چگونه بر شکست غلبه کنیم؟ (بخش دوم)

یکی از آفات دستیابی به اهداف، شکست ها و موانعی است که در مسیرمان با آن ها مواجه می شویم. برخی افراد وقتی با این مشکلات روبرو می شوند، از حرکت باز می ایستند اما برخی نه تنها متوقف نمی شوند بلکه با تجربه و انرژی بیشتر مسیر خود را ادامه می دهند. در بخش اول این مقاله به برخی روش های صحیح مواجهه با شکست ها اشاره کردیم، در این بخش نیز نکات دیگری را برای شما خوانندۀ عزیز راسخون ذکر می کنیم. با ما همراه باشید.
جمعه، 25 مرداد 1398
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: سید مصطفی سید آقامیری
موارد بیشتر برای شما
چگونه بر شکست غلبه کنیم؟ (بخش دوم)

1. در مورد شکست نشخوار فکری نکنید

آیا شما نیز مانند بسیاری از افراد نمی توانید در مورد اتفاقاتی که برایتان افتاده فکر نکنید و مرتباً این افکار در ذهنتان رژه می روند؟ این نحوۀ فکر کردن نشخوار فکری نامیده می شود و به جای اینکه به شما کمک کند تا برای مشکل پیش آمده راه حلی منطقی یافته و شرایط را به نفع خودتان تغییر دهید، تنها نقاط منفی را در ذهنتان برجسته و حتی بزرگنمایی می کند.
 
بهتر است برای رهایی از این افکار دست به قلم شوید. نوشتن افکار منفی و ترس ها بر روی کاغذ می تواند شما را تا حد زیادی از نشخوار فکری رها نموده و آرامتان سازد.
 
به جای نشخوار فکری بهتر است از خودتان بپرسید از شکست چه آموخته اید. مثلاً فرض کنید مصاحبۀ شغلی داشته اید و نتوانسته اید قبول شوید. ممکن است یکی از دلایل رد شدن شما در مصاحبه، تأخیر 30 دقیقه ای شما باشد که کارفرما را متقاعد نموده فرد منظمی نیستید و در نتیجه به کارشان نمی آیید. بنابراین با درک این نقص و کاستی سعی کنید در مصاحبه های آتی به موقع حاضر شوید و احتمال موفقیت خود را تا حد زیادی افزایش دهید.
 
ذهن آگاهی می تواند در این زمینه به شدت کمک کننده باشد و شما را به حضور در زمان حال بازگرداند. ذهن آگاهی به شما کمک می کند تا نگرانی در مورد آنچه در گذشته اتفاق افتاده را رها نموده و بر اینجا و اکنون تمرکز کنید، می توانید ذهن آگاهی را با پرسیدن این جمله از خودتان آغاز کنید:  امروز چه کار متفاوتی می توانم انجام دهم؟
 

2. علت شکست را شناسایی کنید

چه اتفاقی افتاده که در مسیر موفقیت شما مانع ایجاد شده؟ آیا امکان داشته از بروز آن پیشگیری شود؟ در مورد اقداماتی که در حال حاضر می توانید انجام دهید فکر کنید. شاید انتظارات اولیه شما واقع بینانه نبوده و در واقع سنگ بزرگی را برای برداشتن و پرتاب نمودن انتخاب کرده اید. اگر خیلی حالتان بد است بهتر است همۀ این موارد را با یک دوست مورد اعتماد و یا یکی از اعضای خانواده مطرح کنید و به نتایجی منطقی دست یابید.
 
اگر انتظار ارتقای شغلی دارید اما این اتفاق نیافتاده، بهتر است با مدیر بخش، مشورت نموده و علت عدم ارتقای شغلی را جویا شوید. البته بهتر است مدتی صبر کنید تا هیجانات منفی تا حدودی در شما فروکش کنند. در مورد آنچه مدیر می گوید فکر کنید و برای جبران کاستی ها برنامه ریزی نمایید.
 
اگر به دنبال یک شغل مناسب هستید ولی موفق به پیدا کردن آن نشده اید، بروید و کسی را که به این شغل اشتغال دارد، پیدا کنید. ببینید او برای ورود به حرفۀ مد نظر چه شرایطی داشته؟ این شغل نیاز به چه تحصیلاتی دارد و برای استخدام چه مراحلی باید طی شود. آیا برای استخدام نیاز به تجربۀ کاری هست؟ و ...
 
