موانع نشاط ، عوامل سستی (بخش دوم)

در بخش اول این مقاله گفتیم که در کلام معصومین (ع) نشاط، موهبتی الهی دانسته شده است؛ و نقطه مقابلی آن، چیزی جز سستی و کسالت نیست. بنابراین با وجود این تقابل، عوامل کسالت، دقیقاً همان موانع نشاط هستند.
سه‌شنبه، 30 مرداد 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سیدروح الله حسین پور
موارد بیشتر برای شما
موانع نشاط ، عوامل سستی (بخش دوم)
گناهان، موجب نهادینه شدن سستی و خمودی در درون انسان و مانع به وجود آمدن نشاط می‌شوند.
 
چکیده : در بخش اول این مقاله گفتیم که در کلام معصومین (ع) نشاط، موهبتی الهی دانسته شده است؛ و نقطه مقابلی آن، چیزی جز سستی و کسالت نیست. بنابراین با وجود این تقابل، عوامل کسالت، دقیقاً همان موانع نشاط هستند.

تعداد کلمات 1061 /  تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه

موانع نشاط ، عوامل سستی
عوامل سستی چیست؟

د. روی گردانی قلب

در آیات و احادیث، اموری به قلب نسبت داده می‌شود که آن‌ها را می‌توان از جمله احساسات و انفعالات باطنی قلب دانست. ترس و حسرت و رعب و... ، از آن جمله‌اند.
قلب که مرکز عواطف، دوستی، دشمنی و ... است، صفت دیگری را نیز به خود می‌گیرد و آن، روی‌آوری و روی‌گردانی است. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرماید:
«إن للقلوب إقبالاً و إدبارة و نشاطاً و فتورا فإذا أقبلت بصُرت و فهمت و إذا أدبرت کلَّت و ملَّت فخذوها عند إقبالها ونشاطها و اترکوها عند إدبارها و فتورها؛[1]
 همانا برای دل‌ها، روی‌آوری و روی‌گردانی، و نشاط و سستی است. آن‌گاه که روی آورد، بینا و فهمیده می‌گردد و آن زمان که روی گرداند، ملول و دلمرده گردد. پس هنگام روی آوردن و نشاطش، آن را بگیرید و هنگام روی‌گردانی و سستی، آن را رها کنید.»
 همان‌گونه که از حدیث برداشت می‌شود، ادبار، هم‌سنخ با فتور بوده، در مقابل نشاط و اقبال، قرار گرفته است و عاملی برای سستی، ملالت و دلمردگی شمرده شده است.
 

ه. موقعیت خوشایند

انسان، با قرار گرفتن در موقعیت‌های متفاوت، واکنش‌های مختلفی را از خود نشان می‌دهد. در سختی‌ها و مشکلات، به گونه‌ای عمل می‌کند و در آسایش و راحتی‌ها، به گونه‌ای دیگر، یکی از موقعیت‌هایی که انسان، از تلاش قبلی خود، دست بر می‌دارد و به سستی و تنبلی، رو می‌آورد، موقعیت خوشایندی است که بعد از سختی، حاصل می‌گردد. فرد با رسیدن به موقعیت خوشایند، انگیزه‌های درونی‌اش رنگ می‌بازد و از تلاش قبلی خود، دست بر می‌دارد. امام رضا(علیه‌السلام)، این وضعیت را در یاد کرد دعا و جایگاه آن، تبیین نموده است. امام رضا(علیه‌السلام) می‌فرماید: جدم امام باقر(علیه‌السلام)، پیوسته می‌فرمود:
«ینبغی للمؤمن أن یکون دعاؤه فی الرخاء نحوا من دعائه فی الشِّدِّۀ لیس إذا أعطی فتر فلا تملَّ الدعاء فإنه من الله بمکان؛[2]
 سزاوار است که دعای مؤمن در آسایش، همانند دعایش در سختی‌هایش باشد، نه این‌که زمانی که به او اعطا شد، سست گردد. پس، از دعا کردن، ملول [و سست] مشو؛ چرا که دعا در پیشگاه خداوند متعال، دارای جایگاهی [رفیع] است.»
پس کاملاً واضح است که تلاش خود در این‌جا موضوعیت دارد و بدین معنا نیست که اگر به پاداش و موقعیتی خوشایند دست یابیم، به روزمرگی رو آورده، دچار ملالت و سستی شویم.
 

