چکیده: هرچند توجه بهسلامت و تلاش برای حفظ شادابی و زیبایی برای همه افراد مهم است؛ اما کمالگرایان نیاز دارند جهت دستیابی به آرامش درونی، تغییرات ظاهری خود را کنترل کنند. نیاز به داشتن ظاهری بیعیب و نقص، آنها را به سمتی سوق میدهد که همیشه به دنبال کاملتر بودن باشند؛ چیزی که هرگز نمیتوانند آن را به دست آورند.
تعداد کلمات: 1083 کلمه/ زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
تعداد کلمات: 1083 کلمه/ زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه
مقدمه
همهساله تعداد بسیار زیادی از افراد در ایران عمل جراحی زیبایی انجام میدهند که بهطور عمده شامل جراحی بینی، لیپوساکشن (برداشتن چربی از نواحی گوناگون بدن) و کشیدن پوست صورت برای برطرف کردن چینوچروک است. این جراحیها بیشتر برای احساس رضایت از ظاهر خود و به تعبیری افزایش اعتمادبهنفس انجام میشود. درصد زیادی از این افراد مبتلابه اختلالات شخصیت خودشیفته و وسواسی و همچنین اختلالات اضطرابی مانند بیماری وسواس و یا اختلال افسردگی هستند. تبلیغات روزنامهها و مجلات که بهطور عمده همراه با عکس است نیز در ترغیب افراد مؤثرند.
از سوی دیگر با توجه به بررسیهای انجامشده در کشورهای اروپایی و آمریکا، حدود 70 درصد افرادی که جراحی زیبایی بینی انجام میدهند، مبتلابه اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال شخصیت وسواسی هستند، حدود 20 درصد مبتلابه اختلالات رواننژندی مانند اضطراب، وسواس و افسردگی، و فقط 10 درصد اعمال جراحی ناشی از حالت واقعاً غیرطبیعی بینی است.
ازنظر سنی، اعمال جراحی زیبایی بینی بیشتر در سنین 15 تا 25 سال انجام میشود و در میان تحصیلکردهها و افراد مرفه فراوانتر است. هرچند طبقات اجتماعی متوسط و پایین هم باوجود هزینه بالای این قبیل اعمال با تحتفشار قرار دادن خود و خانواده به این امر اقدام میکنند.
از سوی دیگر با توجه به بررسیهای انجامشده در کشورهای اروپایی و آمریکا، حدود 70 درصد افرادی که جراحی زیبایی بینی انجام میدهند، مبتلابه اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال شخصیت وسواسی هستند، حدود 20 درصد مبتلابه اختلالات رواننژندی مانند اضطراب، وسواس و افسردگی، و فقط 10 درصد اعمال جراحی ناشی از حالت واقعاً غیرطبیعی بینی است.
ازنظر سنی، اعمال جراحی زیبایی بینی بیشتر در سنین 15 تا 25 سال انجام میشود و در میان تحصیلکردهها و افراد مرفه فراوانتر است. هرچند طبقات اجتماعی متوسط و پایین هم باوجود هزینه بالای این قبیل اعمال با تحتفشار قرار دادن خود و خانواده به این امر اقدام میکنند.
رابطه بین کمالگرایی، اختلالات روانی و جراحی های زیبایی چیست؟
ازنظر روانشناسی، تیپ کمالگرا[1] مربوط به افرادی است که تلاش میکنند تمامی کارهای خود را به بهترین صورت انجام دهند، اما معمولاً نتایج امور برایشان رضایتبخش نیست؛ بهبیاندیگر این افراد به دلیل انتظارات غیرواقعبینانهشان هرگز از عملکرد خویش خشنود نخواهند شد.[2]
برخی از کمالگرایان احساس میکنند که باید شرایط بدنی و فیزیکی خود را تحت کنترل کامل داشته باشند. هر نارسایی جسمانی و یا نقص در زیبایی، میتواند موجب پریشانی خاطر در یک فرد کمالگرا شود. کمالگرایان نیاز دارند جهت دستیابی به آرامش درونی، تغییرات ظاهری خود را کنترل کنند. شاید نیاز به کنترل زیاد در کمالگرایان جهت کسب آرامش و تعادل در ساختار روانشناختی، روشی ناآگاهانه و درونی جهت فایق آمدن بر احساس بیکنترلی، تردید و عدم امنیت در دوران کودکی باشد. نیاز به داشتن ظاهری بیعیب و نقص در ترکیب با ماهیت رقابتی وجود کمالگرایان، آنها را به سمتی سوق میدهد که همیشه به دنبال کاملتر بودن باشند. چیزی که هرگز نمیتوانند آن را به دست آورند.