اگر در یک رابطۀ عاشقانه با شکست مواجه شده اید، به عقب بازگردید و اشتباهات و توقعات خود را مرور کنید. شاید شما نتوانسته اید احساسات طرف مقابل را برآورده سازید و یا اینکه توقعات و انتظارات بالای شما موجب شده او تصمیم بگیرد رابطه اش را با شما قطع کند. حتی شاید با درک این اشتباهات و جبران آن ها بتوانید دوباره پیوند خود را با او برقرار کنید و حتی اگر موفق به این کار نیز نشوید، در روابط آتی با دقت و تجربۀ بیشتری رفتار خواهید کرد.
 

3. اهدافتان واقع بینانه باشد

وقتی در زندگی با شکستی روبرو می شوید و به دنبال ترمیم احساسات منفی ناشی از شکست هستید، باید روی تعیین اهدافی واقع بینانه برای آینده تمرکز نمایید. با خود بگویید که در آینده دوست دارید شرایط به چه نحوی پیش برود؟ چه اقداماتی می تواند احتمال موفقیت شما را افزایش دهید؟ حتی می توانید اهداف خود را با یک دوست قابل اعتماد و یا مشاور کار بلد مطرح نمایید تا از واقع بینی خود در تعیین آن ها اطمینان یابید.
 
مثلاً فرض کنید که قصد نگارش کتابی را دارید. ممکن است برنامه ریزی کرده باشید که کتاب را در طول 4 ماه بنویسید. در حال حاضر 4 ماه گذشته و هنوز حتی موفق یه نوشتن یک چهارم آن نیز نشده اید. احتمالاً در این لحظه احساس شکست خواهید کرد اما این در حالی است که زمان 4 ماه برای نوشتن یک کتاب چندان معقول و منطقی به نظر نمی رسد. بهتر است بسته به تعداد صفحات کتاب و موضوع آن، برنامه ریزی نمایید. شاید زمان 2 ساله برای نوشتن یک کتاب، خصوصاً اگر تجربۀ اولتان است، معقول تر باشد. همچنین می توانید از این دو سال، 6 ماه را به مطالعه حول موضوعات و پیدا کردن منابع، 9 ماه را به نوشتن پیش نویس ها و در نهایت 9 ماه پایانی را به نگارش نهایی کتاب اختصاص دهید.
 

4. دوباره تلاش کنید

وقتی هدفی جدید برای خود تعیین نمودید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کردید، حالا وقت آن رسیده که با انرژی بیشتری در مسیر دستیابی به موفقیت گام بردارید. انسان در مسیر حرکت می آموزد، هر چند که شکست بخورد. مهم حرکت و انعطاف پذیری در هنگام مواجه شدن با موانع و شکست هاست. انسان وقتی حرکت می کند، چه به هدف مد نظرش برسد و چه نرسد، در واقع به سطحی بالاتر از انعطاف پذیری دست یافته است، پس حتی اگر شسکت خورده اید بدانید که در حقیقت موفق شده اید و برای دستیابی به موفقیت های بیشتر باز هم حرکت و تلاش کنید.
 

5. تقابل ذهنی را تمرین کنید

با تمرین تقابل ذهنی، میان تفکرات خوشبینانه و برنامه ریزی های واقع گرایانه توازن برقرار کنید. در مرحلۀ اول خود را در شرایطی تصور کنید که اهدافتان به طور کامل محقق شده است. برای دقایقی خود را در موفقیت کامل ببینید. حالا وقت این است که مسیر پیش رو و همۀ موانع احتمالی دستیابی به موفقت را در ذهنتان مجسم کنید. تصورِ موانع، در مسیر دستیابی به اهداف منطقی می تواند انرژی شما را بیشتر کرده و توانایی تان برای مقابله با مشکلات را تا حد زیادی افزایش دهد. با این حال اگر هدفتان به شکلی غیر منطقی انتخاب شده باشد، با این شیوۀ تخیل و تصور متوجه غیر منطقی بودن هدفتان شده و سعی خواهید نمود آن را تعدیل نمایید.
 
البته باید توجه نمود شناسایی موانع رسیدن به هدف نباید باعث تقویت افکار منفی و در نتیجه کاهش انگیزه گردد. تمرین تقابل ذهنی به شما کمک می کند تا اهداف غیر قابل دستیابی را کنار گذاشته و یا آن ها را تعدیل نمایید.
 
منبع: سایت ویکی هاو


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.