و . اهمال‌کاری

در برخی احادیث، «توانی»، عامل ایجاد سستی دانسته شده است. توانی، کوتاهی کردن و اهمال‌کاری در انجام دادن کارها و به کار بستن تصمیم‌های زندگی است. کوتاهی و اهمالکاری، مقدمه‌ای برای پدید آمدن سستی است. امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید: «من التوانی یتولد الکسل؛[3]
از اهمال‌کاری، سستی به وجود می‌آید.»
 اهمال و کوتاهی افراد در به انجام رساندن امور زندگی، باعث گران آمدن آن امور و دشوار شدن انجام کارها می‌شود. الیس[4] و جیمز نال،[5] در کتاب معروف خود، روانشناسی اهمال‌کاری می‌گویند: حدس ما این است که ۹۵ درصد مردم، به این آسیب اجتماعی مبتلا هستند. آن‌ها بر این باورند که اهمال‌کاری، از نوعی بیماری، سرچشمه می‌گیرد.[6]
کوتاهی و کم کاری در کارها و مسئولیت‌ها، باعث می‌شود که ناخودآگاه، زمینه فترت و سستی در کار به وجود آید و لحظه به لحظه این مشکل، حادتر شود. امام علی(علیه‌السلام) می‌فرماید:
«من یقصر فی العمل یزدد فتره؛[7]
کسی که در کارش کوتاهی کند، سستی را بیشتر می‌کند.»
 امام علی(علیه‌السلام)، اهمال‌کاری را ویژگی سبک‌سران می‌داند. آن حضرت می‌فرماید:
«التوانی سجیه النَّوکی؛[8] اهمال‌کاری، خصلت سبک سران است.»
 افراد سبک‌سر و نادان، در انجام دادن مسئولیت‌ها، سستی نشان می‌دهند و اهمال‌کاری و سهل‌انگاری، آنان را از رسیدن به موفقیت‌ها باز می‌دارد.
همبستگی زیبایی بین صفت بارز شخصیتی افراد سبک‌سر (نادانی)، با سستی وجود دارد. اهمال‌کاری، خصلت سبک‌سران و مقدمه سستی و کسالت است و سستی، آنچنان که در گذشته تبیین شد، در لشکر جهل، قرار می‌گیرد. نادانی، فصل مشترک آغاز و انجام این پیوستار است.
 

ز. پشیمانی

آن‌چه مشخص است، یکی از منابع ایجاد سستی، «توانی» است. توانی، همان‌طور که پیش از این توضیح داده شد، به معنای کوتاهی و اهمال‌کاری است که در انجام امور زندگی، شکل می‌گیرد. اما بروز همین حالت نیز خود، معلول علتی است که حدیثی از امام باقر(علیه‌السلام)، ما را به آن، رهنمون می‌سازد. امام باقر(علیه‌السلام) تا ما را از ضعف نشان دادن و کوتاهی کردن، بر حذر داشته، می‌فرماید:
«إیاک و التوانی فیما لا عذر لک فیه إلیه یلجأ النادمون؛[9]  زنهار از اهمال‌کاری و کوتاهی در آن‌چه برایت، عذری نیست؛ چرا که پشیمان‌ها بدان پناه می‌برند.»
 امام با علت این تحذیر را وجود ساز و کاری می‌داند که فرد پشیمان، در آن، سستی را پناهگاه خود و تنها راه فرار از آسیب‌های موجود می‌داند. فرد پشیمان، به ضعف و کوتاهی پناه می‌برد و آن را تنها راه فرار از مسؤلیت‌هایی می‌داند که ناگزیر از انجام دادن آن است. این زنجیره، بستر نامناسبی را در زمینه‌های مختلف وظایف فردی، اجتماعی و معنوی، شکل خواهد داد.
 

ح. گناه

انسان، آن‌گاه که مبتلا به نافرمانی در پیشگاه خداوند متعال می‌شود، به دنبال گذشت و عفو پروردگار است، تا نشاط درونی خود را باز یابد و اگر این زمینه به وجود نیاید، آثار گناهان، او را به نقطه مقابل نشاط خواهند برد که چیزی جز سستی و کسالت نخواهد بود. در یکی از مناجات‌های رسول اکرم، آمده است:
«إلهی، إلهی، إلهى! أسئلک راغباً واقصدک سائلاً واقفاً بین یدیک متضرعاً إلیک أن أقنطتنی ذنوبی نشطنی عفوک؛[10] بار خدایا، بار خدایا، بار خدایا! از تو با شوق می‌خواهم و در پیشگاهت، در حال پریشانی، همچون گدایی، تو را قصد می‌کنم. اگر گناهانم مرا ناامید کنند، عفو تو، مرا بانشاط می‌گرداند.»
 گناهان، یأس و نومیدی را در انسان رشد می‌دهند و به تبع آن، سستی و خمودی را در درون انسان، نهادینه می‌کنند و مانع به وجود آمدن نشاط می‌شوند؛ اما وجود عاملی همچون عفو پروردگار، این زمینه‌ای را از بین می‌برد و می‌تواند این مانع را از پیش روی بردارد.

منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب

بیشتر بخوانید:
موانع نشاط، عوامل سستی (بخش اول)
شادی و نشاط ؛ پیامد روابط اجتماعی سالم
تقسیم بندی شادی از منظر دین اسلام
مفهوم و ماهیت شادی از منظر اسلام چیست؟
شادی پایدار و همیشگی ؛ پیامد بخشش دیگران

 
 پی نوشت :
[1] . أعلام الدین، ص۳۰۷.
[2] . الکافی، ج۲، ص۴۸۸، ح۱.
[3] . غرر الحکم، ح۹۲۸۴.
[4] . Ellis, A.
[5] . Jamesnal, W
[6] . روانشناسی اهمالکاری، ص۹.
[7] . غرر الحکم، ح۷۹۹۱.
[8] . همان، ح۴۳۶.
[9] . تحف العقول، ص۲۸۵.
[10] . مصباح المتهجد، ص۳۲۰.


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما