او میگوید که شکستهای منطقهای آمریکا آنها را به نقطهای رسانده که میخواهند برای تامین منافعشان تا میتوانند منطقه را به هم بریزند، تردیدی نداشته باشید که آمریکا اگر بتواند درباره جمهوری اسلامی ایران، سوریه و سایر کشورهای منطقه افکار شوم خود را عملیاتی خواهد کرد، اکنون اخباری وجود دارد که همین اقدام را درباره یکی از همسایههای شرقی ما کلید زده اند.
امیرعبداللهیان: قبل از اینکه بخواهم وارد این بحث شوم، قصد دارم درباره اقدام پنج سال گذشته آمریکا و عربستان سعودی در یمن صحبت کنم، آنها پنج سال است که در حال بمباران یمن هستند و شاید برای مردم خوب کشورمان جالب باشد که بدانند، آن قدر در طی این مدت، کشور یمن بمباران شده که گاهی یک مدرسه بیش از بیست و یک بار مورد هدف قرار گرفته تا جایی که دیگر هیچ اثری از آن باقی نمانده و به یک زمین مسطح تبدیل شده است، اما عربستان بازهم بر مبنای اطلاعاتی که روی نقشهای در اختیار دارد، همان نقطهای که حالا از آن یک بیابان باقی مانده را بمباران میکند.
این مثال را زدم تا بگویم کاری که آمریکاییها اکنون در قِبال ایران انجام میدهند را نمیتوان تحریمهای جدید نام نهاد، بلکه این تحریمها تحریمهای چند باره هستند، بسیاری از شرکتها و اشخاص به صورت مالی توسط آمریکا تحریم میشوند، به نحوی که حسابشان بلوکه میشود، بنابراین آمریکا به دنبال جنگ روانی است و میخواهد این مساله را القا کند که مقامات و مسئولان رسمی جمهوری اسلامی ایران حسابهای بانکی آنچنانی در غرب دارند و ما با این اقدام دسترسی آنها به حسابهایشان را محدود کرده ایم.
پس آمریکا به دنبال ایجاد جنگ روانی است و دقیقا این اقدام نشان از استیصال آمریکا دارد و میتوانم بگویم که نام تحریمهای آمریکا را نباید تحریمهای حداکثری گذاشت، بلکه باید آن را تحریمهای دیوانه وار آمریکا نامید، چرا که اصلا معلوم نیست مقامات این کشور چه هدفی را دنبال میکنند. کافی است که یک دانش آموز دوره ابتدایی، جستجوی سادهای در اینترنت انجام دهد تا ببیند که یک شرکت و یک فرد در کشورمان برای چندمین بار در دو سال گذشته در لیست تحریمهای آمریکا قرار گرفته است.
باید به گونه ای از برجام خارج شویم که طرفهای مقابل از خواب بیدار شوند/ از برجام فقط یک سند امضا شده باقی مانده است
رئیس جمهور اعلام کردند که گام چهارم خود را بر میداریم و عملا تا کنون مشخص شده که اروپا به تعهدات خود عمل نخواهد کرد، شما فکر میکنید که راهی برای ادامه مذاکره با اروپا و ادامه راه برجام وجود دارد؟
امیرعبداللهیان: معتقدم که برای بازیگران و متعهدان طرف خارجی، فقط نامی از برجام باقی مانده چرا که آمریکا از برجام خارج شده و اروپاییها هم فقط وعده میدهند، بنده چندی پیش با یک مقام آلمانی در تهران دیدار داشتم و وقتی این فرد درباره برجام صحبت کرد به او گفتم، تعهد در برابر تعهد و خروج از برجام در برابر خروج از برجام! این منطقی است که هر عقل سلیمی آن را میپذیرد؛ آن مقام آلمانی به من گفت که بله میفهمم که در این برجام برای شما دستاوردهای ملموس و قابل مشاهدهای وجود ندارد، اما بپذیرید که سایه سیاسی برجام مفید و کمک کننده است. من هم به این مقام آلمانی گفتم که ماندن زیر درختی که میوه و ثمری نداشته و فقط سایه دارد برای یک مدت کوتاهی قابل پذیرش است، اما ماندن زیر آن درخت بعد از مدتی فایدهای ندارد و این سایه را میتوان به اشکال دیگری هم داشت، بنابراین منطق شما در این رابطه دقیق نیست.من فکر میکنم که اکنون تنها نام برجام و سند امضا شدهای باقی مانده که طرف مقابل (آمریکا و سه کشور اروپایی) هیچ پایبندی به آن ندارند و نظام جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفته که خروج از برجام به صورت گام به گام طراحی شود. اما نظر شخصی من این است که باید در مقطعی خروج از برجام به گونهای انجام شود که شوک بزرگی به طرفهای مقابل وارد شود تا از خواب بیدار شوند و حس کنند که نسبت به بدعهدی و بی تعهدی خود باید هزینه سنگینی را در برابر ملت ایران بپردازند.
