرید مسایل را سخت نگیرید
_ از خودتان بپرسید چه پیش فرض­ هایی باعث این نوع احساس شما شده  .
_مثلا فرض کنید ، همکارتان می­ خواهد موضوعی را به صورت شاد، برای بینندگان ارایه دهد . اما شما مخالف این مسئله اید و نمی­خواهید به عقاید او گوش دهید، دقیقه ای تامل کنید ، به صدای درون تان گوش دهید (( من باز فکر می­ کنم فقط خودم حرف درست را می ­زنم ، ولی من نه همکارم را می­ شناسم ، نه تماشاچی ها را ، من اینجوری فکر می­ کنم ، چون خودم از حرف زدن در جمع مضطرب می­ شم ، من باید کوتاه بیام ))

بیشتر بخوانید: آسان گرفتن اتفاقات روزانه

6. هرج و مرج را بپذیرید 

اگر شما بخواهید همیشه ، همه چیز را تحت سلطه و رهبری داشته باشید ، باور اینکه زندگی در جاهایی می ­تواند جوری که انتظار نداشتید پیش برود برای تان سخت خواهد شد. اگر نیاز به ریاست تان بیش از حد است ، پس باید بپذیرید که گاهی زندگی پر از آشفتگی خواهد بود . شما همیشه نمی ­توانید حدس بزنید مسایل چطور حل می­شوند و هیچ یک از کارهای شما نمی ­تواند شرایط را تغییر دهد .
_در لحظات بحرانی به خودتان بگویید ، کاری از دست شما بر نمی آید . به خودتان بگویید ،(( من نمی ­توانم این مشکل را حل کنم ، من فعلا فقط باید با این آشفتگی ها کنار بیایم و زندگی کنم. ))
_در این موقعیت­ ها به خودتان استراحت ناگهانی هدیه دهید . یک روز مرخصی بگیرید و برای خودتان پول خرج کنید .
یا با همسرتان به رستورانی بروید و شام بخورید .
 

7. پیش مشاور بروید

همه نمی­ توانند با تمایلات ریاست طلبی شان مبارزه کنند . اگر این احساس شما نشات گرفته از استرس و اضطراب است ، حتما از مشاور کمک بگیرید .

ادامه دارد...

منبع:  https://www.wikihow.com/Become-Less-of-a-Control-Freak
مترجم: سارا اشرفی

بیشتر بخوانید:
کاهش میل به ریاست طلبی و کنترل­ گری در خود (بخش دوم)
ریاست طلبی
رهایی از سلطه جویی با خویشتن سازی
ریاست مذموم است یا ممدوح؟ 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.