اهمیت بیولوژی
کودکان نه تنها به یک پدر، بلکه به یک پدر زیست شناختی که در خانواده زندگی کند، نیاز دارند. مطالعات نشان می دهند که حتی مادران هوشیار، یا مادران و مادربزرگ های هوشیار، نیز نمی توانند مانند پدر، دختران جوان را از وارد شدن به روابط جنسی (و در خیلی موارد، تبدیل شدن به مادران ازدواج نکرده) بازدارند.برای کودک چندان فایده ای ندارد که پدر زیست شناختی خود را، که رسما با مادرش زندگی نمی کند، بیرون از خانه ببیند. البته ناپدری می تواند درآمد خانواده را به نحو چشمگیری افزایش دهد، ولی نمی تواند آنچنان باید از معضلات دوران کودکی و نوجوانی جلوگیری کند.
ناپدری
شمار بسیاری از ناپدری ها دست از پدری کردن بر می دارند و برای اینکه زمان بیشتری را با مادر باشند با کودک رقابت می کنند. ناپدری ها بسیار کمتر از پدران زیست شناختی، فرزندان را مورد تمجید قرار داده و در آغوش می گیرند. آنها کمتر ممکن است گفتگوهای طولانی با کودکان داشته باشند. حتی بدتر از آن، با حضور ناپدری ها، کودک آزاری رو به افزایش می گذارد. بیشتر این بدرفتاری را ناپدری ها مرتکب می شوند، اما حتی مادران واقعی نیز هنگامی که ازدواج مجدد می کنند بیش از زمانی که مجرد هستند، با کودکان بدرفتاری می کنند. در خانواده های ناتنی، در مقایسه با خانواده های سنتی، نرخ کودک کشی ۶ هزار درصد بیشتر و سوء استفاده جنسی از کودک هشت برابر می شود.بوی ناخوشایندی که از این آمار مأیوس کننده متصاعد می شود، نباید ناپدری های بسیاری را که با فرزندان ناتنی خود درست رفتار می کنند، متأثر سازد. اما مطمئنا اتفاقی نیست، که در مجموع، رفتاری که پدران با گوشت و خون خود دارند بهتر از رفتارشان با کودکانی است که با آنها چنین قرابتی ندارند
.
بیولوژی - که در چشم انداز سوء استفاده و بدرفتاری که در بالا ترسیم شد و ممکن است در وهله نخست، کم اهمیت تر از فرهنگ به نظر برسد - نقش حیرت آوری ایفا می کند، گرچه کمتر به آن اشاره شده است. برای مثال، همه می دانند که مادران ازدواج نکرده اغلب دخترانی بار می آورند که آنها نیز به مادران ازدواج نکرده تبدیل می شوند.
مادران ازدواج نکرده
اما شاید این را کمتر بدانند که علت این امر تا حدودی آن است که مادران ازدواج نکرده دخترانی به دنیا می آورند که زودتر به بلوغ جنسی می رسند. علائم بلوغ زودهنگام، این دختران خیلی جوان را در معرض متلک های همتایانشان و نیز فراخوانی های جنسی پسران بزرگ تر قرار می دهد.مطلب بسیار مهم تر این است که بلوغ زودهنگام دختران، احتمال بارداری ناخواسته را افزایش می دهد و همچنین، با مشکلات بزرگ دیگری مانند بی قیدوبندی جنسی، بیماری های مقاربتی، افسردگی، اضطراب و مصرف الکل همراه است.
در مطالعه ای که در اواسط دهه ۱۹۹۰م، صورت گرفت، مشخص شد که «48 درصد دختران سیاه پوست و حدود ۱۵ درصد دختران سفیدپوست» تا هشت سالگی شروع به بلوغ جنسی می کنند. در گذشته، هنگامی که دختران زیر هشت سال نشانه هایی از بزرگ شدن پستان یا روییدن موهای شرمگاهی یا دیگر علامت های بلوغ زودرس، را از خود بروز می دادند، پزشکان معمولا انجام آزمایش های مربوط به موارد غیر طبیعی را توصیه می کردند. امروزه، متخصصان غدد درون ریز کودکان می گویند: چنین وضعیتی در دختران آمریکایی آفریقایی تبار از شش سالگی و در دختران سفید پوست از هفت سالگی دیگر نباید غیر طبیعی تلقی شود.
نسبت دختران دارای بلوغ زودرس با نسبت افزایش خانواده های بدون پدر، به موازات یکدیگر قرار دارند. از سال ۱۹۶۰ تا سال ۱۹۹۸م، نسبت کودکانی که به دور از پدر تنی خود زندگی می کردند، از ۱۷ به ۳۵ درصد افزایش یافت. مطالعاتی که از سوی برنامه توسعه کودک صورت گرفته «رابطه چشمگیری را میان خانواده های دارای مادران مجرد و زمان بلوغ (زودهنگام تر) در دختران نوجوان نشان می دهد».
تکامل گرایان تفاوت های بلوغ زنانه را این گونه توضیح می دهند که محیط در تعیین اینکه توسعه جنسی زن کدام یک از دو شاخه بیولوژیک را اتخاذ کند، نقش کاملا مهمی دارد.
به نظر می رسد بلوغ زودهنگام با دو پدیده متعامل رابطه داشته باشد: نخست، محیط های پرمخاطره و دوم، دخترانی که با مادر مجرد خود زندگی می کنند یا مادری دارند که با مردی غیر از پدرتنی آنها زندگی می کند. این دانشمندان (تکامل گرا )گوشزد می کنند که محیط پرمخاطره سبب استرس می شود و این امر به افزایش میزان کورتیزول می انجامد. کورتیزول هورمونی است که اگر به طور مداوم وجود داشته باشد، به تضعیف سیستم ایمنی، توسعه ادراکی کندتر و آزردگی روانی کمک می کند.
ادامه دارد...
نویسنده: استون ای. رودز
منبع: کتاب «تفاوت های جنسیتی را جدی بگیریم!»