اروپا کودک نوپایی است که آمریکا باید در رفتارهای سیاسی دستش را بگیرد/ اروپا و آمریکا برای بدعهدی در برابر ایران تقسیم کار دارند
اروپا مدتی است که با طرح مسائلی مانند کانال مالی جمهوری اسلامی ایران را در حالت تعلیق قرار داده است شما فکر میکنید که اروپا قصد قرار دادن ایران در منگنه را دارد تا ناچار شود با آمریکا مذاکره کند؟
امیرعبداللهیان: در ابتدای بدعهدی آمریکا دو تحلیل در داخل کشور وجود داشت؛ برخی تحلیلگران معتقد بودند که فضای کنونی در مناسبات آمریکا و اروپا با فضای آمریکای قبل از ترامپ متفاوت است، اروپاییها نیز سعی میکنند سیگنالهایی به ما بدهند و خانم موگرینی نیز در انتقال این پیامها نقش بسزایی دارد، لذا سعی میکردند این تحلیل را به ما ارائه کنند که اروپا میخواهد هویت واقعی خود را پیدا کند و از ترامپ عصبانی است و لطفا شما به ما فرصت بدهید.برخی کارشناسان هم بر این باور بودند که علیرغم همه تحولات صورت گرفته، اروپا هنوز کودکی نو پایی است که نیاز دارد آمریکا در رفتارهای سیاسی اش دستش را بگیرد؛ آنها هنوز در حال تمرین راه رفتن به گونهای هستند که زمین نخورند. من فکر میکنم که اروپا هنوز با اتخاذ یک تصمیم قاطع در این زمینه فاصله دارد، در ابتدای خروج آمریکا از برجام، اینکه اروپا میخواست بازیگر مستقل باشد، منطقی بود، جمهوری اسلامی ایران هم به این اتحادیه بیش از یک سال فرصت داد، اما آنها نشان دادند که به راحتی تبدیل به بازیگر مستقل نخواهند شد.
طبق تحلیل بدببنانهتر باید گفت که در این بدعهدیها میان آمریکا و اروپا تقسیم کار وجود دارد؛ بنده در یکی از دیدارهایم در آستانه دولت جدید آقای روحانی، درباره حاشیه مجلس صحبتی با خانم موگرینی داشتم و به او گفتم که من با همه خوش بینی که دارم فکر میکنم که تقسیم کاری بین آمریکا و چند کشور خاص اروپایی صورت گرفته تا به تعهدات عمل نشود، اما به هر حال جمهوری اسلامی ایران به آنها فرصت داد و فکر میکنم که امروز اروپا در یک تقسیم کار روشن همان کاری را در قبال ایران انجام میدهد که ترامپ انجام داد، با این فرق که ترامپ نقش پلیس بد را ایفا کرد و اروپاییها در نقش پلیس خوب ظاهر شدند، اما نتیجه اقداماتشان تفاوتی با یکدیگر ندارد.
