اگر یک برونگرا هستید، بودن در کنار یک همسر درونگرا میتواند بیقراری هایتان را تسکین دهد.
اگر شما درونگرا هستید و همسرتان برونگرا
نیازهای خودتان را ابراز کنید
مهمترین مسئله برای یک درونگرا که با همسری برونگرا زندگی میکند این است که یاد بگیرد چگونه نیازش به تنهایی را ابراز کند و نشان بدهد. تصور نکنید اگر نیاز دارید تنها باشید، همسرتان را آزرده میکنید، اما انتظار هم نداشته باشید همسر برونگرای شما فورا نیازتان را بفهمد و یا بدتر، ذهنتان را بخواند. شما باید نیازتان را به وضوح بیان کرده و به همسر برونگرایتان کمک کنید درک کند اوقات تنهایی چقدر برایتان مهم و لازمند. با این کار دلخوریهای کوچک روی هم تلنبار نمیشوند و ناگهان آتشی از خشم به پا نمیکنند.
فضایی مختص به خودتان داشته باشید
هر کسی نیاز به فضایی شخصی دارد، اما یک درونگرا بیشتر به این فضا نیاز دارد. شاید فضای شخصی شما همان اتاق خوابتان باشد یا اتاق کارتان، به هر حال جایی را در خانه برای اوقات تنهاییتان اختصاص دهید تا زمانهایی که به تنها بودن نیاز دارید، آشفته و حیران نشوید.
انرژیتان را هوشمندانه مدیریت کنید
انرژیتان را صرف هر کاری نکنید، اما بد نیست گاهی هم «بله» بگویید! یکی از جنبههای زیبای درونگرا بودن و با یک برونگرا زندگی کردن این است که فرد برونگرا میتواند درونگرا را تشویق به تجربهی چیزهای جدیدی کند که معمولا خود فرد درونگرا انتخابشان نمیکند و سراغشان نمیرود. بیرون زدن از محدودهی امن و آرام، هیجان انگیز است و «بله» گفتن به پیشنهادهای همسر برونگرایتان میتواند خاطرات جذاب و بسیار خوبی برای هر دویتان ثبت کند. پس تلاش کنید ذهن و فکر بازتر و پذیراتری داشته باشید و به همسرتان اعتماد کنید.
ظرفیتهای خودتان را بشناسید و آنها را به همسرتان بگویید
خیلی از درونگراها میدانند که مثلا در یک مهمانی بعد از مدت زمان مشخصی خسته میشوند و انرژی ذهنیشان شروع به تخلیه شدن میکند. به همسرتان بگویید چنین تجربهای چگونه است و از قبل برای چنین مواقعی برنامه ریزی کنید. مثلا اگر همسر برونگرای شما قرار است آخر هفته همهی همکارانش را برای شام دعوت کند، به او بگویید که این مهمانی را تا چه ساعتی میتوانید تحمل کنید و این را نیز درک میکنید که همسرتان دوست دارد این مهمانی بیشتر طول بکشد. برنامهای تعیین کنید که برای هر دوی شما مناسب باشد. مثلا شاید همسرتان تصمیم بگیرد بعد از شام همکاران خود را برای صرف قهوه بیرون ببرد.
و، اما چند توصیهی دیگر. یادتان نرود که مصالحه کردن فقط یک راه ندارد! گاهی مصالحه و سازش به این معنی است که شما دو نفر کاری را انجام دهید که هر دو مایل به انجامش هستید، مثلا به جای اینکه یک مهمانی بزرگ و شلوغ برگزار کنید، یک دورهمی کوچک و دوستانه بگیرید. گاهی سازش به این معناست که این آخر هفته کاری را که شما دوست دارید انجام بدهید و آخر هفتهی بعدی، کار را که همسرتان دوست دارد.
