تلویزیون و تربیت عرفی (بخش اول)

بسیاری از اندیشمندان علوم تربیتی بر این باور هستند که رسانه های جمعی نقش بسیار مهمی در تربیت انسان های مدرن ایفا می کنند. یکی از این رسانه های جمعی، تلویزیون می باشد که با استفاده از حس بینایی انسان، تاثیر شگرفی در باور و بینش او دارد. با ما همراه باشید تا با نقش تلویزیون در تربیت بیشتر آشنا شوید.
يکشنبه، 12 خرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تلویزیون و تربیت عرفی (بخش اول)
برای تربیت درست باید ابزارهای مناسب به کار گرفته شود.
 

تلویزیون و تربیت عرفی

 بخشی از الگوها و سبک زندگی در جامعه معاصر، در پیروی از تولیدات تلویزیون رایج می شود. این رسانه، افزون بر اینکه سرگرمی و سرور برای مخاطبانش فراهم می کند، شخصیت آنان را تحت نفوذ خود قرار می دهد. البته نباید چنین پنداشت که هر آنچه از تلویزیون به سوی مخاطب فرستاده می شود، همه و همیشه مورد پذیرش مخاطب قرار می گیرد، بلکه متغیرهای مثبت و منفی فروانی در این روند دخیل است که تأثیرگذاری تلویزیون، در تقارن با آنان رقم می خورد؛ با وجود آنکه تأثیرگذاری تلویزیون بر مخاطب، به شرایط مختلف وابسته است، ولی در عین حال به گمان همه کارشناسان، تلویزیون رسانه مؤثر در جامعه امروزی محسوب می شود.
 
تأثیرگذاری تلویزیون بر مخاطبان، در سطوح و ابعاد مختلف به وقوع می پیوندد. یکی از ابعاد نفوذ این رسانه بر مخاطب، تأثیرات تربیتی آن است. در تأثیرات تربیتی فعالیت تلویزیون نمی توان تردید کرد. ادبیاتی که تاکنون در مورد تأثیرات تلویزیون، به ویژه اثرات تربیتی آن پدید آمده است، کمتر به ماهیت شناسی و تعیین سنخ این تأثیرات پرداخته است. در این ادبیات، بیشتر به بازگویی چیستی و چگونگی تأثیر تلویزیون بر مخاطب بسنده می شود؛ این در حالی است که دقت بر تأثیرات تربیتی تلویزیون در یک جامعه دینی، این پرسش را مطرح می کند که این تاثیرات سرانجام به سود تربیت دینی به وقوع می پیوندند یا در خدمت تربیت عرفی و سکولار قرار می گیرند. درصورتی که اثرات تربیتی تلویزیون بر مخاطبانش، به ژرفایی و گسترش آموزه های تربیت دینی بینجامد، موضوعی به هنجار تلقی می شود، ولی اگر اثرات تربیتی تلویزیون به نفع تربیت عرفی آشکار شود، در بیشتر موارد، به آن همچون یک مسئله در خور تأمل نگریسته می شود.
 
اگر جایگاه تلویزیون در تربیت عرفی بررسی و ارزیابی شود، پرسش های مهمی در این مورد مطرح می شود:
الف) آیا کارکرد تربیتی تلویزیون، به تربیت عرفی می انجامد؟
ب) تحقق چنین کارکردی از تلویزیون، از ویژگی های ذاتی آن است یا از محتوای آن ناشی می شود؟
ج) انجام تربیت عرفی به وسیله تلویزیون، با چه سازوکاری تحقق می یابد؟
 
ساده ترین پاسخ برای پرسش نخست این است که تلویزیون دارای کارکردهایی در جهت تربیت عرفی است. البته، این به معنای قابلیت انحصاری تلویزیون در ارائه تربیت عرفی نیست، بلکه تلویزیون رسانه ای است که می تواند به طور مؤثر و فعال در خدمت تربیت دینی عمل کند، ولی در عین حال، مواردی از فعالیت آن به گسترش تربیت عرفی می انجامد. ارتباط تلویزیون با تربیت عرفی، با توجه به ابعاد این رسانه، از چند جهت بررسی می شود که به صورت کلی، می توان از فن آوری تلویزیون، محتوا و سازمان آن نام برد:
 

فن آوری تلویزیون

اگر نسبت تلویزیون با تربیت عرفی، براساس چشم انداز فن آوری محور بررسی شود، در تحلیل نظری در این مورد مطرح می شود: یکی اینکه فن آوری تلویزیون، همچون ظرفی است که نوع کارکرد آن در پیروی از مظروف و محتوای آن تعیین می شود؛ دیدگاه دیگر در این مورد، فن آوری تلویزیون را خنثا و خالی از تأثیر نمی داند، بلکه تلویزیون را حامل تأثیراتی می داند که بیش از محتوای تلویزیون به فن آوری آن بر می گردند.
 
