حضرت علی(علیه السلام) به عنوان بهترین الگو در تربیت فرزند، هم به تربیت روحی فرزند سفارش کرده است و هم به تربیت جسمی او.
دیدگاه امام علی(علیه السلام) درباره تربیت فرزند
تربیت فرزند با کمترین هزینه
پدر و مادری که به موقع به تربیت فرزند بپردازند، زحمت و هزینه کمتری را متحمل خواهند شد؛ زیرا تربیت فرزند در دوران خردسالی و نوجوانی و حتی جوانی، بسیار آسان تر از تربیت فرزند در دوران میان سالی است. پدر و مادر باید بدانند هر چه فرزندشان بزرگ شود، تربیت او دشوارتر میشود؛ چرا که گذشت زمان، ریشه ویژگیهای ناپسند را در دل آدمی استوارتر میسازد. و در نتیجه، کندن این ریشهها نیز سخت تر میشود. پس هر چه والدین، زودتر و به موقع زمام پرورش کودک را در دست گیرند، هم آسان تر به هدف خویش دست مییابند و هم زحمت کمتری خواهند کشید و هزینه کمتری خواهند پرداخت.
یکی از دانشمندان در این باره معتقد است: «معمولاً تربیت درست، از همان آغاز کودکی، بر خلاف تصور خیلیها چندان دشوار نیست. هر پدر و مادری میتواند از پس دشواریهای این کار برآید و تربیت درستی به فرزندش بدهد، ولی تربیت دوباره، از زمین تا آسمان با این متفاوت است. اگر فرزندتان را بد بار بیاورید، اگر در تربیتش کوتاهی کنید، آن وقت باید خیلی چیزها را اصلاح کنید و از نو بسازید و این اصلاح و تربیت دوباره، کار چندان سادهای نیست؛ چرا که همراه با زحمت و هزینه بیشتری خواهد بود. تربیت دوباره، قدرت، آگاهی و حوصلهای میخواهد که از حد توان خیلی از پدر و مادرها خارج است. اغلب، پیش میآید که خانواده از پس دشواریهای تربیت دوباره بر نمیآید، حتی بر فرض هم که تربیت دوباره به جایی برسد و شخص به کار و زندگی مشغول شود و همه از جمله پدر و مادرش با دیدن او خشنود شوند، در این میان، چیزهای زیادی از دست رفته است و اگر این فرد از همان اول، درست بار میآمد، از زندگی بهره بیشتری میبرد و با توان و آمادگی بیشتری وارد جامعه میشد و در نتیجه، خوشبخت تر بود. [ازاین رو،] به پدران و مادران توصیه میشود همیشه به خاطر داشته باشند که فرزندان خود را چنان تربیت کنند که مجبور نشوند چیزی را اصلاح کنند. باید همه چیز از همان اول درست انجام شود».(۱)
حضرت علی(علیه السلام) با آگاهی از اهمیت به موقع تربیت فرزندان، از پدران و مادران میخواهد که پیش از آن که کار تربیت فرزندان شان دشوار گردد و گرفتار انحراف و فساد شوند، به تربیت آنها همت گمارند و هیچ فرصتی را از دست ندهند. آن حضرت در نامه خویش به فرزندش امام حسن(علیه السلام) در این باره چنین میفرماید: «پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن، بینیازساخته اند».(2)
«بی گمان، دوران جوانی، زمان مناسبی برای موعظه و تربیت است؛ زیرا دل جوان مانند زمین بکر و کاشته نشدهای است که هنوز بذری در آن پاشیده نشده، و آمادگی کشتن را دارد. حال اگر در چنین زمینی علفهای هرزه بروید یا قبلاً بذر دیگری در آن کاشته باشند، کشت بذر جدید در آن، بسیار دشوار است و هرگز مثل گذشته، سریع و کم زحمت رشد و نمو نمیکند. قلب جوان چنین حالتی دارد و صاف و پاک است و افکار و عقاید نادرست در آن رسوخ نکرده است و صفات ناپسند، هنوز در قلب جوان جوانه نزده یا اگر هم آلودگی دارد، خیلی سطحی است. به همین دلیل، برای تعلیم و تربیت، کاملاً آماده است، اما وقتی انسان پا به سن گذاشت، ایجاد تغییر در او خیلی مشکل است و زحمت و هزینه فراوانی خواهد داشت، مانند زمینی که علفهای هرزه در آن روییده و بذرهای گوناگونی در آن کاشته اند و از انواع علفهای هرزه و نباتات و گیاهان پر شده است که وقتی در آن زمین بذر گل بکارند، زود رشد نمیکند و چه بسا علفها و نباتات روییده در آن زمین، مانع از رشد آن میشود».(3)
بنابراین، اگر در اثر سهل انگاری مربی، دل جوان به ناپاکیها و ویژگیهای ناشایست آلوده شود، اصلاح وی زحمتی دو چندان میطلبد، چرا که اولاً باید آن آلودگیها را بزداید و ثانیاً با تلاشی پیگیر، معارف صحیح را به او بیاموزد و جایگزین عقاید انحرافی او کند».(4) بر همین اساس، حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «پیش از آن که خواهشها و دگرگونیهای دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت تو مشکل گردد، به تربیت تو اقدام کردم؛ چرا که قلب نوجوان مانند زمین کاشته نشدهای است که آماده پذیرش هر بذری است که در آن کاشته میشود».(5)