در زمان مرگ ابوبکر البغدادی تردید جدی وجود دارد/ تست DNA آزمایش گروه خونی نیست که نتیجه آن در چند ثانیه اعلام شود
باشگاه خبرنگاران جوان: اخیرا شاهد این بودیم که رئیس جمهور آمریکا ادعا کرد که ابوبکر البغدادی را دستگیر و به قتل رسانده و بسیاری از کارشناسان معتقدند این که یک شوی تبلیغاتی برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود فکر میکنید که این شوی تبلیغاتی توجیهی برای خروج آمریکا از سوریه بود؟
امیرعبداللهیان: رفتار متعارض آمریکا در رابطه با مبارزه با تروریسم برای همگان مشخص است، آمریکا اعلام کرد که ما البغدادی را دنبال کرده و او را کشتیم و از طریق DNA مطمئن شدیم که بقایای جسد متعلق به اوست، متخصصان امر به این موضوع اشراف کامل دارند، وقتی پیکر شهدای ما از عراق وارد کشور میشود برای تست DNA یک پروسه طولانی را طی میکند و این گونه نیست که نتیجه آن مانند تعیین گروه خونی در چند ثانیه مشخص شود، آمریکاییها اعلام کردند که ما البغدادی را کشته و بلافاصله تست گرفتیم و نتیجه آزمایش DNA نشان میدهد که بازماندههای جسد دقیقا قطعات جسد البغدادی است.من فکر میکنم که در زمان مرگ ابوبکر البغدادی تردید جدی وجود دارد، مردم ما در چند سال گذشته چنین صحبتهای متناقضی را زیاد دیده اند، حدود ۱۰ سال پیش مسعود رجوی سرکرده گروه منافقین که نقش بسیاری در قتل عام مردم در دهه شصت داشت در یکی از بمبارانها و درگیریها در جریان تحولات عراق کشته شد. اما حدود یکسال پیش وقتی یک مقام سعودی در حال سخنرانی هنگامی که از مسعود رجوی به عنوان یک فرد کشته شده یاد کرد، هیچ یک از دستگاههای اطلاعاتی و یا مقامات آمریکایی چنین موضوعی را منتشر نکردند، چون بر این باور بودند که نگه داشتن این فرد حتی بدون حضور فیزیکی در جایی به دردشان میخورد، آمریکاییها در مساله ابوبکر البغدادی به همان شیوهای عمل کردند که درباره بن لادن عمل کردند، آنها در زمان مرگ بن لادن گفتند که او را گرفتیم، کشتیم و جسدش را درون صندوقچهای قرار داده و به دریا انداختیم؛ اکنون میگویند که البغدادی را در انتهای یک تونل بن بست گیر انداختیم، کشتیم و هیچ مستندی هم ارائه نمیدهند.
معتقدم که یکی از دلایل طرح مرگ ابوبکر البغدادی فارغ از مسائل انتخاباتی این است که مسائل پرستیژی برای هیات حاکمه آمریکا اهمیت فراوانی دارد، آمریکایی که در مناظرههای انتخاباتی ترامپ و کلینتون به صورت علنی اعلام کرد که داعش را ما به وجود آورده ایم، امروز میخواهد که در افکار عمومی مردم منطقه و جهان از خود اثری به جای بگذارد، تا بگوید این ما هستیم که با تروریسم مبارزه میکنیم و البته به سراغ یک فرد شاخص هم میروند! آمریکاییها اگر راست میگویند اکنون بیش از ۲۵ هزار تروریست از داعش، جبهه النصره و دهها گروهک دیگر تروریستی در منطقه ادلب حضور دارند، اما هر زمان که ارتش سوریه خواست عملیاتی انجام دهد آمریکاییها با اعمال فشار اجازه این کار را ندادند. اکنون اکثر مناطق سوریه از وجود تروریسم پاکسازی شده، پس چرا آمریکا اجازه نمیدهد که دولت و ارتش سوریه منطقه ادلب را نیز از وجود تروریستها پاک کنند؟ اتفاقا رهبرانشان را شناسایی کرده و یکی را به لیبی و دیگری را به شمال افغانستان میفرستند.
من نمیتوانم بگویم که اصل خبر کشته شدن و یا نشدن ابوبکر البغدادی قابل اتکاست یا خیر، ممکن است که این فرد مدتها پیش کشته شده باشد، اما حتما تاریخ مصرفش برای آمریکاییها تمام شده بود، بنابراین هدف از این بازی حفظ پرستیژ برای هیئت حاکمه آمریکاست تا بگوید که با تروریسم مبارزه میکنم و هدف دیگر نیز حضور ترامپ در مبارزههای انتخاباتی است، لذا خود را قهرمان مبارزه با تروریسم اعلام میکند.
کدهای متعددی وجود دارد که بر اساس آنها هیچ تفاوتی میان مبارزه با تروریسم در دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ در منطقه وجود ندارد، همان قدری که آقای اوباما و دستگاههای امنیتی او تروریست پرور بودند، به همان میزان و اگر نخواهیم بگوییم بیشتر، ترامپ و تیم او هم این کار را انجام میدهند، اما هر دو تنها شعارها و سخنان قشنگ از مبارزه با تروریسم در منطقه را بر زبان میآورده و میآورند.
