می خواهم مادری نمونه باشم (بخش سوم)

یکی از دغدغه های همیشگی مادران تربیت فرزندان است. همانطور که در بخش های قبلی این مقاله گفتیم، تربیت مانند هر کار دیگری نیاز به آموختن و مهارت دارد. در بخش اول و دوم این مطلب به برخی نکات کلیدی فرزند پروری...
شنبه، 11 اسفند 1397
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سید مصطفی سید آقامیری
موارد بیشتر برای شما
می خواهم مادری نمونه باشم (بخش سوم)
به خاطر فرزندانتان، تا می توانید به خودتان برسید.
می خواهم مادری نمونه باشم (بخش سوم)

2. برای فرزندان خود الگو باشید

الف. به آنچه می گویید عمل کنید. سعی کنید به عنوان یک مادر خودتان به تمام آنچه می گویید و نصیحت هایی که می کنید، پایبند باشید. بچه ها رفتارهای والدین را تکرار می کنند، پس اگر قوانینی را برای فرزندان خود وضع می کنید، لازم است خودتان نیز به آن ها پایبند باشید[1].
مثلاً اگر در مورد دروغ گفتن قوانینی را تصویب کرده اید، خودتان نیز به هیچ عنوان نباید دروغ بگویید.
همچنین در اموری مانند، پرهیز از تنبلی و بی کاری، خوردن غذاهای سالم و عدم استفاده از دخانیات، برای فرزندان خود الگو باشید.
 
ب. در روابط خود با دیگران، برای فرزندانتان الگو باشید. در ارتباط با همسر، والدین، اعضای خانواده، دوستان و یا دیگر افراد جامعه، به نحوی رفتار کنید که تبدیل به الگویی مناسب برای فرزندان خود گردید و بدین وسیله نحوه صحیح تعامل با دیگران را به آن ها بیاموزید.
وقتی در مورد یک موضوع خاص با همسرتان دچار تعارض می شوید به نحوی رفتار کنید که بچه ها نحوه صحیح برخورد با دیگران در هنگام مواجهه با تعارضات را از شما بیاموزند.  
 
ج. خودتان یک شهروند نمونه باشید. اگر می خواهید برای فرزند خود یک الگوی موفق باشید، باید در تمام زمینه های فردی و اجتماعی فردی ایده آل باشید. اگر می خواهید مادری خوب و نمونه باشید،  باید قبل از آن انسانی خوب باشید. برای این منظور سعی کنید در کارهای خیر خواهانه و جامعه پسندی همچون کمک به همسایگان و یا افراد نیازمند، مشارکت داشته باشید.
وقتی شما نسبت به افراد اجتماع مهربان بوده و با آن ها همدلی کنید، کودک نیز از شما یاد گرفته و سعی می کند همین رفتارها را تکرار کند.
 
د. هر وقت کار اشتباهی کردید، بپذیرید و عذر خواهی کنید. یک مادر نمونه لزوماً مادری نیست که هرگز اشتباه نکند. سعی کنید هر گاه اشتباه کردید، اشتباهات خود را بپذیرید تا کودک بیاموزد نباید از اشتباه کردن هراس داشته باشد و اشتباه، امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است.
مثلاً فرض کنید تصادفاً دو فرزند خود را با هم مقایسه کردید، به او بگویید که کارتان اشتباه بوده و از او عذر خواهی کنید. به او بگویید: "من دیروز تو را با برادرت مقایسه کردم، در حالیکه نباید این کار را می کردم. هر کدام از شما ویژگی های منحصر به فردی دارید. منو می بخشی؟"
 

3. مراقب خود باشید.