یکی از دانشمندان در این باره معتقد است: «معمولاً تربیت درست، از همان آغاز کودکی، بر خلاف تصور خیلیها چندان دشوار نیست. هر پدر و مادری میتواند از پس دشواریهای این کار برآید و تربیت درستی به فرزندش بدهد، ولی تربیت دوباره، از زمین تا آسمان با این متفاوت است. اگر فرزندتان را بد بار بیاورید، اگر در تربیتش کوتاهی کنید، آن وقت باید خیلی چیزها را اصلاح کنید و از نو بسازید و این اصلاح و تربیت دوباره، کار چندان سادهای نیست؛ چرا که همراه با زحمت و هزینه بیشتری خواهد بود. تربیت دوباره، قدرت، آگاهی و حوصلهای میخواهد که از حد توان خیلی از پدر و مادرها خارج است. اغلب، پیش میآید که خانواده از پس دشواریهای تربیت دوباره بر نمیآید، حتی بر فرض هم که تربیت دوباره به جایی برسد و شخص به کار و زندگی مشغول شود و همه از جمله پدر و مادرش با دیدن او خشنود شوند، در این میان، چیزهای زیادی از دست رفته است و اگر این فرد از همان اول، درست بار میآمد، از زندگی بهره بیشتری میبرد و با توان و آمادگی بیشتری وارد جامعه میشد و در نتیجه، خوشبخت تر بود. [ازاین رو،] به پدران و مادران توصیه میشود همیشه به خاطر داشته باشند که فرزندان خود را چنان تربیت کنند که مجبور نشوند چیزی را اصلاح کنند. باید همه چیز از همان اول درست انجام شود».(۱)
حضرت علی(علیه السلام) با آگاهی از اهمیت به موقع تربیت فرزندان، از پدران و مادران میخواهد که پیش از آن که کار تربیت فرزندان شان دشوار گردد و گرفتار انحراف و فساد شوند، به تربیت آنها همت گمارند و هیچ فرصتی را از دست ندهند. آن حضرت در نامه خویش به فرزندش امام حسن(علیه السلام) در این باره چنین میفرماید: «پس در تربیت تو شتاب کردم، پیش از آن که دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهایی بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن، بینیازساخته اند».(2)
«بی گمان، دوران جوانی، زمان مناسبی برای موعظه و تربیت است؛ زیرا دل جوان مانند زمین بکر و کاشته نشدهای است که هنوز بذری در آن پاشیده نشده، و آمادگی کشتن را دارد. حال اگر در چنین زمینی علفهای هرزه بروید یا قبلاً بذر دیگری در آن کاشته باشند، کشت بذر جدید در آن، بسیار دشوار است و هرگز مثل گذشته، سریع و کم زحمت رشد و نمو نمیکند. قلب جوان چنین حالتی دارد و صاف و پاک است و افکار و عقاید نادرست در آن رسوخ نکرده است و صفات ناپسند، هنوز در قلب جوان جوانه نزده یا اگر هم آلودگی دارد، خیلی سطحی است. به همین دلیل، برای تعلیم و تربیت، کاملاً آماده است، اما وقتی انسان پا به سن گذاشت، ایجاد تغییر در او خیلی مشکل است و زحمت و هزینه فراوانی خواهد داشت، مانند زمینی که علفهای هرزه در آن روییده و بذرهای گوناگونی در آن کاشته اند و از انواع علفهای هرزه و نباتات و گیاهان پر شده است که وقتی در آن زمین بذر گل بکارند، زود رشد نمیکند و چه بسا علفها و نباتات روییده در آن زمین، مانع از رشد آن میشود».(3)
بنابراین، اگر در اثر سهل انگاری مربی، دل جوان به ناپاکیها و ویژگیهای ناشایست آلوده شود، اصلاح وی زحمتی دو چندان میطلبد، چرا که اولاً باید آن آلودگیها را بزداید و ثانیاً با تلاشی پیگیر، معارف صحیح را به او بیاموزد و جایگزین عقاید انحرافی او کند».(4) بر همین اساس، حضرت علی(علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «پیش از آن که خواهشها و دگرگونیهای دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت تو مشکل گردد، به تربیت تو اقدام کردم؛ چرا که قلب نوجوان مانند زمین کاشته نشدهای است که آماده پذیرش هر بذری است که در آن کاشته میشود».(5)
استفاده از فرصتها
از هشدارهای حضرت علی(علیه السلام) به والدین، استفاده از فرصتها پیش از نابودی آنهاست. پدر و مادر مسئولیتپذیری که دغدغه تربیت فرزند خویش را دارند، از همه فرصتها برای تربیت وی بهره میگیرند چه بسا در فرزند زمینه تربیت وجود داشته باشد، ولی پدر و مادر فرصت یا توان این مهم را از دست بدهند و در نتیجه، نتوانند آن گونه که دلشان میخواهد، به تربیت فرزندشان همت بگمارند.
