دانستن حقیقت، بهترین روش برای یادگیری و رشد کودکان است.
چکیده : دروغگو دشمن خداست؛ این از آن جملههایی است که با روح و جان بیشترِ ما عجین شده است. آنقدر که پدرومادرمان در دوران کودکی از این جمله استفاده کردهاند تا به ما یاد بدهند که نباید دروغ بگوییم، احتمالا از هیچ عبارت و جملهی دیگری استفاده نکردهاند. اما حقیقت این است که پدرومادرها، خودشان مدام به کودکان دروغ میگویند؛ فقط بیشتر مواقع متوجه این مسئله نمیشوند. با همراه ما باشید .
تعداد کلمات 941 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
تعداد کلمات 941 / تخمین زمان مطالعه 5 دقیقه
مقدمه
خودِ شما هم شاید همیشه به فرزندتان یاد دادهاید نباید دروغ بگوید، اما گفتن مداوم این دروغها توسط خود شما، هر قدر هم که کوچک باشند، به کودکان یاد میدهند که آنها هم دروغ بگویند. کودکان با خودشان فکر میکنند دروغ گفتن کار بدی نیست، چون بابا و مامان هم دروغ میگویند.
من کاملا میفهمم که گاهیاوقات دروغ میگوییم تا از فرزندمان مراقبت کنیم، هر چه نباشد، آنها را خیلی دوست داریم و نمیخواهیم آسیبی ببینند. اما این را هم میدانم که دروغ گفتن نهتنها نفعی برای فرزندانمان ندارد، بلکه باعث میشود آنها هم دروغگو شوند، و مسلما ما چنین هدفی نداریم. پس بیایید دیگر دروغ نگوییم و با خودمان و فرزندانمان صادق باشیم.
من کاملا میفهمم که گاهیاوقات دروغ میگوییم تا از فرزندمان مراقبت کنیم، هر چه نباشد، آنها را خیلی دوست داریم و نمیخواهیم آسیبی ببینند. اما این را هم میدانم که دروغ گفتن نهتنها نفعی برای فرزندانمان ندارد، بلکه باعث میشود آنها هم دروغگو شوند، و مسلما ما چنین هدفی نداریم. پس بیایید دیگر دروغ نگوییم و با خودمان و فرزندانمان صادق باشیم.
برخی از دروغهایی که والدین هر روز میگویند؛ بدون آنکه متوجه باشند
شاید بگویید من هرگز به فرزندم دروغ نگفتهام. اما من فکر میکنم گفتهاید! شاید حتی خودتان هم متوجه این مسئله نشده باشید. در این اینجا چند نمونه از دروغهایی را میخوانید که والدین اغلب به فرزندانشان میگویند، البته راهحلهای بهتری بهجای دروغ گفتن را هم خواهید خواند. باید تأکید کنم که اینها فقط مثالهایی هستند تا بیشتر متوجه دروغهای کوچکی شوید که همیشه به فرزندتان میگویید؛ شاید هم راهحلهای مخصوص به خودتان را پیدا کنید.
۱. دیگه هیچوقت برات چیزی نمیخرم
بهجای آنکه او را تهدید کنید که دیگر هرگز برایش چیزی نخواهید خرید، او را از چیزی محروم کنید که اکنون و اینجا دارد. اینطوری میفهمد که رفتارش چه عواقبی دارد. مثلا پسرتان با خواهرش دعوا میکند و شما میخواهید دعوا را تمام کند، میگویید دیگر هرگز برایت چیزی نمیخرم تا او را متوجه عاقبت کارش کنید، ولی اینطوری او بالاخره خواهد فهمید که شما دروغ گفتهاید. تنبیه واقعگرایانهای داشته باشید، مثل محروم کردن چند ساعته از تبلت یا دستگاه بازی و یا از او بخواهید در اتاقش بماند و به کاری که کرده فکر کند.
۲. هیچوقت نمیذارم اتفاق بدی برات بیفته
حتما بهعنوان پدر یا مادر چنین قصدی دارید، اما چنین چیزی امکانپذیر نیست. شما نمیتوانید ۱۰۰ درصد مواقع از فرزندتان محافظت کنید. در عوض، واقعیت را به او بگویید، اما طوری که حس کند از او حمایت میکنید و در عین حال نسبت به خطرات حقیقی آگاه شود. چیزی بگویید مثل این: «همیشه سعی میکنم از تو محافظت کنم، اما آدمهای بدی هم هستند که باید مراقبشان باشی، بههمینخاطر میخواهم در فروشگاه مدام کنار من باشی، چون آدم بدها بچهها را از پدر و مادرشان میگیرند. من مواظب تو هستم، اما اگر تو از من دور شوی، من دیگر آنجا نخواهم بود و ممکن است خودت را به خطر بیندازی.»