الف. بدون اینکه احساس گناه کنید، برای خودتان وقت بگذارید. سعی کنید به خودتان برسید و اوقاتی را صرفاً به خودتان اختصاص دهید و از این کار، به هیچ وجه احساس گناه نکنید. فرزندان از رفتار شما این پیام را دریافت می کنند که باید مراقب خود بود. علاوه بر این با این کار علاوه بر اینکه انرژی می گیرید، بچه ها نیز یاد می گیرند، برخی کارها را به تنهایی و بدون حضور شما انجام دهند[2].
استرس شما بر فرزندانتان نیز تأثیر می گذارد، بنابراین برای کاهش استرس های ناشی از کارها و مشکلات روزمره، حتماً اوقاتی را به مراقبت از خود بپردازید. مثلاً می توانید یک حمام طولانی بروید و یا هر روز عصر در یک ساعت مشخص به اتاق خود رفته و مطالعه کنید، یا اینکه قبل از بیدار شدن بچه ها بیدار شوید و نیم ساعت پیاده روی کنید و یا هر فعالیتی را که دوست دارید انجام دهید.
هیچ لزومی ندارد که این فعالیت های فردی را از فرزندان خود مخفی کنید. برای آن ها توضیح دهید که مراقبت از خود به چه اندازه اهمیت دارد. آن ها نیز این عادت خوب را از شما می آموزند و در آینده به سلامت جسم و روان خود اهمیت خواهند داد.
 
ب. به جسم و روان خود برسید. وقتی به سلامت خود توجه نمایید، احتمالاً وقتتان کمتر برای درمان بیماری ها تلف شده، خلق بهتری را تجربه کرده و عمری طولانی تر خواهید داشت[3]. پس بنابراین خوب بخورید، ورزش کنید  به اندازه کافی استراحت کنید. این سبک زندگی سالم را به فرزندان خود نیز بیاموزید.
علاوه بر انتخاب یک رژیم غذایی سالم و استراحت کافی می توانید برای تناسب اندام و کمک به حفظ سلامتی در یک باشگاه ورزشی ثبت نام کنید.
 
ج. از خودتان انتظارات غیر واقع بینانه نداشته باشید. سعی کنید به فشارهایی که از سوی دیگران و یا حتی خودتان، به شما وارد می آید، آگاه بوده و محدودیت های خود را در نظر بگیرید. به جای اینکه سعی کنید یک قهرمان باشید، سعی کنید به اندازه ای که می توانید خوب باشید. اگر دیدید که انتظارات زیادی از خود داشته و مرتباً خود را سرزنش می کنید، اندکی مکث مرده، چند نفس عمیق کشیده و با خود بگویید: "من کامل نیستم. من فقط یک نفرم. و در حد خودم می توانم کار کنم."
اگر می بینید انتظاراتان از خودتان بیش از حد است، ببینید بیشتر تحت تأثیر چه اطلاعاتی قرار دارید. ممکن است لازم باشد از قضاوت های دیگران فاصله گرفته، شبکه های اجتماعی را ترک کرده و یا خواندن برخی مجله ها را متوقف سازید.
 
د. از همسر خود کمک بخواهید. یک مادر خوب هرگز تمام کارها را خوش انجام نمی دهد و بار همه زندگی را به تنهایی به دوش نمی کشد. از همسر خود بخواهید در برخی کارهای خانه به شما کمک کند. اگر خیلی خسته هستید، از او بخواهید به بچه ها و کارهای خانه رسیدگی کند تا شما استراحت کنید[4].  
مثلاً می توانید بگویید: "عزیزم، امروز اصلاً نخوابیده ام و خیلی خسته ام، اگه ممکنه امشب تو پیش بچه ها بمون من یه کم زودتر بخوابم."
سید مصطفی سید آقامیری

[1] Elizabet Jayne , Modeling Healthy Relationships (Without Ever Seeing One), (Sep, 2014), site: alphamom
[2] Amy Novotney, Parenting that works Seven research-backed ways to improve parenting, Monitor on Psychology, October 2012, Vol 43, No. 9, p 44.
[3] Kelly Ross, How Taking Care of Yourself Makes You a Better Mom, (July, 2016), site: healthychildren
[4] Gina Shaw, Modern Moms Ask for Help, (Oct, 2015), site: webmd

بیشتر بخوانید:
می خواهم مادری نمونه باشم (بخش اول)
می خواهم مادری نمونه باشم (بخش دوم)
تأثیر شیوه های فرزندپروری در پرورش خلاقیت



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
سبک زندگی مرتبط
موارد بیشتر برای شما