نیاز اصلی کمالگرایان کنترل روابط اجتماعی در زندگی خود است.
چکیده : کمالگرایان به مقایسه داشتههای خود با دیگران میپردازند، بنابراین آنها میتوانند خصوصیات شریک زندگیشان را با دیگران مقایسه کنند و در ذهن خود معایبی برای همسرانشان بسازند. بهتدریج کمالگرایان شروع به تمرکز کردن روی جنبههای منفی و به دنبال آن تخریب ارتباط میکنند.
تعداد کلمات 934 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 934 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
زندگی اجتماعی کمالگرایان
کمالگرایان تصور میکنند که اگر در برخورد با دیگران نتوانند تواناییهای خود را به آنها نشان دهند و انتظارات و معیارهای سطح بالای خود و دیگران را برآورده نسازنده حقیر میشوند. کمالگرایان احساس میکنند باید دیگران را بافضیلت، هوش و تواناییهایشان تحت تأثیر قرار دهند و این باعث میشود که مردم به آنها و اطرافیانشان احترام بگذارند. اگر شما یک کمالگرا باشید درصورتیکه دیگران از شما باهوشتر و موفقتر ظاهر شوند احتمالاً احساس حقارت و پایین رتبه بودن میکنید. نمونه ایی از این موقعیتها ممکن است در یک مهمانی، آغاز یک مکالمه، رفتن به مصاحبه شغلی، روبرو شدن با شخصی در مورد مشکلی (مثلاً همسایه پر سروصدا) یا صحبت کردن باکسی که قدرت یا مقام بالاتری از شما دارد، رخ دهد.
کمالگرایان در مورد دو گونه از موقعیتها نگراناند: ابتدا آنها افکار مضطربی راجع به موقعیت خودشان دارند و دوم افکار اضطرابآوری در مورد برداشت مردم از آنها دارند.
بنابراین کمالگرایان اغلب از موقعیتهایی که در آن احساس راحتی نمیکنند اجتناب میکنند یا ممکن است راهی را برای فائق آمدن بر آن پیدا کنند برای مثال، ممکن است در جمعی عقیدهشان را بیان نکنند تا احمق به نظر نرسند. این افراد گاهی اوقات فشار زیادی به خودشان میآورند که مردم متوجه علائم آنها نشود. برای مثال در جلوی دیگران غذا نمیخورند.
باید بدانیم اجتناب کمالگرایان از مشکلات اگرچه در کوتاهمدت سبب ایجاد آرامشی گذرا میشود در درازمدت شرایط را وخیمتر خواهد کرد و میتواند سبب ایجاد هیجانات منفی در آنها شود. آنها ممکن است احساس عصبانیت و شرمندگی را تجربه نمایند و اعتمادبهنفسشان پایین باشد، احتمالاً از روابط اجتماعی صرفنظر میکنند تا آرامش بیشتری به دست آورند و با شرایط چالشبرانگیز مواجه نشوند، خود انتقادگری در این افراد میتواند به وضعیتی منجر شود که از ترس قضاوت دیگران از حق خویش دفاع نکنند و از سهمشان بگذرند. چنین شرایطی میتواند به ایجاد نظام حمایتی نهچندان قوی در این افراد بینجامد که البته واقفیم نظام حمایتی ضعیف، ما را نسبت به استرس آسیبپذیرتر خواهد کرد، استرس نیز یکی از عوامل ایجاد طیف وسیعی از بیماریهای جسمی و روانشناختی است.
کمالگرایان در مورد دو گونه از موقعیتها نگراناند: ابتدا آنها افکار مضطربی راجع به موقعیت خودشان دارند و دوم افکار اضطرابآوری در مورد برداشت مردم از آنها دارند.
بنابراین کمالگرایان اغلب از موقعیتهایی که در آن احساس راحتی نمیکنند اجتناب میکنند یا ممکن است راهی را برای فائق آمدن بر آن پیدا کنند برای مثال، ممکن است در جمعی عقیدهشان را بیان نکنند تا احمق به نظر نرسند. این افراد گاهی اوقات فشار زیادی به خودشان میآورند که مردم متوجه علائم آنها نشود. برای مثال در جلوی دیگران غذا نمیخورند.
