توانایی حل مسئله، سرعت انتقال
دختران و زنان در محاسبه و پسران و مردان در حل مسئله بهتر عمل می کنند؛ در حالی که تفاوتی در فهم مفاهیم ریاضی وجود ندارد (پاپالیا، ۱۳۹۱، ص۳۱۳). با توجه به موضوعات محتوایی تفاوتی میان دو جنس در زمینه حساب و جبر وجود ندارد، اما پسران و مردان در زمینه علم هندسه و با درجه کمتری حساب دیفرانسیل، گاهی اوقات بهتر عمل می کنند.
[پژوهش های جنسیتی]
داده های دیگری نشان داد که جهت و مقدار تفاوت جنسیتی در این زمینه با سن افراد رابطه دارد، اما این تفاوت با سختی شناختی این تکالیف متغیر است و در تعامل با سطح تحول شناختی است (هالپرن، ۱۹۸۶).
دختران در مدرسه ابتدایی و راهنمایی بهتر از پسران در محاسبه ریاضی عمل می کنند، اما در مقاطع بالاتر این تفاوت دیده نمی شود. در زمینه تکالیف حل مسئله در دوران ابتدایی و راهنمایی میان دختر و پسر تفاوتی دیده نمی شود، اما در مقاطع بالاتر، دبیرستان (d=./29) و دانشگاه (d=./32) عملکرد پسران بهتر می شود. یافته ها درباره دیگر مؤلفه های هوش نیز به همین ترتیب است.
دختران در مدرسه ابتدایی و راهنمایی بهتر از پسران در محاسبه ریاضی عمل می کنند، اما در مقاطع بالاتر این تفاوت دیده نمی شود. در زمینه تکالیف حل مسئله در دوران ابتدایی و راهنمایی میان دختر و پسر تفاوتی دیده نمی شود، اما در مقاطع بالاتر، دبیرستان (d=./29) و دانشگاه (d=./32) عملکرد پسران بهتر می شود. یافته ها درباره دیگر مؤلفه های هوش نیز به همین ترتیب است.
[تحقیقات روان شناسان]
مک کریری و چریسلر (۲۰۱۰)، بحث تفاوت در استعداد را در برابر تفاوت در کسب رتبه پیش کشیده اند. بسیاری از تحقیقات، تفاوت در کسب رتبه و نمره از آزمون ها را به تفاوت در استعداد در تفاوت جنسیتی تعمیم می دهند.
به همین دلیل، برخی عملکرد در کلاس را مهم تر یا دست کم در سطح تست های هنجارگزینی شده می دانند (اسپیلک و کریس،۲۰۰۷) و برخی این عملکرد اجرایی را، که به نوعی استعداد تلقی می کنند، در پسران قوی تر از دختران یافته اند (مائو و لاین، ۲۰۰۱)، هرچند مقدار این تفاوت ها آن قدر نیست که قابل توجه باشند (مک کریری و چریسلر، ۲۰۱۰).
پسران در استدلال ریاضی (ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۵) و دختران در ادبیات و موضوعات حفظی، که کمتر به استدلال نیاز دارد، قوی ترند (پیرون، ۱۳۶۸، ص۲۰۳).
پسران در استعداد مکانیکی، استدلال ریاضی و منطقی بر دختران برتری دارند. دختران نیز در عوامل زیبایی شناختی، مانند شکل ها، رنگ ها، تصویرها و توانایی کلامی از پسران برترند (ره، ۱۳۷۰، ص ۱۰۴).
زنان از نظر درک دیگران و پیش بینی رفتار آنها به مراتب برتر از مردان هستند. از تحقیقات نظام دار در مورد تفاوت های جنسیتی در ادراک اجتماعی به دست می آید که این امر به اینکه کدام جنبه از ادراک اجتماعی در نظر گرفته شود، بستگی دارد. در مجموع شواهد روشنی وجود ندارد که زنان از لحاظ همه وجوه ادراک اجتماعی (مانند شکل دادن به برداشت درست از دیگران با درک انگیزه ها و مقاصد آنها) برتر از مردان باشند.
