نقد انیمیشن اهل بالای پاپی هیل (From Up On poppy Hil

جمعه، 11 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نقد انیمیشن اهل بالای پاپی هیل (From Up On poppy Hil
کارگردان: گورو میازاکی فیلم‌نامه: هایائو میازاکی، کیکو نیوا. صداپیشگان نسخة انگلیسی‌زبان: سارا بولگر (یومی)، آنتون یلچین (شان کازاما)، جیلیان اندرسن (میکی هوکوتو)، جیمی لی کرتیس (ریوکو استاد هایائو میازاکی که سرآمد همة انیمیشن‌سازان زندة دنیا در حال حاضر است، با تأسیس استودیو جیبلی در حدود سی سال پیش، نه‌تنها توانست آزادی عملش در فیلم‌سازی را تضمین کند، بلکه موفق شد طی این سال‌ها شاگردان زیادی هم تربیت کند که تحت لوای این استودیو انیمیشن‌های بلند شاخصی هم‌چون پورکو روسو و مقبرة شب‌تاب‌ها را عرضه کردند. یکی از این شاگردها پسر خود استاد یعنی گورو میازاکی است که اهل بالای پاپی هیل دومین اثر بلند او در مقام کارگردان به حساب می‌آید. در سنت ژاپنی‌ها (همان طور که حتماً از سال‌های دور و سریال‌های انیمیشن ژاپنی مثل دختری به نام نل و بل و سباستین به یاد داریم) مدیوم انیمیشن لزوماً به معنای خیال‌پردازی افسارگسیخته و به تصویر کشیدن داستان‌هایی که فقط در این مدیوم می‌توانند روایت شوند نیست. درست است که در همة آثار بلند میازاکی پدر چنان تخیل چشم‌گیری به چشم می‌خورد که نمی‌شود آن‌ها را بدون انیمیشن تصور کرد، اما در میان تولیدات استودیو جیبلی نمونه‌هایی مثل مقبرة شب‌تاب‌ها و همین اهل بالای پاپی هیل هم به چشم می‌خورد که به‌راحتی بدون نیاز به هر گونه جلوه‌های ویژة کامپیوتری قابلیت فیلم شدن را دارند. انیمیشن‌سازی دربارة مسائل جدی، برای بزرگ‌سالان و بدون وارد کردن رگه‌هایی از شوخی و خیال‌پردازی (آن‌چنان که در آثار پیکسار و دیزنی دیده می‌شود)، جزو عرف‌های رایج در ژاپن محسوب می‌شود و ریشه در فرهنگ کهن و سنتی مانگاها دارد. به همین دلیل نمی‌شود از مدیوم انیمیشن اثر جدید میازاکی پسر ایراد گرفت اما می‌شود از نحوة روایت و شخصیت‌پردازی‌ها و فضاسازی ناقص و ضعیفش (که در کمال تعجب میازاکی پدر دستی در نوشتن فیلم‌نامه‌اش داشته) ایراد گرفت. وقتی انیمیشنی (و اصولاً فیلمی) تمام رخدادهای خیال‌انگیز و فانتزی را حذف می‌کند و تمام هم و غمش را بر واقعیت می‌گذارد، کم‌ترین انتظار این است که بنیان‌های دراماتیک و شخصیت‌های اصلی‌اش را به‌درستی بنا کند. اما متأسفانه اهل بالای پاپی هیل موفق نمی‌شود فضایش را به‌درستی بسازد، شخصیت‌هایش را حتی به شکلی حداقلی بپردازد و داستانش را با ریتمی مناسب روایت کند. دو شخصیت اصلی دختر و پسر فیلم حتی در انتهای فیلم هیچ گونه تمایز قابل‌ذکری با اطرافیان‌شان پیدا نمی‌کنند، رابطة عاطفی بین آن‌ها سطحی و پرداخت‌نشده است، اعضای خانوادة دخترک چنان بی‌هویت و اضافی هستند و چنان فعالیت‌های‌شان در کلیت فیلم بی‌اثر است که اگر چندتا از آن‌ها کم و زیاد شوند هیچ اتفاقی نمی‌افتد و از همه بدتر، دو خط اصلی روایت (تلاش برای بازسازی ساختمان انجمن دانش‌آموزی مدرسه و شعارهای سیاسی مربوط به آن و جست‌وجوی در گذشته و یافتن پدر واقعی‌شان) مطلقاً هیچ ارتباط ارگانیکی با هم پیدا نمی‌کنند. همة این عوامل دست به دست هم داده تا قصه‌های اصلی و فرعی فیلم در همان مرحلة آغاز هم به‌درستی شکل نگیرند و به همین دلیل ریتمی کسالت‌بار بر این انیمیشن حاکم شود و کار به جایی برسد که جذابیت‌های اولیه‌اش و تصویرهای زیبایی که از زندگی روستایی در حومه‌های شهرهای بزرگ ژاپن به دست می‌دهد، به‌سرعت رنگ ببازد و به جایش ملالی ناشی از هدر رفتن این همه زحمت و انرژی جای‌گزین شود. این‌جاست که بزرگی و استادی میازاکی پدر (به عنوان کارگردان) و هماهنگی چشم‌گیری که در تک‌تک اجزای آثارش وجود دارد بیش‌تر به چشم می‌آید. منبع:homandavoodi.com


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.