در چند روز گذشته تظاهرات گستردهای در عراق صورت گرفته و مردم اعتراض خود را نسبت به فسادی که در دولت این کشور وجود دارد، اعلام کرده اند، به نظر شما چرا تظاهرات در این کشور به خشونت منجر شد؟
درگیری شیعی یکی از انگیزههایی بود که در تحرکات عراق دنبال شد/ اگر دل آمریکا به حال مردم سوریه میسوخت اجازه میداد مطالباتشان را کف خیابان مطرح کنند.
امیرعبداللهیان: همه تحولات منطقه به یک دیگر پیوستگی دارند، تحولاتی که در عراق و لبنان به صورت همزمان اتفاق افتاد به نوعی با یکدیگر ارتباط دارد، شروع این حرکت و نا آرامیهایی که در لبنان و عراق ایجاد شد به دلیل مطالباتی واقعی است که در هر دو کشور وجود دارد، و باید بگویم که متاسفانه در این دو کشور فساد در سطح حاکمان و دولتمردان تا حدودی نهادینه شده است. در هر دو کشور اصلاحات به عنوان یک امر ضروری و مطالبه جدی مردم تلقی میشود و مردم از طریق فیسبوک و فضای مجازی به کف خیابانها آمدند که تا اینجای قصه همه چیز عادی است.در موج اول تظاهرات عراق درگیری در کار نبود و شعارها تنها برای مبارزه با فساد و اصلاحات بود، اما دیدیم که این شعارها به سرعت به سمت سقوط و اسقاط نظام پیش رفت و برخی نیز شعار سقوط نظام حاکمه را سر میدادند که این امر به معنای سقوط همه ساختارها در عراق بود و کف مطالبات نیز این بود که حداقل دولت فعلی باید فروریزد، لذا عدهای بر مطالبات مردم سوار شدند، نمیتوانیم بگوییم که شروع مطالبات در زمان واحد در دو کشور عراق و لبنان به صورت تصادفی بوده است چرا که بسترهای واقعی وجود دارد که بر روی آنها برنامه ریزی شده و مردم نیز به دنبال مطالبات خود بوده و بازیگران خارجی هم خواستههای خود را دنبال میکنند.
به دلیل ویژگیهای خاصی که جامعه عراق دارد، تلاش شد که از دل این تحرکات مردم خشونت بیرون بیاید، نباید فراموش کرد که اکثریت جامعه عراق شیعه هستند و سنی و شیعه در تعامل با شیعیان جامعه عراق را تشکیل میدهند، لذا درگیری شیعی یکی از انگیزههایی بود که در تحرکات عراق دنبال میشد. ایجاد درگیری بین دولت منتخب مردم در عراق که دارای سه قشر شیعه، سنی و مسیحی است یکی دیگر از اهدافی بود که دنبال میشد، دیدیم که در این میان عده اندکی شعارهای ضد ایرانی سر میدادند، اما واقعیت افکار عمومی و روابط مردمی ایران و عراق همانی است که در اربعین میبینیم و بر اساس آمارهای موجود حداقل ۷۰۰ هزار نفر از ایرانیان به مدت میانگین سه شب در خانههای مردم عراق به ویژه استانهای جنوبی که در آن تظاهرات جریان داشته شب و روز اقامت داشته و با آنها زندگی کردهاند و بیش از دو میلیون ایرانی میهمان مردم عراق بوده اند.
۸۷ درصد سفرهای خارجی عراقیها به ایران صورت میگیرد، اما شاهد آن بودیم که یک جریان معدودی به سمت سفارت و سر کنسولگری ما در بغداد و کربلا حمله کردند و شعارهای ضد ایرانی سر میدادند و آقای ترامپ نیز بلافاصله توییت و وزیر امور خارجه اسراییل نیز حمایت خود را از این اقدام اعلام کرد. این امر نشان میدهد که این جریان بی سر نا آرامیهایی که در داخل عراق ایجاد شده، یک سر بیرونی خیلی حساب شده دارد و متاسفانه آمریکاییها، صهیونیستها، سعودیها و حتی اماراتیها که در ناآرامیهای عراق نقش داشتند مصالح مردم عراق را در نظر نمیگیرند.
