اصل در دین، تکریم شخصیت افراد است. بخشش نباید به سلامت شخصیت و وجهه اجتماعی نیازمندان آسیب برساند.
نکاتی در رابطه با احسان و کمک به دیگران
1. عبادت در هر شکلی که باشد، یکی از عوامل سلامت روان است. پژوهش ها نشان می دهد که رفتارهای دینی به ارتقای سلامت روان کمک می کند. یکی از عبادت های پیشنهادی خداوند، انفاق و بخشش مال به دیگران است. این مفهوم به شکل های واجب مانند پرداخت خمس و زکات و گونه های داوطلبانه و مستحبی آن مانند رسیدگی به محرومان، تکریم ایتام و مانند آن قابل اجراست.
2. مفید بودن برای دیگران یکی از منابع تأمین عشق مورد نیاز است که به سلامت روان ما کمک می کند. زمانی که با رفتارهای حمایت گرانه خود مشمول دعای افراد می شویم، در پر شدن گنجینه عشق خود گامی اساسی برداشته ایم. تهی بودن این گنجینه سبب افسردگی و از دست دادن رغبت ها می شود.
3. انفاق یکی از واژه های دینی است که بارها در آموزه های قرآنی و سخن معصومان از آن یاد گشته و سیاست های تشویقی فراوانی برای این گذشت مالی، در نظر گرفته شده است مانند اینکه هر چه انفاق شود، خداوند جای آن را پر می کند. انفاق در راه خدا، مانند برداشتن آجر از ساختمانی نیست که جایش خالی شود، بلکه همانند برداشتن سطل آبی از رودخانه است که زود جایش پر می شود: «قُلْ إِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یقْدِرُلَهُ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُالرَّازِقِینَ؛ بگو در حقیقت پروردگار من است که روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد گشایش می دهد یا بر او تنگ می گرداند و هر چه را انفاق کردید، عوضش را او می دهد و او بهترین روزی دهندگان است». (سبأ: 39)
4. بخشش مالی، شرایط ویژه ای دارد. بخشش مالی باید بدون منت نهادن بر فرد مقابل و ایجاد مزاحمت برای او انجام شود. بخشش از سر فخرفروشی یا به قصد تطمیع دیگری، ارزشی ندارد و تنها تمایلات شخصی فرد را تأمین می کند. خداوند می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتُبْطِلُوا صَدَقَاتِکمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَی؛ ای کسانی که ایمان آورده اید؛ صدقه های خود را با منّت و آزار باطل نکنید». (بقره: 264)
5. در سیره کامل ترین انسان ها، بخشش فراوانی به چشم می خورد. نمونه ای از آن در سوره انسان آمده است که امام علی (علیه السلام) و خانواده اش، سه روز گرسنه ماندند و غذای روز سوم خود را نیز به نیازمند بخشیدند. امام مجتبی (علیه السلام) چند بار همه دارایی اش را میان نیازمندان تقسیم کرد. در قرآن گزارشی از این کار شایسته و بی نظیر ارائه شده است: «وَ یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یتِیمًا وَ أَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَ لاَشُکورًا؛ خوردنی را با وجود دوست داشتن آن، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند. ما شمارا فقط برای خدا اطعام می کنیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی خواهیم». (انسان: 8 و 9)
6. میانه روی در بخشش، یکی از ستون های تداوم این رفتار است. سفارش قرآن این است که نه دست را دور گردن خود بپیچیم و قطره ای از آن برای دیگران نچکد و نه آن قدر دست و دل باز باشیم که خودمان نیازمند شویم. برای شیوه بخشیدن نیز قانون های ویژه ای تعیین شده است: «وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا؛ دستت را به گردنت بسته مدار و آن را به تمامی مگشای که ملامت دیده و حسرت زده خواهی نشست». (اسرا: 29)
7. اصل در دین، تکریم شخصیت افراد است. بخشش نباید به سلامت شخصیت و وجهه اجتماعی نیازمندان آسیب برساند. از این رو، دستورهای دین به گونه ای تعریف شده است که فرد بخشنده باید از خداوند به دلیل دریافت پاداش های فراوان متشکر باشد و وجود نیازمند را برای ارتقای معنوی خود فرصتی نیک بشمارد، نه تهدیدی برای ارتقای مادی خویش.
8. نکته جالب دیگر این است که اصل بر تلاش افراد و حمایت های حاکمان جهت برقراری عدالت و مساوات در جامعه است تا از سطح نیازمندان کاسته شود. نیاز و فقر در اسلام، پدیده ناهنجاری شناخته می شود و سبب اصلی آن، هرچه باشد، چه تنبلی و تن پروری فرد، چه سیاست های اقتصادی نادرست حاکمان و چه ستم های مالی سودجویان، ناپسند است.
