دوران جوانی یک دشمن خطرناکی دارد که مانع از کسب علم و دانش میشود و نام آن عُجب و غرور است.
مقدمه
یکی از بهترین دوران ها برای شخص، دوران جوانی است. این دوران پر از فراز و نشیب و صفت های خوب و بد است که برخی از آنها سبب صعود به درجات بالا میشود و برخی هم سبب سقوط در دره هلاکت میشود. من جمله از صفت های هلاک کننده که میتواند مانع از پیشرفت و استفاده درست از جوانی باشد،می توان به خودخواهی، غرور و عُجب اشاره کرد. امام علی (علیهالسلام) می فرماید:العُجبُ یُفسِدُ العقل. خودخواهی عقل را تباه میسازد.[1] خودبینی و خود خواهی، انسان را از حرکت به سوی رشد و بالندگی منحرف می کند. تا زمانی که آدمی از دایره خودبینی خارج نشود، به کمالات انسانی و پیشرفت های فردی و اجتماعی دست نخواهد یافت.
تعریف عُجب و خود برتر بینی
ملا مهدی نراقی در تعریف عُجب، این چنین بیان داشتند؛ عُجب، بزرگ شمردن خویش است، به خاطر صفت کمالی که برای نفس خود میبیند، چه آن صفت در واقع باشد و چه نباشد، چه آن صفت در حقیقت صفت کمال باشد و چه نباشد و گفته شده است که عُجب، بزرگشماری نعمت و اعتماد به آن است با فراموشی اضافه و نسبت آن نعمت به منعم و نعمت دهنده.»[2]
اساس تکبر
بزرگان اخلاق می گویند: «اساس تکبر این است که انسان از اینکه خود را برتر از دیگری ببیند، احساس آرامش می کند.»[3]
دوران جوانی و کسب علم
بهترین زمانی که شما میتوانید کسب علم و دانش کنید و آن دانش برای همیشه در ذهن شما بماند، دوران جوانی است. دوران جوانی یک دشمن خطرناکی دارد که مانع از کسب علم و دانش میشود و نام آن عُجب و غرور است. وقتی که در انسان حالت عجب پیدا شد، تنها برای فکر خود ارزش قائل بوده و برای رای احدی ارزش قائل نیست. قهراً چنین کسی حاضر نمی شود از مراکز علمی و دانشمندان دیگر استفاده نماید؛ زیرا خود را یا همسان آنان می داند. یا بالاتر، و به همین جهت از ترقیات علمی و تعالی معنوی باز می ماند. امام علی النقی( علیهالسلام) ، در نکوهش «عُجب» و آثار آن فرمودهاند: «الْعُجْبُ صارِفٌ عَنْ طَلَب الْعِلْمِ دَاعٍ إِلَی الغَمْطِ وَ الْجَهْلِ؛ عجب بازدارنده از طلب دانش و وادارکننده به کوچکشماری دیگران و جهل است.» [4] یادآوری؛ برای پیشرفت خودتان هم شده از این صفت دوری کنید.
وجود غرور و خودبین در همه افراد
حس عُجب و خودبینی در تمام مردم یکسان است؛ تفاوتش تنها در نحوه ظهور آن است. جوان اگر بداند که در چه زمانی از غرور خودش استفاده کند و چه زمانی عِنان عُجب خودش را در دستان خودش بگیرد و استفاده نکند، قطعا پیشرفت خواهد کرد.
خود خواهی مساوی است با دور شدن دوستان
اشخاصِ از خود راضی، دیگران را به دیده ی تحقیر می نگرند. در نتیجه، دیگران هم از آنان خوش شان نمی آید. یک امر کاملا طبیعی است که انسان دوست دارد، رفتار دوستانش نسبت به او همراه با لطافت، نرمی و تواضع باشد. اگر خودخواهی و غرور در رفاقت بیایید سبب دور شدن دوستان از یکدیگر میشود. تواضع زمینه دوستی را تشکیل میدهد، تکبر زمینه پراکندگی و جدایی را به وجود می آورد. امام هادی علیه السلام فرمودند: مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیهِ. هر کس از خودش راضی باشد، دشمنان و بدخواهانش زیاد شود.[5]
نکته: جوان، در وجود خود احساس رنج میکند و این صفت عُجب و غرور سبب آزار او میشود. اما این جوان نمیداند که برای رهایی از این غرور و خودخواهی چه کاری انجام دهد. دین اسلام، راهکار ساده اما بسیار مهمی دارد که سبب نجات از این صفت ناپسند میشود.