در جریان سوریه بنده بارها گفته ام که اگر آمریکاییها و کشورهایی که به دنبال سقوط نظام مشروع این کشور هستند دلشان به حال مردم سوریه میسوخت اجازه میدادند که آنها مطالبات خود را کف خیابانها مطرح کنند تا هر تغییری در این کشور به صورت مسالمت آمیز انجام شود، اما دیدیم که به سرعت مطالبات مردمی این کشور را به سمت جنگ تروریستی سوق دادند که در نتیجه آن بخش بزرگی از سرمایه انسانی این کشور فرو ریخت. امروز ما از سوریهای سخن میگوییم که جمعیت کثیری از میان مردم آن در این جنگ تروریستی شهید شدند، در عراق نیز همین سیاستها دنبال میشود که هدف آن نیز ناامن سازی این کشور است.
در یک کلام میگویم که هدف اصلی در لبنان این است که یک لبنان بی دولت همانند یمن بی دولتی که مطلوب آمریکاییها و سعودیها بود، ایجاد شود، عراق نیز به یک کشور بی دولت و پارلمان تبدیل شود تا همه مسائل در این کشور از نو پایه گذاری شود و دولت و مجلس مورد نظر آمریکا و متحدانش در این دو کشور روی کار بیاید، معتقدم که با هوشمندی رهبران سیاسی در لبنان و نقش مهم مرجعیت در عراق، این دوکشور انشاءلله از این مرحله عبور خواهد کرد و تتمه رگههایی از نا امنی که آمریکا و عربستان میخواهند به آن دامن بزنند از بین خواهد رفت.
آمریکا آرزو دارد که برای برجامِ منطقه ای با ایران وارد مذاکره شود/ هر کمکی که میتوانستیم به عراق کردیم تا امنیت حداکثری ایران و منطقه تامین شود / عربستان در قد و قواره شروع جنگ در یمن نبود/ آمریکا توطئه علیه یکی از همسایگان شرقی ما را کلید زده است
به نظر شما تظاهراتی که توسط مردم عراق در کشور یمن صورت گرفت در نتیجه پیروزیهای مقاومت است؟ آیا دشمن به این نتیجه رسیده که برای رسیدن به اهداف خود باید از طریق تفرقه افکنی میان مردم ایران و عراق وارد شود؟
امیرعبداللهیان: وقتی مشغول مذاکرات هستهای بودیم که منجر به برجام شد، همیشه یکی از آرزوهای آمریکا این بود که بعد از برجام هسته ای، با ایران وارد گفت وگو درباره برجام منطقهای شود و حتی شنیدم که جان کری یکی دوبار به هیات ایرانی گفته بود که در این بحثهای هستهای به نتیجه رسیده ایم، بگذارید از این امر عبور کنیم چرا که مسائل مهمی درباره منطقه وجود دارد که باید درباره آن به گفت وگو و توافق بپردازیم که البته پاسخ ایران روشن بود؛ ما درباره مسائل منطقه گفت وگوی دو جانبهای با آمریکا نخواهیم داشت.اما نکته مهم این است که یک اتفاق بسیار ارزشمند و استراتژیک به ویژه در یک دهه گذشته در حوزه منطقهای رخ داده و آن این است که ساختار سیاسی_امنیتی جدیدی در منطقه شکل گرفته، آمریکاییها در زمان رژیم پهلوی ترتیبات سیاسی و امنیتی را مبتنی بر ژاندارمی ایران توسط شاه برای آمریکا شکل داده بودند و همه اتفاقها حول این ژاندارمی و منافع آمریکا حرکت میکرد، نقش ایران تنها به عنوان تامین کننده منافع آمریکا تعریف میشد.
از زمان سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی منطقه ما نتوانست ترتیبات جدید سیاسی_امنیتی را شاهد باشد که جایگزین ترتیبات گذشته باشد، دلیل آن هم این بود که هر زمانی ترتیبات جدیدی در حال شکل گیری بود آمریکاییها فکر میکردند که یا جمهوری اسلامی ایران باید ساقط شود و یک نظام سیاسی همراه با آمریکا ایجاد شود، یا غربیها و ایالات متحده به سمت ترتیبات سیاسی و امنیتی رفته و با همه کشورهای منطقه صحبت میکردند که ایران را نه میپذیرفتند نه میتوانستند حذف کنند، لذا این تعارض باعث شد که ترتیبات سیاسی_امنیتی جدید شکل نگیرد، اما به همت جمهوری اسلامی ایران، تدبیر مقام معظم رهبری و اقدامات راهبردی نظام امروز وقتی صحبت میکنیم از جمهوری اسلامی ایران و متحدانش سخن میگوییم، امروز ما از محور مقاومت در منطقه سخن میگوییم ... محور مقاومت در منطقه متشکل از کشورهایی است که اجازه نمیدهند که آمریکا هر کاری میخواهد در منطقه انجام دهد، قرار بود که نظام سیاسی موجود در سوریه فرو ریزد، اما این اتفاق نیفتاد.
