چکیده: تاکنون از ثمرات و فواید مثبت اندیشی زیاد شنیدهاید. اما آیا دین اسلام نیز مثبت اندیشی را تائید میکند؟ آیا با آثار آن موافق است؟ آیا مثبت اندیشی حد و حدودی دارد؟ با ما همراه باشید.
تعداد کلمات 1377 / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
تعداد کلمات 1377 / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
حسین ابراهیمی تهرانی
مقدمه
این یک واقعیت است که هر انسانی در زندگی خود با مشکلات و سختیها روبرو خواهد شد. قرآن کریم میفرماید: «لقد خلقنا الانسان فی کبد»[1] ما انسان را در سختی آفریدیم. دین ما فلسفه مشکلات و سختی ها را آزمایش انسان و رشد و شکوفایی او بیان میکند. چنانچه امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «فی تقلب الاحوال علم جواهر الرجال»[2] در دگرگونی احوال، گوهر مردان دانسته میشود.بنابراین، انسان برای رشد استعدادها و تواناییهای خود باید کوشش کند و مشکلات خویش را حل کرده و بر سختیها فائق شود.
تجربه ثابت کرده که هیچ مشکلی نیست که راه حلی برای رفع آن وجود نداشته باشد. برای بشر، بنبستی برای حل مشکلات وجود ندارد. اما متأسفانه هجوم مشکلات و سختیها بر انسان، گاهی سبب میشود که برخی، مسیر حل مشکل را گم کرده و دچار یاس و ناامیدی شوند. اینجاست که نوع نگاه به مسئله تغییر میکند و هرچه مشکل را در ذهن خود بزرگتر جلوه داده و توان خود را اندک شمارد، نیروی کمتری برای مواجهه با مشکل برایش باقی خواهد ماند.
مثبت اندیشی چیست؟
مثبت اندیشی، نحوهای تفکر کردن است که فرد عادتاً به دنبال کسب بهترین نتیجه از بدترین شرایط است. یعنی، فرد موارد منفی را مورد توجه قرار نداده بلکه با آنها مقابله میکند. درحالیکه هنوز بیش از چند دهه از پرداختن روانشناسان به مسئله مثبت اندیشی و بیان اهمیت آن نگذشته است، دین اسلام پیش از 1400 سال گذشته نسبت به آن تشویق نموده و آثار آنرا بیان میکند.
منفیبافی ممنوع!
1- منفیبافی و ترس از انجام کار: منفیبافی سبب میشود تا انسان از انجام عمل خودداری کند و چهبسا اگر این رویه ادامه پیدا کند، شخص از انجام آن کار واهمه پیدا کند. اسلام، انسان را از بزرگنمایی مشکلات نهی میکند و توصیه میکند تا به مبارزه با مشکل بپردازد. چنانچه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «اذا هبت امرا فقع فیه فان شدة توقیه اعظم مما تخاف منه»[3]هرگاه از کاری ترسیدی، خود را به کام آن بینداز. زیرا ترس شدید از آن کار، دشوارتر و زیانبارتر از اقدام به آن کار است.2- منفیبافی و خودداری از ادامه کار: امیرالمؤمنین(ع) در تشویق به پایان رساندن کارها فرمودند: «العمل العمل ثم النهایة النهایة و الاستقامة الاستقامة ثم الصبر الصبر»[4] به کار برخیزید به کار برخیزید، پس به پایان رسانید به پایان رسانید و پایدار مانید و پایدار مانید. در حدیثی حتی بدبینی بهعنوان شرک به خدا بیان گردیده است[5].
3- منفیبافی در مورد گذشته و یا عاقبت کار: در شعری مشهوری که به امیرالمؤمنین (ع) نسبت میدهند آمده است :
«ما فات مضی و ما سیاتیک فاین قم فاغتنم فرصة بین العدمین»[6]
آنچه گذشت، از دست رفت و آنچه در آینده خواهد آمد، کجاست؟ برخیز و فرصت میان دو نیستی را دریاب!