شاید چنین حرفی ترسناک باشد، اما حقیقت دارد. مسلما شما دوست ندارید باعث اضطراب بیمورد فرزندتان شود، بنابراین پیشنهاد میکنم کلمات و جملات مناسبی انتخاب کنید. به او بفهمانید بچهدزدی بهندرت اتفاق میافتد، اما باز هم همهی بچهها و پدرها و مادرها باید مراقب باشند. اینطوری، هر وقت بیرون میروید، او مراقب غریبهها خواهد بود.
شاید چنین حرفی ترسناک باشد، اما حقیقت دارد. مسلما شما دوست ندارید باعث اضطراب بیمورد فرزندتان شود، بنابراین پیشنهاد میکنم کلمات و جملات مناسبی انتخاب کنید. به او بفهمانید بچهدزدی بهندرت اتفاق میافتد، اما باز هم همهی بچهها و پدرها و مادرها باید مراقب باشند. اینطوری، هر وقت بیرون میروید، او مراقب غریبهها خواهد بود.
۳. پارک تعطیله
شما بهخوبی میدانید که پارک تعطیل نیست، اما وقت ندارید فرزندتان را به پارک ببرید، چون کارهایی دارید که باید انجام دهید. بهجای دروغ گفتن، صادق باشید. «بابا نمیتواند امروز تو را به پارک ببرد، چون باید برای آخر هفته خرید کنیم تا بتوانیم غذا بخوریم و در ضمن کارهای دیگری هم دارم که امروز باید انجام بدهم.» شاید کودکتان غر بزند و اعتراض کند، اما اشکالی ندارد، حقیقت زندگی را میآموزد. اینکه همیشه نمیتواند هر چه میخواهد را بهدست بیاورد. گفتن حقیقت باعث میشود شما پدر یا مادر راستگویی هم جلوه کنید، چون او کمکم آنقدر بزرگ خواهد شد که تشخیص بدهد دربارهی تعطیلی پارک دروغ میگویید.
۴. درد نداره، قول میدم
پشت در اتاق تزریقات منتظرید تا نوبت شما شود و کودکتان آمپولش را بزند. او که متوجه این قضیه شده، فریاد میکشد و گریه میکند. شما میخواهید گریهاش را بند بیاورید. اما او گریه میکند، چون میداند شما دروغ میگویید. اولین باری هم که آمپول زده بود، گفته بودید درد ندارد. او این را بهخوبی میداند. او از دردی که کشیده فهمیده شما دروغ گفتهاید. در عوض به او بگویید که درد کمی دارد، اما خیلی زود تمام میشود و یک آبنبات چوبی هم برایش میخرید. توضیح دهید که او برای بهدست آوردن سلامتیاش، به این آمپول نیاز دارد. دروغ نگویید. این دروغ گفتن شما را بهسرعت به آدمِ بد ماجرا تبدیل میکند، چون اگر بگویید درد ندارد و بعد هم درد بگیرد، شما مقصر هستید. حقیقت این است که آمپول زدن درد دارد، اما این درد خیلی زود از بین میرود، پس با این حقیقت شروع کنید؛ خواهید دید که او اعتماد بیشتری به شما خواهد کرد.
۵. تو بهترین نقاش دنیایی، کارت فوقالعادهست!
وقتی خودتان هم واقعا چنین عقیدهای ندارید، فرزندتان را تحسین نکنید. باور کنید یا نه، کودکان آنقدر هم که شما فکر میکنید گول نمیخورند. آنها میتوانند متوجه لحن صدا و زبان بدن بشوند و وقتی شما در گفتارتان صداقت ندارید، او متوجه میشود. در عوض میتوانید خلاقیت او در کارش را تحسین کنید. او را برای کارها و تواناییهایی تحسین کنید که باور دارید حقیقت دارند، نه برای هر کار معمولی که از او میبینید.
ادامه دارد ...
منبع : برگرفته از سایت چطور
ادامه دارد ...
منبع : برگرفته از سایت چطور
بیشتر بخوانید :
دروغگویی والدین؛ بلای جان آینده کودکان
دروغگویی و علل آن در کودکان
چرا کودکان دروغ می گویند