قرار بود که در عراق بعد از بازیهای مکرر، دولت دلخواه آمریکا روی کار بیاید، اما چند دوره انتخاباتی سپری شد و چنین اتفاقی نیفتاد، قرار نبود که در انتخابات پارلمانی سال گذشته لبنان مجلسی شکل بگیرد که هفتاد درصد آن مسیحیان، مقاومت و متحدان حزب الله باشند. از نظر آمریکاییها قرار نبود مجلسی در لبنان شکل بگیرد که هیات وزیران آن پنجاه به علاوه دو وزیر از محور مقاومت و متحدان مسیحی، سنی و دروزی مقاومت و حزب الله داشته باشد.
قرار نبود در عراق حکومتی روی کار بیاید که آمریکا نتواند در آن اهداف و امیال خود را دنبال کند، آقای ران درمر در ملاقاتهای مختلف به مقامات آمریکایی میگفت که برنامه این است که بیست سال بعد در عراق انتخابات برگزار کنیم و برای بیست اول حضور خود از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۲۳ میلادی برنامه ریزی کرده بودند که مسئولان وزارتخانهها آمریکاییها باشند و در برخی موارد عراقیها وزیر باشند و آمریکاییها مستشار و در برخی موارد نیز بالعکس این موضوع اتفاق بیفتد، اما در نهایت همه چیز باید به نفع آمریکا باشد.
در نتیجه آنها برای اینکه این بازی را بر هم بزنند طراحی کردند که داعش را به جان سوریه؛ لبنان، عراق و منطقه بیاندازند، اما از این ایده نتیجهای نگرفتند و فتوای مراجع، شهدا و ایثارگریها مانع از آن شد که داعش بتواند اقدامی کند و استخوانهای داعش خرد شد.
اکنون هم آمریکا با روش نرم افزاری و مطالبه مردمی وارد میدان شده، اما هدف واقعی فروپاشی ترتیبات سیاسی _امنیتی جدیدی است که شکل گرفته و ما با صدای بلند میگوییم که از سوریه حمایت کرده ایم و اجازه ندادیم که آمریکا و متحدانش نظام سیاسی این کشور را سرنگون کند، ماهر کمکی که میتوانستیم به عراق کردیم تا امنیت حداکثری جمهوری اسلامی ایران و منطقه تامین شود، چرا که اگر منطقه امنی نداشته باشیم کشور امنی نیز نخواهیم داشت.
در نتیجه پیروزیهای به دست آمده باب میل آمریکا نیست. اگر چراغ سبز آمریکا نبود، عربستان سعودی به هیچ وجه به لحاظ لجستیکی و فنی در قد و قوارهای نبود که بخواهد آغازگر جنگ در یمن باشد. ممکن است بگویند که عربستان پیشرفتهترین سلاحها را دارد، بله! اما قادر به استفاده از آنها نیست. گرانترین جنگندههای هوایی را آمریکاییها و فرانسویها به عربستان سعودی فروخته اند، اما این ادوات برای سوختگیری نیازمند سوخت رسانهای آمریکایی هستند این قضیه نشان میدهد که آمریکاییها نگران این هستند که روزی اتفاقی که علیه شاه در ایران افتاد در عربستان بیفتد و نمیخواهند که این هواپیماها در اختیار یک نسل جدید و انقلابی در عربستان قرار گیرد، لذا در ظاهر عربستان توان لجستیکی بالایی دارد، اما در عمل خیر، به عنوان مثال تصور کنید که پیشرفتهترین تلفن همراه جهان را در اختیار دارید، اما شارژر و نازل برقی آن در دسترستان نباشد بدیهی است که چنین تلفن همراهی بلا استفاده است.