به نظر می رسد طرفداران چشم انداز فن آوری محور، با تازیانه افراط می تازند و یک سویه می نگرند؛ تأثیرات فن آوری تلویزیون نه تا اندازه ای است که به تکنولوژیک تمام بینجامد و نه آنچنان بی خاصیت که فقط محتوا در آن تعیین کننده باشد. با وجود آنکه نمی توان پیوند فن آوری تلویزیون را با تربیت عرفی از ویژگی های ذاتی این رسانه در نظر گرفت، در عین حال، ظرفیت برخی از ویژگی های فن آوری تلویزیون، بی ارتباط با تربیت عرفی نخواهند بود.
 
الف) رقابت با خانواده
فن آوری تلویزیون، برای نهادهایی که عهده دار تربیت دینی در جامعه بودند، همچون رقیب پا به عرصه گذاشت. با ورود تلویزیون، تکثر عوامل مؤثر در تربیت به وقوع پیوست. نهاد ستی خانواده، گروه های مرجع دینی و رسانه های سنتی دینی که نقش چشمگیری در تربیت داشتند، بخشی از اقتدار تربیتی شان فرو کاسته شد. تعامل تلویزیون با عوامل مزبور، یا به صورت رویارویی بوده است یا دست کم در قالب همکاری رقیبانه انجام شده است.
 
از آنجا که در حوزه تربیت، خانواده نخستین و مهم ترین نهاد تربیتی شمرده می شود، رقابت تلویزیون با آن در تأثیرگذاری تربیتی بر اعضای خانواده، به ویژه کودکان اهمیت زیادی دارد. خانواده از یک طرف عامل مستقیم و جداگانه ای در تربیت اعضایش و از جانب دیگر، واسطه انتقال آموزه های تربیتی نهادهای دیگر و عوامل تربیتی به اعضای کوچک است.
 
خانواده به عنوان مهد مطمئن القای ارزش های سنتی و دینی به کودکان، با رسانه قدرتمندی روبه رو شده که فرآورده هایش آمیخته با آموزه های مختلف است. افزون بر آن، تلویزیون توانسته است علاوه بر رقابت تربیتی با خانواده، سامان و تعامل افراد در درون خانه را نیز تحت تأثیر قرار دهد. موقعیت تلویزیون در خانه آنچنان برجسته و مهم است که از آن به «محراب سکولار» تعبیر می شود؛ [1]دکوراسیون و چینش وسایل منزل به گونه ای صورت می گیرد که فضای مناسب تری برای تماشای تلویزیون پدید آید؛ افراد بیش از آنکه به گفت و شنود با یکدیگر بپردازند، با توجه و رغبت زیاد به تلویزیون خیره می شوند.
 
ب) تقلیل گرایی و ساده سازی
 علاوه بر آن، فن آوری تلویزیون در عین حال که پیام رسان جدی و قدرتمندی است، از تقلیل گرایی رنج می برد. این در حالی است که تلویزیون مرزی برای فعالیتش نمی شناسد، تا آنجا که اکنون بسیاری از مفاهیم دینی به تصویر در می آیند و تلویزیونی می شوند. تقلیل گرایی در این رسانه نیز با سبک و سیاق عرفی به وقوع می پیوندد. ساده سازی مفاهیم متعالی دینی و کاهش ژرفای مناسک دینی، نمونه های روشنی از تقلیل گرایی به سبک عرفی است. روشن ترین تبیین برای تقلیل گرایی تلویزیون به نفع تربیت عرفی، این است که دانش فنی حاکم بر تلویزیون، مبتنی بر جهان بینی و انسان شناسی عرفی است. از این رو، اگر تقلیلی در باب تربیت به وسیله این رسانه صورت می گیرد، بر حسب دانش حاکم بر رسانه تلویزیون انجام می شود.
 
نویسنده: محمدباقر زکی
پی نوشت:
[1] . مراد فرهادپور، «ایده هایی در باره تلویزیون»، فصلنامه ارغنون، ۱۳۸۱، ش ۲۰، ص 133.
 
منبع: کتاب ««رسانه، تلویزیون و سکولاریسم»


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.