[محور چهارم]
محور چهارم اینکه، تفاوت در تمایلات زن و مرد، براساس تدابیر حکیمانه خلقت است. برخی این تمایل را به عامل یادگیری نسبت می دهند، ولی به نظر می آید این درست نیست؛ زیرا بررسی پدیده جفت یابی در حیوانات که مشابهت قابل توجهی با همسرگزینی در میان انسان ها دارد، اعتبار عامل یادگیری را زیر سوال می برد. شهید مطهری در این باره می گوید: از قدیم الایام مردان به خواستگاری زنان می رفته اند و این نوعی حفظ حیثیت و احترام زن بوده است. آفرینش، مرد را مظهر طلب، عشق، تقاضا و زن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است، خلاف حیثیت زن است که به دنبال مرد بدود. این از ویژگی های زن است که با پرداختن به زیبایی، لطف و با خودداری و استغنای ظریفانه، دل جنس خشن را هر چه بیشتر شکار کند و او را از مجرای حساس قلب خودش و به اراده خودش و اختیار خودش در خدمت خود گمارد (همو، ۱۳۹۰، ص ۳۸-۳۹ و ۱۷۲)
[محور پنجم]
محور پنجم، در مطالب شهید مطهری به این نکته مهم اشاره شده است که نقش ها و حقوقی که به عهده زن و مرد گذاشته شده، متناسب با توانمندی های جسمانی، روانی و همچنین هماهنگ با اهداف خلقت و اهداف تشکیل خانواده است؛ برای نمونه نقش نان آوری با توانمندی جسمانی مرد تناسب دارد و نقش مادری و آرامشگری با توانمندی های عاطفی و روانی زن تناسب دارد (مطهری، ۱۳۹۰، ص ۳۸-۳۹ و ۱۷۲).
[محور ششم]
محور ششم اینکه، استحکام زندگی تنها با قوانین حقوقی سامان نمی یابد، بلکه عنصر مهم عواطف و محبت است. در راستای استحکام و شکل گیری خانواده و جامعه مطلوب، بالنده و آرام، دست کم دو نوع قانون از ناحیه شرع مقدس در نظر گرفته شده است: قوانین حقوقی و قوانین اخلاقی.
از دیدگاه شهید مطهری، لزوم مشخص بودن حدود و حقوق الهی برای جلوگیری از حس منفعت طلبی افراد و تجاوز آنهاست و همچنین برای حفظ نظم و مشخص بودن مسیر سیر افراد است؛ به دلیل اینکه افراد از همدیگر بیگانه اند و در میان آنها من و تو وجود دارد، باید قوانینی وضع شود تا حدود و حقوق افراد حفظ شود. شهید مطهری اعتقاد دارد که قوانین حقوقی شرط لازم برای اجتماع بشری است، ولی شرط کافی نیست؛ زیرا بشر باید به جایی برسد که بیگانگی میان آنها (بیگانگی که لازمه اش وضع قوانین حقوقی و حدود بود) به یگانگی برسد و در سطحی بالاتر از عدالت اجتماعی زندگی کند و آن سطح عواطف اجتماعی است.
به تعبیر قرآن کریم در پرتو احسان زندگی کند که مرتبه ای بعد از عدل است: «إن الله یأمر بالعدل و الإحسان»[1] برسد به جایی که حدود و حقوق را به نفع دیگران اغماض کند و احسان و محبت و فداکاری پیشه سازد.
زندگی و اجتماعی که در آن فضل، محبت و احسان نباشد، خشک و بی حرارت و بی روح خواهد بود؛ آن چنان که زندگی اروپایی و غربی گرفتار آن شده است. اجتماع خانوادگی و منزلى اساسش عاطفه و عبور از مرز عدالت است و اگر رابطه زن و مرد براساس قوانین خشک پایه ریزی شود، باعث خانه خرابی است. بسیاری از مشکلات بشر که با قانون حل نمی شود با محبت و گذشت قابل حل است.