سیاستهای آمریکاییها خلاف تمام برنامه ریزی که در یمن داشتند با شکست رو به رو شد و این شکستهای منطقهای امروز آنها را به نقطهای رسانده که میخواهند برای تامین منافعشان تا میتوانند منطقه را به هم بریزند، تردیدی نداشته باشید که آمریکا اگر بتواند درباره جمهوری اسلامی ایران، سوریه و سایر کشورهای منطقه افکار شوم خود را عملیاتی خواهد کرد، اکنون اخباری وجود دارد که همین اقدام را درباره یکی از همسایههای شرقی ما کلید زده اند.
ترامپ برای نفس کشیدن حاکمان سعودی هم مالیات میگیرد/ عربستان چاره ای جز فروش آرامکو ندارد/ وضعیت اقتصادی عربستان نمیتواند جوابگوی ولخرجی حکام سعودی باشد
چرا عربستان میخواهد سهام آرامکو را واگذار کند؟
امیرعبداللهیان: سعودیها به ولخرجی عادت دارند و ثانیا در سالهای اخیر آقای ترامپ برای نفس کشیدن حاکمان سعودی نیز از آنها مالیات و عوارض میگیرد. وقتی ترامپ مبالغ دریافتی از عربستان را در رسانهها اعلام میکند تنها بخشی از مبالغی است که آشکار شده به این معنا که مبالغی که آمریکا به صورت پنهانی از عربستان برای بقای خاندان آل سعود میگیرد چند ۱۰ برابر آنی است که ترامپ در مصاحبههای خود اعلام میکند.جنگ یمن شوخی نیست، پنج سال است که سعودیها بر سر زنان و کودکان یمن بمب و موشک میریزند، لذا تامین این امکانات و تسلیحات هزینه بالایی دارد، عربستان از نظر وضعیت اقتصادی به جایی رسیده که چارهای جز فروش آرامکو ندارد تا بتواند هزینه و اهداف سیاسی خود را در میان مدت و دراز مدت تامین کند.
در عین حال عربستان سعودی به دلیل سیاستهای جنگ طلبانه خاندان آل سلمان و علی رغم آن که قرار بود سرمایه گذاران اقتصاد شکوفایی را برای عربستان فراهم کنند به دلیل نا امنیها فرار کردند و وقتی آرامکو توسط ارتش یمن مورد اصابت موشک قرار میگیرد یک سرمایه گذار جرات ماندن در عربستان را ندارد، لذا سعودیها تلاش میکنند با ترغیب سرمایه گذارانی که بوی نفت مستشان میکند پیشنهادهای جذابی درباره آراکو بدهند تا بگویند که ما موفق به جذب سرمایه گذاران شده ایم و به دنبال آن قادر باشند، کسریهای خود را جبران کنند.
بار دیگر تاکید میکنم که اساسا حاکمان سعودی بسیار ولخرج هستند و وضعیت اقتصادی کنونی عربستان نمیتواند جوابگوی چنین خراجیهایی باشد.
طرح هرمز فرصتی برای عربستان سعودی است تا از راه اشتباه خود برگردد/ عربستان هیچ انتخاب دیگری جز برگشت به روابط عادی با ایران ندارد/ ما راهها را باز گذاشته ایم تا اگر عربستان سر عقل آمد، از در وارد شود و لازم نیست که از دریچه بیاید
مدتی است که زمزمه ارتباط ایران با عربستان سعودی شنیده میشود، فکر میکنید که چنین امری تا چه حد امکان پذیر است و آیا این امکان وجود دارد که ایران و آل سعود به فهم مشترکی دست پیدا کنند؟
امیرعبداللهیان: زمانی که سعودیها تصمیم گرفتند تا سفارت خود را در تهران تعطیل کنند، بنده در وزارت امور خارجه مسئول این پرونده بودم و واقعیت این است که در آن زمان علی رغم آنکه فشار افکار عمومی در ایران بسیار بالا بود و صدها تن از حجاج ما در حادثه منا به شهادت رسیده بودند، همچنین آیت الله شیخ نمر به عنوان یک روحانی عالی رتبه توسط سعودیها اعدام شده و اتفاقهای ناگوار دیگری نیز توسط سعودیها رقم خورده بود، اساسا افکار عمومی نسبت به اقدامات عربستان به شدت حساس بود که در نتیجه تظاهراتی مقابل سفارت عربستان در تهران شکل گرفت و واقعا برای یک لحظه کنترل از دست پلیس دیپلماتیک و نیروهای امنیتی خارج شد.بنده در آن زمان مذاکرهای با یکی از مقامات سعودی داشتم و به وی گفتم که نیازی نبود تا روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کنید چرا که برای چند لحظه کنترل از دست پلیسهای دیپلماتیک ما در مقابل سفارت عربستان خارج شد، اما فردی از شما کشته و زخمی نشده و حتی احدی از کارکنان شما در سفارتخانه نبود، لذا اقدام شما نا به جا است، اما چطور در حادثه منا بیش از ۵۲۰ حاجی ایرانی به شهادت رسیدند و وقتی از شما درباره آن میپرسیم میگویید برای لحظاتی کنترل از دست نیروهای انتظامی ما خارج شد؟!