ادامه دارد...
منبع: سایت حوزه نت
2. مفید بودن برای دیگران یکی از منابع تأمین عشق مورد نیاز است که به سلامت روان ما کمک می کند. زمانی که با رفتارهای حمایت گرانه خود مشمول دعای افراد می شویم، در پر شدن گنجینه عشق خود گامی اساسی برداشته ایم. تهی بودن این گنجینه سبب افسردگی و از دست دادن رغبت ها می شود.
3. انفاق یکی از واژه های دینی است که بارها در آموزه های قرآنی و سخن معصومان از آن یاد گشته و سیاست های تشویقی فراوانی برای این گذشت مالی، در نظر گرفته شده است مانند اینکه هر چه انفاق شود، خداوند جای آن را پر می کند. انفاق در راه خدا، مانند برداشتن آجر از ساختمانی نیست که جایش خالی شود، بلکه همانند برداشتن سطل آبی از رودخانه است که زود جایش پر می شود: «قُلْ إِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یقْدِرُلَهُ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُالرَّازِقِینَ؛ بگو در حقیقت پروردگار من است که روزی را برای هر کس از بندگانش که بخواهد گشایش می دهد یا بر او تنگ می گرداند و هر چه را انفاق کردید، عوضش را او می دهد و او بهترین روزی دهندگان است». (سبأ: 39)
4. بخشش مالی، شرایط ویژه ای دارد. بخشش مالی باید بدون منت نهادن بر فرد مقابل و ایجاد مزاحمت برای او انجام شود. بخشش از سر فخرفروشی یا به قصد تطمیع دیگری، ارزشی ندارد و تنها تمایلات شخصی فرد را تأمین می کند. خداوند می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتُبْطِلُوا صَدَقَاتِکمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَی؛ ای کسانی که ایمان آورده اید؛ صدقه های خود را با منّت و آزار باطل نکنید». (بقره: 264)
5. در سیره کامل ترین انسان ها، بخشش فراوانی به چشم می خورد. نمونه ای از آن در سوره انسان آمده است که امام علی (علیه السلام) و خانواده اش، سه روز گرسنه ماندند و غذای روز سوم خود را نیز به نیازمند بخشیدند. امام مجتبی (علیه السلام) چند بار همه دارایی اش را میان نیازمندان تقسیم کرد. در قرآن گزارشی از این کار شایسته و بی نظیر ارائه شده است: «وَ یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یتِیمًا وَ أَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَ لاَشُکورًا؛ خوردنی را با وجود دوست داشتن آن، به بینوا و یتیم و اسیر می خورانند. ما شمارا فقط برای خدا اطعام می کنیم و از شما هیچ پاداش و سپاسی نمی خواهیم». (انسان: 8 و 9)
6. میانه روی در بخشش، یکی از ستون های تداوم این رفتار است. سفارش قرآن این است که نه دست را دور گردن خود بپیچیم و قطره ای از آن برای دیگران نچکد و نه آن قدر دست و دل باز باشیم که خودمان نیازمند شویم. برای شیوه بخشیدن نیز قانون های ویژه ای تعیین شده است: «وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا؛ دستت را به گردنت بسته مدار و آن را به تمامی مگشای که ملامت دیده و حسرت زده خواهی نشست». (اسرا: 29)
7. اصل در دین، تکریم شخصیت افراد است. بخشش نباید به سلامت شخصیت و وجهه اجتماعی نیازمندان آسیب برساند. از این رو، دستورهای دین به گونه ای تعریف شده است که فرد بخشنده باید از خداوند به دلیل دریافت پاداش های فراوان متشکر باشد و وجود نیازمند را برای ارتقای معنوی خود فرصتی نیک بشمارد، نه تهدیدی برای ارتقای مادی خویش.
8. نکته جالب دیگر این است که اصل بر تلاش افراد و حمایت های حاکمان جهت برقراری عدالت و مساوات در جامعه است تا از سطح نیازمندان کاسته شود. نیاز و فقر در اسلام، پدیده ناهنجاری شناخته می شود و سبب اصلی آن، هرچه باشد، چه تنبلی و تن پروری فرد، چه سیاست های اقتصادی نادرست حاکمان و چه ستم های مالی سودجویان، ناپسند است.
ادامه دارد...
منبع: سایت حوزه نت