در نظام زندگی که براساس قوانین اسلامی بنا شده تلاش می شود تا تدابیری اتخاد شود که میان زن و مرد و اعضای خانواده محبت و علاقه باشد و همدیگر را دوست بدارند و نیاز به دوستی داشته باشند و اعتقاد داشته باشند که حساب دل غیر از حساب دماغ (عقل و استدلال) است. اسلام تدابیری اتخاذ کرده که کانون عیش و خوشی فقط در خانواده و روابط همسری باشد ونه در شب نشینی های دسته جمعی، کلوب ها و پارتی ها (مطهری، ۱۳۸۲، ج۵، ص۱۰۲-۱۰۸).
از دیدگاه شهید مطهری، لزوم مشخص بودن حدود و حقوق الهی برای جلوگیری از حس منفعت طلبی افراد و تجاوز آنهاست و همچنین برای حفظ نظم و مشخص بودن مسیر سیر افراد است؛ به دلیل اینکه افراد از همدیگر بیگانه اند و در میان آنها من و تو وجود دارد، باید قوانینی وضع شود تا حدود و حقوق افراد حفظ شود. شهید مطهری اعتقاد دارد که قوانین حقوقی شرط لازم برای اجتماع بشری است، ولی شرط کافی نیست؛ زیرا بشر باید به جایی برسد که بیگانگی میان آنها (بیگانگی که لازمه اش وضع قوانین حقوقی و حدود بود) به یگانگی برسد و در سطحی بالاتر از عدالت اجتماعی زندگی کند و آن سطح عواطف اجتماعی است.
به تعبیر قرآن کریم در پرتو احسان زندگی کند که مرتبه ای بعد از عدل است: «إن الله یأمر بالعدل و الإحسان»[1] برسد به جایی که حدود و حقوق را به نفع دیگران اغماض کند و احسان و محبت و فداکاری پیشه سازد.
زندگی و اجتماعی که در آن فضل، محبت و احسان نباشد، خشک و بی حرارت و بی روح خواهد بود؛ آن چنان که زندگی اروپایی و غربی گرفتار آن شده است. اجتماع خانوادگی و منزلى اساسش عاطفه و عبور از مرز عدالت است و اگر رابطه زن و مرد براساس قوانین خشک پایه ریزی شود، باعث خانه خرابی است. بسیاری از مشکلات بشر که با قانون حل نمی شود با محبت و گذشت قابل حل است.
در نظام زندگی که براساس قوانین اسلامی بنا شده تلاش می شود تا تدابیری اتخاد شود که میان زن و مرد و اعضای خانواده محبت و علاقه باشد و همدیگر را دوست بدارند و نیاز به دوستی داشته باشند و اعتقاد داشته باشند که حساب دل غیر از حساب دماغ (عقل و استدلال) است. اسلام تدابیری اتخاذ کرده که کانون عیش و خوشی فقط در خانواده و روابط همسری باشد ونه در شب نشینی های دسته جمعی، کلوب ها و پارتی ها (مطهری، ۱۳۸۲، ج۵، ص۱۰۲-۱۰۸).
منبع: کتاب «روان شناسی زن و مرد»
نویسنده: مسعود جان بزرگی و علی احمد پناهی
نویسنده: مسعود جان بزرگی و علی احمد پناهی
پی نوشت:
[1] . همانا خداوند شما مسلمانان را به برقراری عدل و احسان در جامعه، بخشش و نیکی به خویشاوندان فرمان می دهد (نحل،90).
بیشتر بخوانید:
زن و مرد در اندیشه استاد مطهری (ره) (بخش اول)
جایگاه زن و مرد از نگاه اندیشمندان اسلامی
عقل مرد و زن و رشد و کمال در نگاه اسلام
برابری زن و مرد
تفاوت های فیزیولوژیکی زن و مرد