البته زنان از لحاظ نشانه های غیرکلامی دارای مزیت مهمی هستند. آنها هم از نظر فرستادن و هم تعبیر و تفسیر این نشانه ها بهتر از مردان هستند؛ نخست، زنان بهتر می توانند در مورد احساسات و واکنش های خود را از راه بیانگرهای چهره ای، زبان بدن و دیگر قرینه های غیرکلامی انتقال دهند؛ دوم، آنها بهتر قادرند پیام های غیرکلامی دیگران را رمزگشایی کنند، اما یک استثنای مهم بر این قاعده وجود دارد: زنان مزیت خود را وقتی به آنها دروغ گفته می شود، از دست می دهند.
آنها بیشتر از مردان تمایل دارند پیام های فریبنده را درست پنداشته و کمتر از مردان در تمییز دادن پیام های نادرست موفق هستند. هرچند این موضوع نیز همیشه صادق نیست و ممکن است تا حدودی وابسته به زمینه خاصی باشد که دروغ ها در آن گفته می شود (بارون و همکاران، ۱۳۸۸).
برخی از پژوهش ها نشان داده اند که دختران پیش از دو سالگی نسبت به پسران گنجینه لغات زیادتری دارند، اما این تفاوت در حدود سه سالگی از بین می رود (ایزنبرگ و دیگران، ۱۹۹۶؛ به نقل از: ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳).
کالمن و کانور (۱۹۹۵) بر این باورند که وقتی بچه ها در سن مدرسه هستند، شباهت ها چشمگیرتر از تفاوت ها است. برخی از تحقیقات نشان می دهد که افراد وقتی به سن نوجوانی و بزرگسالی می رسند، در حوزه هایی مانند هجی کردن، گنجینه لغات، رابطه کلمات و درک خواندن، شباهت های جنسیتی بیشتری پیدا می کنند.
همچنین، تحقیقات مشکلات زبانی و ناتوانی خواندن را در پسران بیشتر از دختران گزارش کرده اند (همان). خلاصه اینکه با توجه با برتری حافظه لغات در مغز زنان و برتری حافظه حسابگری در مردان و تفاوت های دیگری که در فعالیت های مغزی زن و مرد وجود دارد، می توان گفت که جنسیت در توانایی کلامی تأثیرگذار است و زنان در برخی فعالیت ها و مردان نیز در برخی از فعالیت ها برتری دارند.
اگرچه برخی از فمینیست ها کوشیده اند که تفاوت های هوشی و روانی زن و مرد را به محیط و شرایط محیطی نسبت دهند، ولی پژوهش ها زمینه های زیستی را تأیید کرده اند. بررسی ها نشان داده است که مغز مردان در قسمت مربوط به حسابگری و قسمت مربوط به طبقه بندی و مرتب کردن اطلاعات، تفاوت آشکاری با مغز زنان دارد و مغز مردان اطلاعات را منظم تر و مرتب تر طبقه بندی می کند (روزنتال، ۱۳۸۴، ص۴۵)
به همین دلیل، برخی عملکرد در کلاس را مهم تر یا دست کم در سطح تست های هنجارگزینی شده می دانند (اسپیلک و کریس،۲۰۰۷) و برخی این عملکرد اجرایی را، که به نوعی استعداد تلقی می کنند، در پسران قوی تر از دختران یافته اند (مائو و لاین، ۲۰۰۱)، هرچند مقدار این تفاوت ها آن قدر نیست که قابل توجه باشند (مک کریری و چریسلر، ۲۰۱۰).
پسران در استدلال ریاضی (ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۵) و دختران در ادبیات و موضوعات حفظی، که کمتر به استدلال نیاز دارد، قوی ترند (پیرون، ۱۳۶۸، ص۲۰۳).
پسران در استعداد مکانیکی، استدلال ریاضی و منطقی بر دختران برتری دارند. دختران نیز در عوامل زیبایی شناختی، مانند شکل ها، رنگ ها، تصویرها و توانایی کلامی از پسران برترند (ره، ۱۳۷۰، ص ۱۰۴).