حضرت علی(علیه السلام) در این باره به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی ام رو به کاستی رفت، به نوشتن [این نامه] وصیت برای تو شتاب کردم و ارزشهای اخلاقی را برای تو برشمردم؛ پیش ازآن که اجلم فرا رسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم و پیش از آن که در نظرم کاهشی پدید آید، چنان که در جسمم پدید آمده است و پیش از آن که در تو زمینه پذیرش از میان برود».(6) این سخن حضرت علی(علیه السلام) به ما میآموزد که اگر برای ما زمینه کار خیری فراهم شد و وقت انجام دادن آن فرا رسید، کوتاهی و سهل انگاری نکنیم؛ زیرا ممکن است در آینده زنده نباشیم یا توان انجام این کار را نداشته باشیم. برای مثال، ممکن است بیماری و ناتوانی یا هزاران مانع دیگر، ما را از انجام وظیفه باز دارد.
در حقیقت، حضرت علی (علیه السلام) در سخن خویش، چند مانع اساسی در راه تربیت فرزند را برای ما بازگو میکند:
۱. فرا رسیدن اجل؛
۲. از دست دادن سلامت و قوت فکر؛
۳. از بین رفتن زمینه مناسب.
حضرت علی(علیه السلام) در این باره به فرزندش امام حسن(علیه السلام) میفرماید: «پسرم! هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی ام رو به کاستی رفت، به نوشتن [این نامه] وصیت برای تو شتاب کردم و ارزشهای اخلاقی را برای تو برشمردم؛ پیش ازآن که اجلم فرا رسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم و پیش از آن که در نظرم کاهشی پدید آید، چنان که در جسمم پدید آمده است و پیش از آن که در تو زمینه پذیرش از میان برود».(6) این سخن حضرت علی(علیه السلام) به ما میآموزد که اگر برای ما زمینه کار خیری فراهم شد و وقت انجام دادن آن فرا رسید، کوتاهی و سهل انگاری نکنیم؛ زیرا ممکن است در آینده زنده نباشیم یا توان انجام این کار را نداشته باشیم. برای مثال، ممکن است بیماری و ناتوانی یا هزاران مانع دیگر، ما را از انجام وظیفه باز دارد.
در حقیقت، حضرت علی (علیه السلام) در سخن خویش، چند مانع اساسی در راه تربیت فرزند را برای ما بازگو میکند:
۱. فرا رسیدن اجل؛
۲. از دست دادن سلامت و قوت فکر؛
۳. از بین رفتن زمینه مناسب.
تربیت همه جانبه فرزند
در وجود انسان، انگیزهها و گرایشهایی است که برخی از آنها از جنبه جسمی او سرچشمه میگیرند و برخی از بعد روح اش. در حقیقت، انسان هم نیازهای مادی و جسمی دارد و هم نیازهای معنوی و روحی. والدین موفق کسانی هستند که به هر دو نیاز فرزند توجه کنند و با برآوردن نیازهای روحی و جسمی او، هم به پرورش روح او اهتمام ورزند و هم به پرورش جسمش. بنابراین، هم پدران و مادرانی که تنها به تربیت جسمانی فرزند خویش همت میگمارند، در انجام وظیفه خویش کوتاهی کرده اند و هم پدران ومادرانی که تنها به پرورش روحی فرزند خود توجه میکنند.