باید بدانیم اجتناب کمالگرایان از مشکلات اگرچه در کوتاهمدت سبب ایجاد آرامشی گذرا میشود در درازمدت شرایط را وخیمتر خواهد کرد و میتواند سبب ایجاد هیجانات منفی در آنها شود. آنها ممکن است احساس عصبانیت و شرمندگی را تجربه نمایند و اعتمادبهنفسشان پایین باشد، احتمالاً از روابط اجتماعی صرفنظر میکنند تا آرامش بیشتری به دست آورند و با شرایط چالشبرانگیز مواجه نشوند، خود انتقادگری در این افراد میتواند به وضعیتی منجر شود که از ترس قضاوت دیگران از حق خویش دفاع نکنند و از سهمشان بگذرند. چنین شرایطی میتواند به ایجاد نظام حمایتی نهچندان قوی در این افراد بینجامد که البته واقفیم نظام حمایتی ضعیف، ما را نسبت به استرس آسیبپذیرتر خواهد کرد، استرس نیز یکی از عوامل ایجاد طیف وسیعی از بیماریهای جسمی و روانشناختی است.
زندگی زناشویی کمالگرایان
اگر شما معتقدید که همسران موفق نباید با یکدیگر دعوا کنند و لازم است در اغلب موارد با یکدیگر موافق باشند. باید بدانید بسیار سخت است که این نوع رابطه برای همسران کمالگرا شکل گیرد. دو فرد مختلف اغلب دیدگاههای متفاوتی نیز دارند، بهندرت رابطهای دیده میشود که از تمام جهات کامل باشد، روابط توسط انسانهایی ساخته میشود که خطا و اشتباه دارند. اگر افراد در روابطشان یکدیگر را با تمام ویژگیهایشان بپذیرند، حسن و عیب همسرشان را کنار یکدیگر ببینند، میتوانند در کلیت به یکدیگر عشق بورزند؛ اما اگر همسران معیارهای بالایی برای یکدیگر در نظر بگیرند و از طرف مقابل انتظار اجابت داشته باشند احتمالاً هرگز و هرگز این معیارها برآورده نخواهد شد زیرا همواره چیزی وجود دارد که بهاندازه کافی کامل نیست.
نیاز اصلی کمالگرایان کنترل است؛ یعنی جایی و رابطهای که قابل پیشبینی و امن باشد و همین کنترل ممکن است باعث به وجود آمدن مشکلات بزرگ در روابط این افراد شود. هراندازه که فردی کمالگرا در انتخاب شریک و همراهش دقت کند پس از مدتی جنبههایی از وجود شخص حتی اگر منفی نیز نباشد در نگاهش ناکامل جلوه خواهد کرد، زیرا کمالگرایان به مقایسه داشتههای خود با دیگران میپردازند، آنها میتوانند خصوصیات شریک زندگیشان را با دیگران مقایسه کنند و در ذهن خود معایبی برای همسرانشان بسازند. بهتدریج کمالگرایان شروع به تمرکز کردن روی جنبههای منفی و به دنبال آن تخریب ارتباط میکنند. آنها گرفتار کمبودهای افراد میشوند و اغلب از کلام «همهیاهیچ» استفاده میکنند.
برای مثال «شما هرگز نمیتوانید این کار را درست انجام دهید»، «شما همیشه باعث شکست من میشوید»، «شما هرگز قدردان زحمات من نبودهاید»، «من هیچوقت احساس خوشبختی نکردهام»، «تو روابط اجتماعی خوبی نداری و هرگز با دوستان من خوشبرخورد نبودهای». البته این صداها با پیشزمینهای از ارتباطات غیرعمدی قبلی رشد دادهشدهاند.
آنها ممکن است محق به نظر برسند، بهعبارتدیگر ادعا کنند رفتار مشخصی را از دیگران انتظار دارند که حق آنهاست و انتظار زیادی نیست، مانند اینکه خواستار احترام و توجه هستند و زمانی عصبانی و رنجیده میشوند که دیگران و یا بهطورکلی دنیا آنها را نمیبیند، به آنها احترام نمیگذارد و نیازشان را پاسخ نمیگوید. کمالگرایان مایلاند همهچیز مورد انتظارشان باشد و معمولاً برای شگفتی آماده نیستند، اگرچه غالباً با شگفتی مواجه میشوند!