بعضی وقتها نیز سازش یعنی اینکه مثلا یک نفر بیرون برود و آن دیگری در خانه بماند و هیچ ایرادی ندارد گهگاه این تصمیم را بگیرید. از هر ده نفر، نُه نفر به شما میگویند که کلید یک رابطهی خوب، سازش و مداراست، اما یادتان باشد که خیلی مهم است «نوع سازش»تان را که برای رابطهی شما مناسبترین است در یک موقعیت خاص، تعریف و مشخص کنید.. فرد درونگرا ممکن است احساس کند همسر برونگرایش زیاد حرف میزند و کمتر گوش میدهد. در چنین روابطی معمولا فرد برونگرا، بخش عمدهی گفتگو را به عهده دارد در حالی که همسر درونگرایش ساکت گوش میدهد.
اگر میان این حرف زدن و گوش دادن، تعادل لازم برقرار نباشد میتواند به فرد درونگرا این احساس را بدهد که نادیده گرفته میشود و مهم نیست؛ بنابراین فرد درونگرا باید جسارت حرف زدن را تمرین کند و احساسات و خواستههای خود را به زبان بیاورد.. خیلی از درونگراها وقتی سوالهایی از آنها پرسیده میشود، بهتر میتوانند افکار و احساسات خود را بیان کنند؛ بنابراین اگر همسری درونگرا دارید، سعی کنید به جای اینکه فقط از او بخواهید حرف بزند، سوالهایی بپرسید تا گفتگوی دو نفرهی بهتری را پیش ببرید.. صبور باشید و عجله نکنید.
درونگراها معمولا قبل از اینکه بتوانند از احساسات و عقاید خود با شما حرف بزنند، به زمانی برای فکر کردن نیاز دارند تا در ذهن خود تجزیه و تحلیل کنند؛ بنابراین سکوت یا آرمش همسر درونگرایتان را بیاعتنایی تلقی نکنید یا تصور نکنید قصد خسته کردن شما را دارد. اگر صبر کنید، او به شیوهی خودش با شما گفتگو خواهد کرد.. قضاوت نکنید.
شیوهی زندگی هر دوی شما قابل قبول است و نیاز درونگرا به تنهایی و نیاز برونگرا به معاشرتهای بیشتری، هر دو پسندیدهاند و هیچ کدام به دیگری برتری ندارید. پس سعی نکنید همدیگر را تغییر دهید یا به طرف مقابل کمک کنید بیشتر شبیه شما بشود. به مرور زمان و با احترام گذاشتن و درک همدیگر میتوانید یاد بگیرید چگونه حد وسط را رعایت کرده و با هم مدارا کنید.
اجبار هرگز شیوهای موثر نبوده و نیست، پس از آن استفاده نکنید، خصوصا در زندگی زناشویی!. از خصوصیات مثبت طرف مقابلتان که در شما نیست بهره و لذت ببرید. درونگراها میتوانند برونگراها را آرام کنند و برونگراها میتوانند درونگراها را سر شوق بیاورند. اگر یک درونگرا هستید، بودن در کنار یک همسر برونگرا میتواند شما با آدمهای جدید آشنا کند و تجربیاتی را وارد زندگیتان نماید که خودتان به تنهایی هرگز سراغشان نمیرفتید و لذت هیجاناتی را به شما بچشاند که نمیدانستید چقدر به آن نیاز داشتید.
اگر یک برونگرا هستید، بودن در کنار یک همسر درونگرا میتواند بیقراری هایتان را تسکین بدهد و شرایطی برایتان فراهم کند تا خودتان را عمیقتر بشناسید و به صدای درونتان گوش دهید.. آخرین توصیه اینکه تفاوتهای هم را بپذیرید تا به هم اجازهی شکوفا شدن بدهید.
منبع: سایت برترین ها
و، اما چند توصیهی دیگر. یادتان نرود که مصالحه کردن فقط یک راه ندارد! گاهی مصالحه و سازش به این معنی است که شما دو نفر کاری را انجام دهید که هر دو مایل به انجامش هستید، مثلا به جای اینکه یک مهمانی بزرگ و شلوغ برگزار کنید، یک دورهمی کوچک و دوستانه بگیرید. گاهی سازش به این معناست که این آخر هفته کاری را که شما دوست دارید انجام بدهید و آخر هفتهی بعدی، کار را که همسرتان دوست دارد.