وجود صفت کمالگرایی به نظر بسیاری از محققان علوم رفتاری و روانپزشکان، میتواند انسان را در معرض اختلات روانپزشکی یا جسمی زیادی قرار دهد و آسیب جدی به سلامت روانی افراد وارد نماید.[3] کمالگرایی اغلب به توسعه صفات شخصیت وسواسی منجر در فرد میشود و یک نیاز نامتناسب برای کنترل خود و دیگران را ایجاد خواهد کرد. از سوی دیگر کمالگرایی نه تنها با اختلال وسواس فکری و عملی [4]رابطه دارد بلکه با اختلالات روانی دیگر نیز مانند افسردگی و اضطراب نیز همپوشانی دارد. [5]
بنابراین اگر کمالگرایی به شکلی بیمارگونه به وسواس فکری تبدیل شود، به دلیل نامطلوب بودن تصویر ذهنی در این افراد، گرایش به اعمال جراحی زیبایی در آنها نمود پیدا میکند. از سوی دیگر افراد دارای شخصیت خودشیفته که کمالگرایی آنها متمرکز به خود[6] است ، در تلاش برای دست یابی به کمال مطلوب و ایدهآل، باهدف افزایش جذابیت ظاهری، تن به این اعمال جراحی میدهند.
بر همین اساس، آمار روز افزون استفاده از رژیمهای غذایی افراطی و جراحیهای زیبایی نشان میدهد بسیاری افراد در جستجوی بهترین خودشان نیستند، در جستجوی سلامت جسمی و تناسباندام در محدوده ویژگیهای فیزیکی خودشان نیز نیستند؛ بلکه در راه دستیابی به ایدهآلی فراتر از آنچه که هستند و میتوانند باشند، خود را و گاهی دیگران را آزار میدهند.
برخی از کمالگرایان احساس میکنند که باید شرایط بدنی و فیزیکی خود را تحت کنترل کامل داشته باشند. هر نارسایی جسمانی و یا نقص در زیبایی، میتواند موجب پریشانی خاطر در یک فرد کمالگرا شود. کمالگرایان نیاز دارند جهت دستیابی به آرامش درونی، تغییرات ظاهری خود را کنترل کنند. شاید نیاز به کنترل زیاد در کمالگرایان جهت کسب آرامش و تعادل در ساختار روانشناختی، روشی ناآگاهانه و درونی جهت فایق آمدن بر احساس بیکنترلی، تردید و عدم امنیت در دوران کودکی باشد. نیاز به داشتن ظاهری بیعیب و نقص در ترکیب با ماهیت رقابتی وجود کمالگرایان، آنها را به سمتی سوق میدهد که همیشه به دنبال کاملتر بودن باشند. چیزی که هرگز نمیتوانند آن را به دست آورند.
وجود صفت کمالگرایی به نظر بسیاری از محققان علوم رفتاری و روانپزشکان، میتواند انسان را در معرض اختلات روانپزشکی یا جسمی زیادی قرار دهد و آسیب جدی به سلامت روانی افراد وارد نماید.[3] کمالگرایی اغلب به توسعه صفات شخصیت وسواسی منجر در فرد میشود و یک نیاز نامتناسب برای کنترل خود و دیگران را ایجاد خواهد کرد. از سوی دیگر کمالگرایی نه تنها با اختلال وسواس فکری و عملی [4]رابطه دارد بلکه با اختلالات روانی دیگر نیز مانند افسردگی و اضطراب نیز همپوشانی دارد. [5]
بنابراین اگر کمالگرایی به شکلی بیمارگونه به وسواس فکری تبدیل شود، به دلیل نامطلوب بودن تصویر ذهنی در این افراد، گرایش به اعمال جراحی زیبایی در آنها نمود پیدا میکند. از سوی دیگر افراد دارای شخصیت خودشیفته که کمالگرایی آنها متمرکز به خود[6] است ، در تلاش برای دست یابی به کمال مطلوب و ایدهآل، باهدف افزایش جذابیت ظاهری، تن به این اعمال جراحی میدهند.