زنان از نظر درک دیگران و پیش بینی رفتار آنها به مراتب برتر از مردان هستند. از تحقیقات نظام دار در مورد تفاوت های جنسیتی در ادراک اجتماعی به دست می آید که این امر به اینکه کدام جنبه از ادراک اجتماعی در نظر گرفته شود، بستگی دارد. در مجموع شواهد روشنی وجود ندارد که زنان از لحاظ همه وجوه ادراک اجتماعی (مانند شکل دادن به برداشت درست از دیگران با درک انگیزه ها و مقاصد آنها) برتر از مردان باشند.
البته زنان از لحاظ نشانه های غیرکلامی دارای مزیت مهمی هستند. آنها هم از نظر فرستادن و هم تعبیر و تفسیر این نشانه ها بهتر از مردان هستند؛ نخست، زنان بهتر می توانند در مورد احساسات و واکنش های خود را از راه بیانگرهای چهره ای، زبان بدن و دیگر قرینه های غیرکلامی انتقال دهند؛ دوم، آنها بهتر قادرند پیام های غیرکلامی دیگران را رمزگشایی کنند، اما یک استثنای مهم بر این قاعده وجود دارد: زنان مزیت خود را وقتی به آنها دروغ گفته می شود، از دست می دهند.
آنها بیشتر از مردان تمایل دارند پیام های فریبنده را درست پنداشته و کمتر از مردان در تمییز دادن پیام های نادرست موفق هستند. هرچند این موضوع نیز همیشه صادق نیست و ممکن است تا حدودی وابسته به زمینه خاصی باشد که دروغ ها در آن گفته می شود (بارون و همکاران، ۱۳۸۸).
برخی از پژوهش ها نشان داده اند که دختران پیش از دو سالگی نسبت به پسران گنجینه لغات زیادتری دارند، اما این تفاوت در حدود سه سالگی از بین می رود (ایزنبرگ و دیگران، ۱۹۹۶؛ به نقل از: ماتلین، ۲۰۰۸، ص۱۵۳).
کالمن و کانور (۱۹۹۵) بر این باورند که وقتی بچه ها در سن مدرسه هستند، شباهت ها چشمگیرتر از تفاوت ها است. برخی از تحقیقات نشان می دهد که افراد وقتی به سن نوجوانی و بزرگسالی می رسند، در حوزه هایی مانند هجی کردن، گنجینه لغات، رابطه کلمات و درک خواندن، شباهت های جنسیتی بیشتری پیدا می کنند.
همچنین، تحقیقات مشکلات زبانی و ناتوانی خواندن را در پسران بیشتر از دختران گزارش کرده اند (همان). خلاصه اینکه با توجه با برتری حافظه لغات در مغز زنان و برتری حافظه حسابگری در مردان و تفاوت های دیگری که در فعالیت های مغزی زن و مرد وجود دارد، می توان گفت که جنسیت در توانایی کلامی تأثیرگذار است و زنان در برخی فعالیت ها و مردان نیز در برخی از فعالیت ها برتری دارند.
اگرچه برخی از فمینیست ها کوشیده اند که تفاوت های هوشی و روانی زن و مرد را به محیط و شرایط محیطی نسبت دهند، ولی پژوهش ها زمینه های زیستی را تأیید کرده اند. بررسی ها نشان داده است که مغز مردان در قسمت مربوط به حسابگری و قسمت مربوط به طبقه بندی و مرتب کردن اطلاعات، تفاوت آشکاری با مغز زنان دارد و مغز مردان اطلاعات را منظم تر و مرتب تر طبقه بندی می کند (روزنتال، ۱۳۸۴، ص۴۵)
منبع: کتاب «روان شناسی زن و مرد»
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
نویسنده: مسعود جان بزرگی، علی احمد پناهی
بیشتر بخوانید:
تفاوت زن و مرد در توانایی تفکر فضایی
موافقان و مخالفان تفاوت های زن و مرد (بخش اول)
نظریه یادگیری اجتماعی در تفاوت های جنسیتی
نگاه یونگ به زن و مرد
روان بنه های شناختی زن و مرد