1. معصوم (علیهالسلام) میفرماید: آنچه برای خود می خواهی، برای دیگران هم بخواه و آنچه را بر خود نمی پسندی، برای دیگران هم مپسند»[6]
2. راه دیگر این است که انسان درباره خود و ابتدا و انتهای خود بیندیشد، و ببیند که از کجا آمده و سرانجام کارش به کجا منتهی می گردد. همین تفکر درباره خلقت سبب میشود تا غرور او از بین برود.
نکته: جوان، در وجود خود احساس رنج میکند و این صفت عُجب و غرور سبب آزار او میشود. اما این جوان نمیداند که برای رهایی از این غرور و خودخواهی چه کاری انجام دهد. دین اسلام، راهکار ساده اما بسیار مهمی دارد که سبب نجات از این صفت ناپسند میشود.
1. معصوم (علیهالسلام) میفرماید: آنچه برای خود می خواهی، برای دیگران هم بخواه و آنچه را بر خود نمی پسندی، برای دیگران هم مپسند»[6]
2. راه دیگر این است که انسان درباره خود و ابتدا و انتهای خود بیندیشد، و ببیند که از کجا آمده و سرانجام کارش به کجا منتهی می گردد. همین تفکر درباره خلقت سبب میشود تا غرور او از بین برود.
علت بوجود آمدن عُجب و غرور چیست؟
بسیاری از افرادی که دارای غرور هستند، وقتی زندگی آنها را بررسی میکنیم و پای صحبت های آنها می نشینیم، به این نتیجه میرسیم که بیشترین دلیل برای این رفتار آنها، کمی ها وکاستی های بوده که در دوران کودکی داشته اند. روان شناسان نیز اعتقاد دارند که ریشه اصلی خودخواهی، تکبر و غرور، از نقص و نقصانی است که در شخص خودخواه، متکبر و مغرور وجود دارد و او ناخودآگاه میکوشد با ابراز غرور، خودخواهی و خودمحوری، آن نقص و کمبود را جبران نماید.[7]
نکته آخر: جوان عزیز، از نشانه های عقل این است که انسان،خود را گرفتار خوی زشت خود خواهی نسازد و با کمال تواضع تسلیم حق باشد و با تواضع و فروتنی، دوستان خود را بیشتر کند نه اینکه با غرور دوستان خود را از دست دهد.
پی نوشت :
[1] غررالحکم، صفحه 65.
[2] احمد بن محمد مهدی نراقی، جامع السعادات، مترجم کریم فیضی ، قم: قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) جلد 1، صفحه 357.
[3] ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم: انتشارات امام علی ابن ابی طالب (علیه السلام) جلد 2، صفحه 45.
[4] محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق، جلد 78، صفحه 369.
[5] اعلام الدین، صفحه 311.
[6] فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، تهران: فرهوش، 1396، جلد 3، صفحه 354.
[7] مجید رشیدپور، مبانی اخلاقی اسلامی، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1374، صفحه ۳۱۴ـ۳۱۱.
نکته آخر: جوان عزیز، از نشانه های عقل این است که انسان،خود را گرفتار خوی زشت خود خواهی نسازد و با کمال تواضع تسلیم حق باشد و با تواضع و فروتنی، دوستان خود را بیشتر کند نه اینکه با غرور دوستان خود را از دست دهد.
پی نوشت :
[1] غررالحکم، صفحه 65.
[2] احمد بن محمد مهدی نراقی، جامع السعادات، مترجم کریم فیضی ، قم: قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) جلد 1، صفحه 357.
[3] ناصر مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، قم: انتشارات امام علی ابن ابی طالب (علیه السلام) جلد 2، صفحه 45.
[4] محمدباقرمجلسی، بحارالانوار، بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1403ق، جلد 78، صفحه 369.
[5] اعلام الدین، صفحه 311.
[6] فیض کاشانی، ملامحسن، محجة البیضاء، تهران: فرهوش، 1396، جلد 3، صفحه 354.
[7] مجید رشیدپور، مبانی اخلاقی اسلامی، تهران: انجمن اولیاء و مربیان، 1374، صفحه ۳۱۴ـ۳۱۱.