«باید بدانیم که از یک سو، برای داشتن یک کودک سازگار و متعادل، ناگزیریم که وضع بدنی او را تحت مراقبت قرار دهیم و در حفظ و تقویت آن بکوشیم؛ چرا که ما برای انجام کارهای مفید و ضروری زندگی، به سلامت جسمانی و قدرت بدنی نیازمندیم و غرایز و استعدادها نیز در سایه رشد و پرورش بدنی سالم، بهتر تعدیل مییابند. از سوی دیگر باید بدانیم که وظیفه اصلی خانواده، تنها تغذیه و پرورش جسمی کودک نیست، بلکه رشد و پرورش روحی و روانی او نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. این نکته درخور توجه است که به علت ناآگاهی و سهل انگاریهای والدین نسبت به تربیت روحی و روانی فرزند، نه تنها زمینه بروز انواع ناهنجاریها وبزهها در فرزند به وجود میآید، بلکه چه بسا نابسامانیهای روانی، خود، موجب بیماریهای جسمانی آنان میشود و در نتیجه، جسم و روحی بیمار خواهند داشت».(7)
حضرت علی(علیه السلام) به عنوان بهترین الگو در تربیت فرزند، هم به تربیت روحی فرزند سفارش کرده است و هم به تربیت جسمی او. آن حضرت به فرزندش امام حسن(علیه السلام) فرمود: «پسرم! آیا تو را چهار نکته نیاموزم که به کمک آنها از طب بینیاز شوی؟» گفت: «آری امیرمؤمنان!» حضرت فرمود: «تا گرسنه نشدی، بر سر سفره منشین؛ تا کاملاً سیر نشدی، دست از غذا بکش؛ غذا را خوب بجو و پیش از خواب، رفتن به دستشویی را فراموش مکن».(8)
پی نوشت ها:
۱. آنتوان ماکارنکو، آموزش و تربیت کودکان، ترجمه: محمد جعفر پوینده و سیمین کرمانی نژاد، ص ۲۰و ۲۱.
2. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
3. پند جاوید، ج۱، ص۱۴۴.
4. همان، ص ۱۵۷.
5. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
6. همان.
7. تربیت و بازسازی کودکان، ص ۹۷و ۹۸.
8. شیخ صدوق، خصال، ترجمه: یعقوب جعفری، ج۱، ص۳۳۷.
«باید بدانیم که از یک سو، برای داشتن یک کودک سازگار و متعادل، ناگزیریم که وضع بدنی او را تحت مراقبت قرار دهیم و در حفظ و تقویت آن بکوشیم؛ چرا که ما برای انجام کارهای مفید و ضروری زندگی، به سلامت جسمانی و قدرت بدنی نیازمندیم و غرایز و استعدادها نیز در سایه رشد و پرورش بدنی سالم، بهتر تعدیل مییابند. از سوی دیگر باید بدانیم که وظیفه اصلی خانواده، تنها تغذیه و پرورش جسمی کودک نیست، بلکه رشد و پرورش روحی و روانی او نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. این نکته درخور توجه است که به علت ناآگاهی و سهل انگاریهای والدین نسبت به تربیت روحی و روانی فرزند، نه تنها زمینه بروز انواع ناهنجاریها وبزهها در فرزند به وجود میآید، بلکه چه بسا نابسامانیهای روانی، خود، موجب بیماریهای جسمانی آنان میشود و در نتیجه، جسم و روحی بیمار خواهند داشت».(7)
حضرت علی(علیه السلام) به عنوان بهترین الگو در تربیت فرزند، هم به تربیت روحی فرزند سفارش کرده است و هم به تربیت جسمی او. آن حضرت به فرزندش امام حسن(علیه السلام) فرمود: «پسرم! آیا تو را چهار نکته نیاموزم که به کمک آنها از طب بینیاز شوی؟» گفت: «آری امیرمؤمنان!» حضرت فرمود: «تا گرسنه نشدی، بر سر سفره منشین؛ تا کاملاً سیر نشدی، دست از غذا بکش؛ غذا را خوب بجو و پیش از خواب، رفتن به دستشویی را فراموش مکن».(8)
پی نوشت ها:
۱. آنتوان ماکارنکو، آموزش و تربیت کودکان، ترجمه: محمد جعفر پوینده و سیمین کرمانی نژاد، ص ۲۰و ۲۱.
2. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
3. پند جاوید، ج۱، ص۱۴۴.
4. همان، ص ۱۵۷.
5. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
6. همان.
7. تربیت و بازسازی کودکان، ص ۹۷و ۹۸.
8. شیخ صدوق، خصال، ترجمه: یعقوب جعفری، ج۱، ص۳۳۷.
منبع: سید محمود طاهری؛ سایت سازمان تبلیغات اسلامی