در آنجا ۵۲۰ کشته از ایران و نزدیک به ۱۰ هزار کشته در مجموع از دیگر کشورها به جای ماند. طبیعی است که کنترل از دستتان خارج شود و ۱۰ هزار مسلمان در منا کشته شوند، امابرای تجمع مردم در مقابل سفارت شما به دلیل مرگ اعضای خانواده خود در حادثه منا و یا اعدام یک روحانی شیعه این همه سر و صدا به راه میاندازید.
جالب است بدانید که در آن زمان علی رغم فشار افکار عمومی ما به سعودیها اعلام کردیم که امنیت شما تأمین است و بنایی برای قطع ارتباط نداریم، حتی نمیخواهیم که در برابر اقدام شما مقابله به مثل کنیم.
آنها به دیپلماتهای ما در جده و ریاض گفتند که باید طی ۲۴ ساعت خاک عربستان سعودی را ترک کنند، اما ما این کار را نیز نکردیم چراکه میدانستیم عربستان گرفتار چه بازی بزرگی شده است و ما روابط تهران و ریاض را بنا به مصلحت منطقه و جهان اسلام میدانیم به همین دلیل به آنها گفتیم که ما راه را برای شما ما باز میگذاریم که شدیدا هم مورد انتقاد افکار عمومی قرار گرفتیم چراکه در عرف روابط دیپلماتیک وقتی به دیپلماتهای ما ۲۴ ساعت وقت داده بودند تا عربستان را ترک کنند باید در مقابل آنها هم این کار را انجام میدادیم.
اخیراً طرح هرمز که توسط رئیس جمهور مطرح شد و معتقدم که این امر فرصتی برای همه کشورهای حوزه خلیح فارس به ویژه عربستان سعودی است، تا از راه اشتباه خود برگردد چرا که با قطع روابط دیپلماتیک خود با ایران چیزی عایدش نشده است.
ما همچنان معتقدیم که عربستان سعودی باید دست از جنگ افروزی در منطقه بردارد چرا که شناسنامه مثبتی در چند سال گذشته در منطقه نداشته است، عربستان پشتِ ناامنیها و حمایت از تروریسم و طراحیهای کلان آمریکا در عراق بود وتامین منابع مالی بر عهده عربستان و معدود کشورهای متحد با این کشور بود.
عربستان در سوریه نقش منفی داشت و در لبنان نقش منفی این کشور تا جایی پیش رفت که آقای بندر بن سلطان هدایت عملیات تروریستی علیه سفارت جمهوری اسلامی ایران در لبنان و شهید رکن آبادی را در دست گرفت.
ما معتقدیم که عربستان باید به مسیر سازنده برگردد و ارزیابی بنده این است که عربستان هیچ انتخاب دیگری جز برگشت به روابط عادی با جمهوری اسلامی ایران ندارد و امیدواریم از فرصتی که طرح هرمز برای کشورهای منطقه فراهم کرده است، استفاده کند و بیش از این فریب وعدههای ترامپ و نتانیاهو در اسرائیل را مبنی بر اینکه زمان برای جمهوری اسلامی ایران رو به پایان است و جنگ آغاز میشود را نخورد بلکه بر عکس است.
بنده فکر میکنم که زمان برای عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی در منطقه به گونهای هست که میتوانیم بگوییم به نفع عربستان است، لذا زمان برای اسرائیل رو به پایان است و شرایط به نفع عربستان نیست مگر آن که به نقش سازنده توجه کند و از مسیر درست با جمهوری اسلامی ایران و تعامل سازندهای داشته باشد.
ما راهها را باز گذاشته ایم تا اگر عربستان سر عقل آمد که به روابط عادی با تهران برگردد از در وارد شود و لازم نیست که از دریچه بیاید.