رابطه ترتیب تولد و شخصیت فرزندان

چه عواملی بر شکل دهی شخصیت کودکان موثر است؟ آیا صرفاً عوامل بیرونی در این شکل دهی تاثیر دارند و یا عوامل درونی؟ در پژوهش های صورت گرفته یکی از عوامل تاثیرگذار بر شکل دهی شخصیت ایشان، ترتیب تولد ایشان است. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
چهارشنبه، 13 فروردين 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: محدثه حقگو
موارد بیشتر برای شما
رابطه ترتیب تولد و شخصیت فرزندان
یکی از عوامل شکل دهی شخصیت کودکان، ترتیب تولد ایشان است. 
 

پیش کلام

اسلام فرزند را یک نعمت بزرگ الهی می ­داند و زنان، مردان را به ازدواج و فرزند آوری تشویق و توصیه می­کند؛ به طوری که در سوره های مختلف قرآن مثل: بقره، نسا، نور، طلاق در مورد تعداد اعضای خانواده، ویژگی های  ارتباطات تربیتی، اجتماعی و فرهنگی سخن گفته است.
 
پیامبر اکرم( صلی علیه و آله و سلم) نیز در همین مورد می­فرماید: با یک دیگر ازدواج کنید و بر تعداد آن بیفزایید، همانا من به تعداد شما مباهات می­ کنم.[1]
 
با افزایش تعداد فرزندان تغییراتی در خانواده و رفتار کودکان ایجاد می­شود، برای مثال: با تولد فرزند دوم گاهی از محبت والدین نسبت به فرزند اول کمتر می­شود و فرزند اولا خانواده  ممکن است دچار مشکلاتی مثل لجبازی، حسادت، پرخاشگری، دیدن کابوس های شبانه، ترس از جدایی از مادر و ... شود، که اکثر این مشکلات با عملکرد صحیح والدین حل می ­شود.
 

ویژگی شخصیتی تک فرزندان

تک فرزندان معمولا ویژگی های شخصیتی همانند فرزند اول خانواده دارند با اندکی تغییرات به طوری که همانند فرزندان اول زیر بار انتظارات سنگین والدین هستند و هرگز حاضر نیستند جایگاه برتری که در خانواده دارند را از دست بدهند، از قبول مسئولیت های مختلفی که به عهده آن ها گذاشته می­ شود واهمه ای ندارند و اگر هم در انجام مسئولیت خود اشتباهی انجام دهند به سختی آن را قبول می­کنند و انتقاد ناپذیرند، آن ها بسیار حساسند و غالبا توسط یکی از والدین یا هر دو آن ها لوس می­ شوند، بسیار خوش بیان و کمال گرا هستند و همین ویژگی آن ها باعث می ­شود که با بزرگتر ها رابطه بهتری نسبت به کودکان داشته باشند.
 
آنان  گاهی در خانواده معنی تقسیم کردن و رقابت را به خوبی یاد نمی ­گیرند و بعدها در محیط های خارج از خانه و یا مدرسه دچار احساس نا امیدی می ­شوند.[2]

ویژگی  شخصیتی فرزندان اول

همانطور که همه ما می­دانیم رفتاری که والدین با فرزند اول می­ کنند، کاملا متفاوت تر از فرزندان بعدی است؛ شاید علت این امر را در نگرش ها، انتظارات، مهارت های فرزند پروری و نیز نگرانی ها آنان در نتیجه تجربه ای که با فرزند اول به دست می ­آورند تغییر می ­کند.
 
والدین توجه و محبت فراوانی به فرزند اول خود می­ کنند و همین امر موجب می­ شود که از آن ها توقع و انتظارات بیشتری داشته باشند.
 
فرزندان اول بسیار برون گرا و اجتماعی هستند، آنان بسیار جویای موفقیت در زندگی خود می ­باشند (شاید به این علت است که بسیار به نصیحت و راهنمایی های والدین گوش می­ دهند، یا شاید والدین برای فرزندان بعدی وقت کمتری را صرف می­ کنند)، فرزندان اول در انجام کارها و وظایفشان وجدان اخلاقی بسیار زیادی دارند، به طوری که وقتی برادر یا خواهر کوچکترشان متولد می ­شود به بهترین نحو از او مراقبت و نگهداری می­ کنند و همین وظایف باعث پختگی بیشتر آنان می ­شود.
 
در انجام امور از اعتماد به نفس خوبی برخوردار هستند زیرا در کودکی در کانون عشق و محبت فراوان والدین خود بوده ­اند.
 
آدلر معتقد است که تمام فرزندان اول، ضربه تغییر جایگاه خود را در خانواده احساس می ­کنند به همین علت معمولا بیشتر دوست دارند در گذشته باشند و حسرت ان را می­ خورند به آینده خود بد بین هستند و اضطراب دارند در نتیجه بیشتر در معرض اختلالات روانی هستند.[3]
 

ویژگی شخصیتی فرزندان میانی

با تولد فرزند دوم چون والدین پختگی لازم را برای پرورش فرزندان کسب کرده ­اند، در امر تربیت دچار افراط یا تفریط بیش از حد نمی ­شوند از این رو فرزندان دوم کاملا مستقل تر و بی نیازتر از فرزندان اول هستند.
 
پدر و مادر معمولا بخاطر توجه و محبتی که نسبت به فرزند اول و آخر خانواده دارند گاهی در پرورش فرزندان میانی کمی از این امر غفلت می­ کنند و همین موضوع سبب می ­شود که آنان با گروه دوستان خود رابطه بهتری داشته باشند.
 
حتی اگر فرزند دیگری در خانواده متولد شود هیچگاه احساس نا امیدی نمی­ کند زیرا از همان اول فرزند اول را به عنوان الگو قرار داده و با آن در حال رقابت است .
 
فرزندان میانی بسیار خانواده دوست هستند به همین منظور شنوندگان خوبی در خانواده به شمار می­ روند.
در مهارت های حل مسئله استعداد فوق العاده ای دارند، زیرا به تمام جوانب مسئله فکر می­کنند و آن را می ­سنجند.[4]
 

ویژگی شخصیتی فرزندان آخر

فرزندان آخر چون همانند فرزندان اول در کانون عشق و محبت  بیش از حد والدین هستند گاهی اوقات به شدت لوس می­شوند، معمولا به آن ها مسئولیتی سپرده نمی­شود یا اگر هم به آن ها مسئولیتی داده شود دیگر اعضای خانواده داوطلبانه به آنان در این امر کمک می­کنند، که همین امر باعث تبدیل شدن آن ها به فردی بی مسئولیت  و خود خواه می ­شود ولی اگر از همین محبت به خوبی استفاده کنند برای آنان نیروی خارق العاده ای است در زمینه رسیدن به اهداف و رویاهای بزرگشان .
 
فرزندان آخر به شدت برون گرا و اجتماعی، خلاق و جذاب هستند.
 
فرزندان آخر که با اشتیاق نیاز برای جلو افتادن از خواهر یا برادر بزرگ تر از خود تحریک می­شوند و اغلب با سرعت زیادی رشد می کنند.

پی نوشت:
[1] . بحارالانوار، ج17، ص259.
[2]. محمد عباسی نیا، گلبانگ تربیت، انتشارات جامعة القرآن الکریم1391، ص93.
[3]. نظریه های شخصیت دوان شولتز، سیدنی آلن شولتز، ترجمه یحیی سید محمدی، ص 25.
[4]. نظریه های شخصیت جس فیست، گرگوری فیست، ترجمه یحیی سید محمدی، ص 56.


سبک زندگی مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.