بعضی وقتها نیز سازش یعنی اینکه مثلا یک نفر بیرون برود و آن دیگری در خانه بماند و هیچ ایرادی ندارد گهگاه این تصمیم را بگیرید. از هر ده نفر، نُه نفر به شما میگویند که کلید یک رابطهی خوب، سازش و مداراست، اما یادتان باشد که خیلی مهم است «نوع سازش»تان را که برای رابطهی شما مناسبترین است در یک موقعیت خاص، تعریف و مشخص کنید.. فرد درونگرا ممکن است احساس کند همسر برونگرایش زیاد حرف میزند و کمتر گوش میدهد. در چنین روابطی معمولا فرد برونگرا، بخش عمدهی گفتگو را به عهده دارد در حالی که همسر درونگرایش ساکت گوش میدهد.
اگر میان این حرف زدن و گوش دادن، تعادل لازم برقرار نباشد میتواند به فرد درونگرا این احساس را بدهد که نادیده گرفته میشود و مهم نیست؛ بنابراین فرد درونگرا باید جسارت حرف زدن را تمرین کند و احساسات و خواستههای خود را به زبان بیاورد.. خیلی از درونگراها وقتی سوالهایی از آنها پرسیده میشود، بهتر میتوانند افکار و احساسات خود را بیان کنند؛ بنابراین اگر همسری درونگرا دارید، سعی کنید به جای اینکه فقط از او بخواهید حرف بزند، سوالهایی بپرسید تا گفتگوی دو نفرهی بهتری را پیش ببرید.. صبور باشید و عجله نکنید.
درونگراها معمولا قبل از اینکه بتوانند از احساسات و عقاید خود با شما حرف بزنند، به زمانی برای فکر کردن نیاز دارند تا در ذهن خود تجزیه و تحلیل کنند؛ بنابراین سکوت یا آرمش همسر درونگرایتان را بیاعتنایی تلقی نکنید یا تصور نکنید قصد خسته کردن شما را دارد. اگر صبر کنید، او به شیوهی خودش با شما گفتگو خواهد کرد.. قضاوت نکنید.
شیوهی زندگی هر دوی شما قابل قبول است و نیاز درونگرا به تنهایی و نیاز برونگرا به معاشرتهای بیشتری، هر دو پسندیدهاند و هیچ کدام به دیگری برتری ندارید. پس سعی نکنید همدیگر را تغییر دهید یا به طرف مقابل کمک کنید بیشتر شبیه شما بشود. به مرور زمان و با احترام گذاشتن و درک همدیگر میتوانید یاد بگیرید چگونه حد وسط را رعایت کرده و با هم مدارا کنید.
اجبار هرگز شیوهای موثر نبوده و نیست، پس از آن استفاده نکنید، خصوصا در زندگی زناشویی!. از خصوصیات مثبت طرف مقابلتان که در شما نیست بهره و لذت ببرید. درونگراها میتوانند برونگراها را آرام کنند و برونگراها میتوانند درونگراها را سر شوق بیاورند. اگر یک درونگرا هستید، بودن در کنار یک همسر برونگرا میتواند شما با آدمهای جدید آشنا کند و تجربیاتی را وارد زندگیتان نماید که خودتان به تنهایی هرگز سراغشان نمیرفتید و لذت هیجاناتی را به شما بچشاند که نمیدانستید چقدر به آن نیاز داشتید.
اگر یک برونگرا هستید، بودن در کنار یک همسر درونگرا میتواند بیقراری هایتان را تسکین بدهد و شرایطی برایتان فراهم کند تا خودتان را عمیقتر بشناسید و به صدای درونتان گوش دهید.. آخرین توصیه اینکه تفاوتهای هم را بپذیرید تا به هم اجازهی شکوفا شدن بدهید.
منبع: سایت برترین ها