بر همین اساس، آمار روز افزون استفاده از رژیمهای غذایی افراطی و جراحیهای زیبایی نشان میدهد بسیاری افراد در جستجوی بهترین خودشان نیستند، در جستجوی سلامت جسمی و تناسباندام در محدوده ویژگیهای فیزیکی خودشان نیز نیستند؛ بلکه در راه دستیابی به ایدهآلی فراتر از آنچه که هستند و میتوانند باشند، خود را و گاهی دیگران را آزار میدهند.
پاورقی ها:
[1]. دکتر دیوید برنز کمالگرایان را به عنوان افرادی تعریف میکند که معیارهایی فراتر از منطق و دور از دسترس دارند و اشخاصی هستند که با اجبار و بدون وقفه در جهت اهداف غیرممکن تلاش میکنند و ارزش خود را به طور کامل در نتیجه و اتمام امور میبینند، در واقع انگیزه اصلی این افراد اجتناب از شکست است. (مهرانگیز پیوسته گر، کمال گرایی: آگاهی - ارزیابی – درمان، ص 38)
[2]. مهرانگیز پیوسته گر و زهراسادات حاجی سیدتقیاتقوی، کمال گرایی: آگاهی - ارزیابی – درمان، انتشارات آوای نور، 1395.
[3] . فریبا یزدخواستی و دیگران، کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن در افراد مبتلا به اختلالات پوستی، تحقیقات علوم رفتاری، 1394، دوره 13، شماره 4، ص 532.
[4] . وسواس ها افکار ناخواسته و یا تصاویری هستند که علیرغم تلاشهای ما برای مقاومت در برابر آنها، تکرار میشوند و باز هم رخ میدهند. اجبارها رفتارهای تکرار شوندهای هستند که به عنوان نتیجه افکار وسواسی رخ میدهند. (مهرانگیز پیوسته گر، کمال گرایی: آگاهی - ارزیابی – درمان، ص 46)
[5] . علی فخاری و دیگران، مقایسه نگرش های مذهبی و کمال گرایی در مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار، فصلنامه پژوهش-های نوین روانشناختی، تابستان ۱۳۸۷، سال سوم، شماره ۱۰، ص 93.
[6] . کمالگرایی خودمحور به معیارهای بسیار آرمانی اشاره دارد که فرد برای خودش وضع کرده است و انگیزه فرد کامل و بیعیب بودن خودش است. کمالگرایی خود محور شامل این باور میشود که افراد باید کامل باشند، بنابراین این گروه از کمالگرایان استانداردهایی را که در حد نامعقولی بالا هستند بر خودشان تحمیل میکنند (مهرانگیز پیوسته گر، کمال گرایی: آگاهی - ارزیابی – درمان، ص 78)
منابع:
1. مهرانگیز پیوسته گر، کمال گرایی: آگاهی - ارزیابی – درمان، انتشارات آوای نور، 1395.
2. علی فخاری و دیگران، مقایسه نگرش های مذهبی و کمالگرایی در مبتلایان به اختلال وسواس فکری- عملی و افراد بهنجار، فصلنامه پژوهش-های نوین روانشناختی، تابستان ۱۳۸۷، سال سوم، شماره ۱۰.
3. فریبا یزدخواستی و دیگران، کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن در افراد مبتلا به اختلالات پوستی، تحقیقات علوم رفتاری، 1394، دوره 13، شماره 4.
3. فریبا یزدخواستی و دیگران، کمال گرایی نوروتیک و اختلال بدشکلی بدن در افراد مبتلا به اختلالات پوستی، تحقیقات علوم رفتاری، 1394، دوره 13، شماره 4.
نویسنده: حدیثه اسفندیار