دلیل مهم دیگری که روابط کمالگرایان دچار آسیب میشود و آنها در ارتباط رنج میبرند این است که آنها بیشازحد روی کارشان تمرکز میکنند. درواقع احتمالاً بیشتر اجبارها و اضطرارهایشان از طریق کارشان بیان میشود. آنها خودشان را با رفتار اعتیاد شدید به کار نشان میدهند، آنان اغلب خودشان را محدود میکنند، دائماً خسته هستند و احساس فشار میکنند و نمیتوانند آرامش داشته باشند. بعضی از کمالگرایان میتوانند دیوانهوار به سمت بهترین و عزیزترین نیازهایشان سوق پیدا کنند، برای چیزهایی که به دست آوردنش برای آنها اهمیت دارد که منجر به «گرایشها وسواسی اجباری» میشود.
نیاز اصلی کمالگرایان کنترل است؛ یعنی جایی و رابطهای که قابل پیشبینی و امن باشد و همین کنترل ممکن است باعث به وجود آمدن مشکلات بزرگ در روابط این افراد شود. هراندازه که فردی کمالگرا در انتخاب شریک و همراهش دقت کند پس از مدتی جنبههایی از وجود شخص حتی اگر منفی نیز نباشد در نگاهش ناکامل جلوه خواهد کرد، زیرا کمالگرایان به مقایسه داشتههای خود با دیگران میپردازند، آنها میتوانند خصوصیات شریک زندگیشان را با دیگران مقایسه کنند و در ذهن خود معایبی برای همسرانشان بسازند. بهتدریج کمالگرایان شروع به تمرکز کردن روی جنبههای منفی و به دنبال آن تخریب ارتباط میکنند. آنها گرفتار کمبودهای افراد میشوند و اغلب از کلام «همهیاهیچ» استفاده میکنند.
برای مثال «شما هرگز نمیتوانید این کار را درست انجام دهید»، «شما همیشه باعث شکست من میشوید»، «شما هرگز قدردان زحمات من نبودهاید»، «من هیچوقت احساس خوشبختی نکردهام»، «تو روابط اجتماعی خوبی نداری و هرگز با دوستان من خوشبرخورد نبودهای». البته این صداها با پیشزمینهای از ارتباطات غیرعمدی قبلی رشد دادهشدهاند.
آنها ممکن است محق به نظر برسند، بهعبارتدیگر ادعا کنند رفتار مشخصی را از دیگران انتظار دارند که حق آنهاست و انتظار زیادی نیست، مانند اینکه خواستار احترام و توجه هستند و زمانی عصبانی و رنجیده میشوند که دیگران و یا بهطورکلی دنیا آنها را نمیبیند، به آنها احترام نمیگذارد و نیازشان را پاسخ نمیگوید. کمالگرایان مایلاند همهچیز مورد انتظارشان باشد و معمولاً برای شگفتی آماده نیستند، اگرچه غالباً با شگفتی مواجه میشوند!
دلیل مهم دیگری که روابط کمالگرایان دچار آسیب میشود و آنها در ارتباط رنج میبرند این است که آنها بیشازحد روی کارشان تمرکز میکنند. درواقع احتمالاً بیشتر اجبارها و اضطرارهایشان از طریق کارشان بیان میشود. آنها خودشان را با رفتار اعتیاد شدید به کار نشان میدهند، آنان اغلب خودشان را محدود میکنند، دائماً خسته هستند و احساس فشار میکنند و نمیتوانند آرامش داشته باشند. بعضی از کمالگرایان میتوانند دیوانهوار به سمت بهترین و عزیزترین نیازهایشان سوق پیدا کنند، برای چیزهایی که به دست آوردنش برای آنها اهمیت دارد که منجر به «گرایشها وسواسی اجباری» میشود.
منبع: کتاب «کمالگرایی».
نویسنده: زهرا سادات حاجی و دیگران
بیشتر بخوانید:
کمال گرایی چیست؟
شخصیت کمالگرا
کمالگرایی
آسیبشناسی فرزندپروری کمالگرایانه