اما آیا این نوع واکنش، این قدر فراگیر، از جانب عموم مردم، رسانه ها، محیط زیست، وزارت کشاورزی و حتی مجلس، نمیگویم صحیح است یا نه؟ اما آیا واقعا این واکنش فراگیر با مسائل دیگر ما تطبیق دارد یا نه ما هیجانی و احساساتی شده ایم و یا نه حالا به طبیعت خود عمل میکنیم و در جای دیگری سرّ شده ایم.
تارنمای خبری اقتصاد آنلاین در خبر شماره 375779 تاریخ 2 شهریور 1398 آورده است: «آمارها حکایت از وقوع روزانه یکهزار سقط جنین در کشور دارد؛ یعنی هر ساعت حدود ٤١ مورد و هر سال ٣٦٥ هزار مورد. این اعداد در کنار آمار موالید، معنای دیگری پیدا میکنند. براساس اعلام سازمان ثبت احوال کشور، در سال ٩٧، یکمیلیون و ٤٦ هزار و ٩٩ نفر به دنیا آمدهاند؛ یعنی هر ساعت ١٦٧ نوزاد. بر این اساس هر ساعت ٤١ جنین از دست میروند و در مقابل ١٦٧ نوزاد به دنیا میآیند».
برگردید و دوباره بخوانید. 365 هزار جنین. چشمهای خود را بندید و این صحنه را تصور کنید. 365 هزار جنین را سوار کامیون کنید. کنار فاضلاب شهری بایستید و اهرم تخلیه را بکشید. آیا منزجر کننده نیست. به این فکر کنید که آنها که در حال تخلیه از پشت کامیون خیالی اند، انسان اند. روح انسانی دارند. خداوند از روح خود در آنها دمیده است.
ما اما از کنار این قتل عام انسانی گذر میکنیم. بسیار حیوانیتر از قتل عام جوجه ای. این آمار طی سالها بارها و بارها اعلام شده و البته میزان آن محل مناقشه متصدیان امر بوده است. اما به نظر، چرایی آن از میزان مهمتر است. گیریم که تنها یک فقره باشد: «مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا»(1)
دلایل فرهنگی
اهل فن، برای سقط جنین دلایل متعددی شمرده اند. عمده آن، بارداری ناخواسته است. یعنی گروهی در جامعه ما زندگی میکنند که همزمان با به در و دیوار زدن گروهی دیگر برای بچه دار شدن، جنین صاحب روح خود را میکشند. یعنی فرزند خود را می کشند. خود این حرکت دلایلی دارد. بخشی از چنین سقط جنینی، مربوط به روابط نامشروع و غیرقانونی است. شاید مربوط به همین دوستیها که ما حتی در تلویزیون خود نیز آن را به رسمیت شناخته ایم. بیاید تعارف نکنیم. احکام اسلام تقسیم شدنی نیست. اسلام سقط جنین را در همان جامعه ای حرام می داند که روابط نامشروع را. ما اگر از قتل عام صدها هزار انسان، هر ساله در برابر دیدگان خود متاثریم، باید دلایل آن را حذف کنیم. نمیشود جامعه، اهل تسامح جنسی عرفی باشد و این تسامح جنسی به روابط بسیار نزدیک منجر شود، لیکن جنین بیگناهی نباشد و کشته نشود. همین قدر صریح. ما با تسامح جنسی عرفی خود، به واسطه معمول دانستن برخی روابط، معاون در قتل هزاران جنین هستیم. «ولا تعاونوا علی اثم والعدوان».دلایل اقتصادی
یکی دیگر از دلایل سقط جنین، مسائل اقتصادی است. بخشی از سقط کنندگان جنین، به علت محاسبات مالی و ترس از تنگدستی یا علاقه به زندگی فردی لاکچری فرزندان خود را میکشند. اینها جمعیت کمی نیستند. اما ما از اینها هم متاثر نمیشویم. شاید حتی برخی با چنین ایده ای برای این اشخاص موافق هم باشیم. اما ما میتوانیم راه دیگری نیز بیابیم. بله البته که «وَلا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً»(2) اما همین توجه رسانه ای حاصل شده مانند جوجهکُشی، میتواند دولت و مجلس را متقاعد به تصویب و اجرای قوانینی کند که مانع بروز ترس از معیشت در برخی از چنین گروهی شود. یعنی مانع مرگ انسانها شود. توسعه قوانین تامین اجتماعی به چنین اموری، ترس از اخراج زنان شاغل و وسوسه سقط جنین را از آنها دور خواهد کرد.همین ایده را توسعه دهید به قتلهای دیگری که حتی در شمار رقم سیاه سقط جنین نیز نمی آیند. آن جنینها که در ذهن پدران و مادران میمیرند. آنها که میتوانند از پدران و مادران به لحاظ جسمانی سالم، زاده شوند، اما هیچگاه در رحمها قرار نمیگیرند. در ذهنها کشته میشوند. باز هم به علل اقتصادی یا فرهنگی یا...
اینها بسیار بیشترند از آنهای دیگر؛ شاید میلیونها نفر. در پیش چشم ما کشته میشوند. در تغییر سبک زندگی ما، تک فرزندیها، خودخواهیها، مشکلات اقتصادی، ترس از بی آبرویی، تغییر آرمانها و الگوها. ما اما آنها را نمیبینیم. تنها جوجه ها را میبینیم. چون رسانه از ما میخواهد تنها جوجه ها را ببینیم نه جنینها را. شاید سقط جنین برای ما عادی شده و باید منتظر بمانیم مانند برخی کشورهای جهان قانونی هم بشود، اما جوجه کشتن برای ما عادی نبوده. پس مطمئنا روزی نه چندان دور جوجه کشی و بسیاری اتفاقات هولناک دیگر برای ما عادی شود.
رهبر انقلاب سال هاست از مدیران کشور می خواهد فکری به حال کاهش رشد جمعیت کنند. ظاهرا کافی است مدیران نیز فکری به حال سقط جنین کنند.
[1] سوره مائده، آیه22
[2] سوره اسراء، آیه31