روانشناسان افراد را تشویق به زندگی کردن در زمان حال میکنند. زیرا اگر انسان نگاهش مدام به گذشته باشد، دچار تأسف و افسردگی میشود و اگر نگاه مدام به آینده باشد، دچار اضطراب و تنش خواهد شد. پس باید انسان نگاهش به زندگی امروز بوده و سعی کند تا با موفقیت در آن، فردایی بهتر را به ارمغان آورد.
سیره معصومین(ع)
نگاه مثبت به رویدادها در سیره معصومین(ع) بهوفور یافت میشود. نقلشده که حضرت عیسی(ع) و حواریون از مردار سگی میگذشتند. حواریون گفتند: «چقدر بوی این مردار بد است!» حضرت عیسی فرمودند: «چه قدر دندانهای او سفید است»[7]میدانیم که انتخاب نام فرزند، اثر بسزایی در تربیت و اخلاق او خواهد داشت و از طرفی نیز بیانگر نگاه و روش نام گزارنده به مسائل اجتماعی است. در سیره پیامبر اکرم(ص) آمده است که ایشان اسامی بد و ناپسندی که برای افراد انتخابشده بود، تغییر میدادند[8]. حضرت وقتی نام نیکویی میشنیدند، چهرهشان خندان میشد و هنگامیکه اسمی را میشنیدند که بد بود، با چهره کاملا نشان میدادند. نقل شده که حضرت قصد داشتند شیر بدوشند، از افراد حاضر پرسیدند: چه کسی این را میدوشد؟ شخصی گفت من. فرمود: نامت چیست؟ عرض کرد: مره. فرمود بنشین. دیگری اعلام کرد. حضرت نامش را پرسیدند. گفت: حرب. فرمود بنشیند. نفر سوم اعلام آمادگی کرد. حضرت نامش را پرسید. گفت: یعیش. حضرت به او فرمود: بدوش.
حضرت روی نامگذاریهای دیگر نیز حساس بودند. چنانکه زمینی را که عفره(غیرقابل کشت) نامیده میشد، خضره نامیدند. شِعبی را که به آن شعب الضلاله (شعب گمراهی) میگفتند شعب الهدی(شعب هدایت) نامیدند.
در ماجرای نامه نوشتن حضرت به خسروپرویز آمده که پیامبر(ص) با نامهای او را دعوت به اسلام نمود. اما او نامه را پاره کرده و در جواب نامه مشتی خاک فرستاد. حضرت همین عمل را به فال نیک گرفتند و فرمودند: «بهزودی مسلمانان خاک او را مالک میشوند»[9]
تشویق به مثبت اندیشی و آثار آن
1- به هدف نیکو رسیدن: پیامبر اکرم(ص) اصحاب خود را به مثبت اندیشی تشویق مینمودند و در مورد اثر آن میفرمودند: «تفاءلوا بالخیر تجدوه» همواره فال نیکو بزنید تا آن را بیابید.2- پیروزی: امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «تفال بالخیر تنجح»[10] فال نیکو بزن تا پیروز و کامیاب شوی.
3- سلامتی: پیامبر(ص) به عیادت مردی از انصار رفتند. مرد از تب به خود میپیچید. حضرت فرمودند: «طهور من رب غفور» این تب سبب پاکی توست از طرف پروردگار آمرزنده. اما مرد گفت: این تب مرا خواهد کشت. حضرت که تفأل بد او را دیدند ناراحت شدند و فرمودند: همانکه خود او گفت خواهد شد. پس از چندی، مرد در آن مرض از دنیا رفت[11].
حدود مثبت اندیشی
آنچه مسلم است این است که برای مثبت اندیشی نباید حد و حدودی قائل شد. زیرا دید مثبت به مسائل و رویدادها باید جزئی از شخصیت فرد قرار بگیرد تا جائیکه حتی در اوج مشکلات نیز اثرات مثبت را مدنظر قرار دهد.رفتار بزرگان دین ما میتواند بهعنوان الگویی سرآمد برای ما قرار بگیرد. بهعنوانمثال، حضرت زینب کبری(س) پس از واقعه عاشورا، وقتی از ایشان سؤال میشود: «دیدی خداوند با برادر تو چه کرد؟» میفرماید: «ما رایت الا جمیلا» جز زیبایی چیز دیگری ندیدم.
