زندگی خصوصی آقا و خانم میم

يکشنبه، 22 ارديبهشت 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگی خصوصی آقا و خانم میم
کارگردان: روح الله حجازی بازیگران: حمید فرخ نژاد، مهتاب کرامتی، امید روحانی و ابراهیم حاتمی کیا خلاصه داستان : مردی به منظور پیشرفت شغلی، به هم راه همسر وو فرزندش به تهران سفر و مدتی در هتلی مجلل اقامت می کنند. در طول این سفر اتفاقاتی زندگی خصوصی این زوج را درگیر چالش های مختلف می کند. منتقد: سولا اکبریه دومین ساخته ی بلند روح الله حجازی، روایت گر ناملایمت ها و نزاع های ریز و درشت در زندگی خصوصی آقا و خانم مهراد است. این کارگردان بسیار جوان در سال 1386 و با فیلم "در میان ابرها" سیمرغ بلورین فیلم های اول را در جشنواره ی فیلم فجر به دست آورد و پس از آن راهی جشنواره های خارجی زیادی شد. البته بخش اعظم فعالیت او را در سال های اخیر می توان به عنوان تهیه کننده و کارگردان تله فیلم های بی شمار پی گرفت. برخلاف فیلم اول او که حال و هوایی جنگی داشت، زندگی خصوصی آقا و خانم میم نشان دهنده ی پوست اندازی یک خانواده ی متوسط در میانه ای از سنت و مدرنیته است. هرچند این طی طریق از سنت ها به نوگرایی زندگی مدرن شهری اولا دست مایه ی فیلم های بسیاری بوده و دوما خود دارای گوشه ها و جهات گوناگونی است، اما مقوله ی شک در زندگی زناشویی امری است که پیش تر از این، کم تر شاهد آن بوده ایم. آغاز فیلم بر بستر نزاع بین سنت و مدرنیته شکل می گیرد و در یکی از سکانس های آغازین فیلم به وفور شاهد تقبیح رفتارهای آوا (با بازی مهتاب کرامتی) توسط شوهرش محسن (با بازی حمید فرخ نژاد) هستیم که در موارد متعددی با کلام یا رفتار از آوا می خواهد شرایط زندگی جدید را درک کرده و سعی کند مثل یک زن امروزی! رفتار کند. اما عنصر شک نیز از همان ابتدا با داستان در می آمیزد. گواه این امر پنهان کردن تکه کاغذی است توسط آوا که اتفاقا با اکت های عجیب و اغراق شده سعی در بازنمایی هرچه بیش تر آن دارد. به بیان دیگر بیش از آن که فیلم بخواهد صرفا گذار از سنت را پر رنگ کند، از اول تکلیف بیننده را روشن می کند؛ یعنی عنصر شک را به شکلی واضح وارد فیلم نامه می کند تا مخاطب بداند با فضایی شک آلود و دیوارهای بلند بی اعتمادی مواجه است. این شک زمانی بیش تر به جان فیلم می افتد که آوا علاوه بر مخفی کردن کاغذ (پنهان کاری)، به شدت به تماس ها و پیامک ها و اساسا گوشی تلفن همراه محسن مشکوک است و مدام راجع به مکالمات، قرارها و گفت و گوهایش او را به شکلی وسواسی و بیمارگونه وسوال پیچ می کند. تا این جای کار بد نسیت و می تواد داستانی بکر از آب در بیاید. اما بازی های ناامید کننده و خط داستانی بی سر و ته همه چیز را به هم می ریزد. اصلا معلوم نیست ریشه ی این شک آوا کجاست؟ این شک آن قدر شدید است که نمی توان خانواده ای را با این میزان بی اعتمادی و یک فرزند 10 ساله تصور کرد. به بیان ساده این شک آوا نسبت به همسرش کاملا روی هواست و ابدا باور پذیر نیست و مخاطب دائما برای قبولاندن این میزان و کیفیت از بی اعتمادی با خود درگیر است. حوادث فرعی سر جای خود نیستند و فیلم نامه شبیه یک اتومبیل صفر نو و صفر کیلومتر است که همه اجزای آن از هم باز شده و درون جعبه گذاشته شده اند و انسجام درونی و به تبع آن کشش اصلا در فیلم شکل نمی گیرد. به علاوه بازی ها خیلی ضعیف اند. حتی برچسب ابراهیم حاتم کیا به عنوان یکی از اسطوره های بی تکرار فیلم