خود حضرت اباعبدالله(ع) در شب عاشورا درحالیکه در محاصره هزاران نفر قرار گرفته بودند که هر کدام بنا بر فرمایش امام سجاد(ع) «کل یتقرب الی الله بدمه» هرکدام با کشتن حضرت میخواستند به خدا نزدیک شوند. در آن شرایط دشوار، خطبهای را ایراد کردند و در آن، ابتدا نسبت به پنج نعمت الهی متذکر شده و آنها را شکر نمودند: «اللهم انی احمدک علی ان اکرمتنا بالنبوة و علمتنا القرآن و فقهتنا الدین و جعلت لنا اسماعا و ابصارا و لم نجعلنا من المشرکین»[12] بارخدایا، من تو را ستایش میکنم که ما را بهواسطه نیوت گرامی داشتی و به ما قرآن آموختی و در دین ما را فقیه و دانا قرار داده و ما را از جمله مشرکین قرار ندادی. این نشان دهنده نگاه مثبت حضرت به وقایع در اوج سختیها میباشد.
نتیجهگیری
نگاه مثبت به زندگی، سبب سلامت روح و جسم فرد و تلاش مضاعف او در راستای نیل به اهداف خواهد بود. دین مبین اسلام جهت رشد و تعالی بشر، دستور به نهادینه شدن این بینش در زندگی داده و این اصل در سیره معصومین(ع) جایگاهی ویژه را به خود اختصاص داده است.پی نوشت:
[1] علق/4.
[2] کلینی، اصول کافی، ج8، ص23.
[3] سیدرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، قم: هجرت، 1414ق، ص501.
[4] سیدرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، قم: هجرت، 1414ق، ص252.
[5] ابن اثیر، نهایه، ج3، ص152.
[6] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج75، ص238.
[7] فصلنامه مشاور مدرسه، دوره یکم، شماره4، تابستان 1385، ص29.
[8] اسد الغابه، ج2، ص320
[9] محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج20، ص381.
[10] عبدالواحدبن محمد تمیمی، غررالحکم، قم: دارالکتب اسلامی، 1410ق، ص316.
[11] نعمان بن محمد مغربی، دعائم الاسلام، ج1، قم: آل البیت، 1385ق، ص317.
[12] لوط بن یحیی ابومخنف کوفی، وقعه الطف، قم: جامعه مدرسین، 1417ق، ص197.
منابع
قرآن کریم.
کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج8، تهران: دارالکتب اسلامیه، 1388.
سیدرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، قم: هجرت، 1414ق.
ابن اثیر، محمدبن مبارک، النهایه فی غریب الحدیث و الآثار، ، ج3، قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1367.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج75، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
فصلنامه مشاور مدرسه، دوره یکم، شماره4، تابستان 1385.
ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج2، دار الفکر بیروت.1432ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج20، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ص381.
تمیمی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم، قم: دارالکتب اسلامی، 1410ق.
مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج1، قم: آل البیت، 1385ق.
ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعه الطف، قم: جامعه مدرسین، 1417ق.
کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج8، تهران: دارالکتب اسلامیه، 1388.
سیدرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، قم: هجرت، 1414ق.
ابن اثیر، محمدبن مبارک، النهایه فی غریب الحدیث و الآثار، ، ج3، قم: موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1367.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج75، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق.
فصلنامه مشاور مدرسه، دوره یکم، شماره4، تابستان 1385.
ابن اثیر، عزالدین، اسد الغابه، ج2، دار الفکر بیروت.1432ق.
مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج20، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ص381.
تمیمی، عبدالواحدبن محمد، غررالحکم، قم: دارالکتب اسلامی، 1410ق.
مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج1، قم: آل البیت، 1385ق.
ابومخنف کوفی، لوط بن یحیی، وقعه الطف، قم: جامعه مدرسین، 1417ق.
بیشتر بخوانید :
مثبت اندیشی و مثبت گرایی
تمرینات و شیوههای تفکر مثبت
بررسی تأثیر مثبت اندیشی از دیدگاه قرآن و حدیث (بخش اول)
12 گام تا مثبت اندیشی