های دفاع مقدس هم نمی تواند کارساز باشد و اتفاقا بازی تصنعی، بی روح، نچسب و رقت انگیز او درست پاشنه ی آشیل فیلم می شود. هرچند حمید فرخ نژاد، همان فرخ نژاد همیشگی است و ظرافت و ریزه کاری خاصی در بازی اش دیده نمی شود و مثل همیشه بالاتر از متوسط ایفای نقش می کند. هم چنین اوج کج سلیقگی در انتخاب مهتاب کرامتی است برای نقش آوا که هرچند چهره ی یک زن نگران و متلاطم را می تواند با خود داشته باشد، اما اصلا در قاب فیلم جا نمی گیرد و برگی می شود بر عدم موفقیت اکت و بازی در زندگی خصوصی آقا و خانم میم و نهایتا بازیگر خردسال نقش پارسا (با بازی امید روحانی) که نقشش اساسا به طور بالقوه فاقد ریزه کاری های خاص پیش بینی شده بود. اما علاوه بر بازی های نه چندان دل چسب، شخصیت پردازی های ضغیف آزار دهنده است. البته شخصیت محسن به مراتب اوضاع بهتری دارد، اما در مورد آقای دکتر (با بازی ابراهیم حاتمی کیا) و مخصوصا آوا با کاستی های فراوان رو به رو هستیم. هرچند همان گونه که ابتدا بیان شد، شخصیت ها کاملا نشان دهنده ی گروه های فکری و اجتماعی مشخصی هستند، اما در مورد آوا مخصوصا از تیپ چیزی فراتر نمی رود و بدتر آن که همان تیپ هم درست و رسا در نیامده است. ضمن آن که بی دقتی های در فیلم مشاهده می شود که به شدت روی مغز بیننده رژه می رود.سکانس تعقیب آوا توسط محسن به شدت دم دستی و آماتور است؛ هرچند به لحاظ داستان گویی نقطه ی عطف و بسیار مهمی به شمار می آید، اما از لحاظ ساخت شدیدا ضعیف است. هم چنین است برخی نماها؛ مثلا جایی که محسن دستپاچه به دنبال آوا تمام هتل را زیر و رو می کند و دست آخر با لباسی به هم ریخته به اتاق برگشته و می خوابد، سپس کات و محسن با صدای تلفن از خواب بیدار می شود و حتی گره ی کرواتش کوچک ترین نقصی هم ندارد!!! البته باید پایان بندی فیلم را یکی از برجسته ترین بخش های آن دانست. از لحاظ قاب بندی و نما، عینا شبیه نماهای آغازین است؛ با این تفاوت که دعوای شدیدی بین زن و شوهر شکل می گیرد و آوا با گریه ماشین را ترک می کند، محسن به دنبال او پیاده می شود و فرزندشان پارسا که به شکلی نمادین در صندلی عقب شاهد این بگو مگو هاست، تنها نظاره می کند. در واقع پایان بندی فیلم نشان می دهد که شاید تغییر زیادی در ظاهر خانواده ی مهراد نسبت به آغاز سفر رخ نداده، اما هسته ی زندگی آن ها زلزله ای بزرگ و پس لرزه هایی ویران گر را به خود خواهد دید. در مجموع زندگی خصوصی آقا و خانم میم اگرچه از لحاظ درون مایه یک اتفاق جدید به شمار می آید. مردی که از همسرش می خواهد لباس های جذاب بپوشد تا با کلاس! جلوه کند، زنی که به هوای حفظ آبروی همسر!، ناگهان با آرایش غلیظ وارد جمع می شود مرد در دوگانگی بین تایید و تقبیح دست و پا می زند و حتی گفت و گوهایی که هرچند در زندگی خصوصی هرکسی می تواند پیش آمده باشد اما شنیدن آن در قالب یک فیلم سینمایی ایرانی تقریبا کم سابقه است. اما باید قبول کرد به شدت در حق پتانسیل فیلم، درون مایه و محتوا اجحاف شده و اثری که می توانست به خاطر بکر بودن – حداقل در سینمای ایران – اثری دوست داشتنی و مانا باشد، به فیلمی پایین تر از حد متوسط نزول کرده است و احتمالا این بیش از همه می تواند هشداری باشد برای روح الله حجازی که پرکاری اش در تله فیلم ها، شاید نگاه سینمایی او را در ساخت از عمق به سطح نزدیک کرده است. منبع: سایت نقد فارسی


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.