بر اساس این توافق، قرار شد همه نقل و انتقالات نظامی ایران به سوریه برای بازسازی ارتش این کشور و کمک به مبارزه با تروریسم به فرودگاه تی4 در حمص منتقل شده و هیج نشست و برخواست نظامی از این فرودگاه وجود نداشته باشد. چند هفته پس از این توافق بود که صهیونیستها در فرودگاه تی4 به اتاق کنترل پهپادهای ایرانی که سرگرم نبرد با تروریستها در مرکز و جنوب سوریه بودند حمله کرده و 7 تن از آنها را به شهادت رساندند. هر چند این حمله تلافی شد و پس از آن هیچ موضع رسمی و اسمی ایران توسط این رژیم مورد حمله قرار نگرفت، اما صهیونیستها به دلیل ماهیت بیمارگونه و بارها محیط فرودگاه دمشق را بمباران کردند.
حقیقت آن است که پس از این توافق، نیروهای ایرانی حاضر در فرودگاه هم این منطقه را ترک کردند – هر چند گروهی تحت پوشش ماندند – اما امنیت هوایی فرودگاه به دست روسها سپرده شد و قرار بود روسها تضمین کنند که هیچ وقت فرودگاه دچار مشکل نشود. با این حال در طول این چند سال بارها محیط پیرامونی این فرودگاه، رمپ هواپیماها و برخی ساختمانهای آن در حملات رژیم صهیونیستی آسیب دید اما فرودگاه همیشه به کار خود ادامه میداد. صهیونیستها ناتوان از تشخیص مسیر و محوری که به ادعای آنها تسلیحات ایرانی به دست مقاومت لبنان میرسید همواره فرودگاه دمشق را مقصر دانسته و به آن حمله میکردند.
در واقع، هدف از این حملات نه جلوگیری از انتقال سلاح به مقاومت بود که روسها هم این موضوع را میدانستند که همه هواپیماهای ایرانی که در فرودگاه دمشق فرود میآیند هیچ سلاحی انتقال نمیدهند بلکه صهیونیستها سه هدف عمده را از این حملات دنبال کرده و میکنند: ا) جلوگیری از تجارت ایران و سوریه به منظور فشار اقتصادی بیشتر بر دولت دمشق؛ 2) جلوگیری از اجرای پروژههای اقتصادی سوریه به ویژه احیای تاسیسات و کارخانجات و بازسازی نیروگاههای برق آسیب دیده سوریه که به شدت به پرواز از تهران به دمشق برای انتقال تجهیزات مورد نیاز وابسته است؛ 3) به عنوان سومین عامل، رژیم صهیونیستی فکر میکند اگر فرودگاه دمشق هر ماه یکی دو بار تعطیل شود، سوریها عذر ایران را خواهند خواست.
در مورد عامل سوم، صهیونیستها در طول هفت سال گذشته با صدها مورد بمباران آنچه زیرساختهای نظامی سوریها (البته در تبلیغات خود مدام میگفتند که دارند مقرهای سپاه را بمباران میکنند و کسی هم متوجه نشد که واقعا سپاه بیش از 800 مقر در سوریه دارد!) خواندند بر آن بودند تا هزینه حضور ایران در این کشور را برای سوریها بالا برده و به این ترتیب در یک بحث هزینه فایده، دمشق را ناچار به بازخوانی محاسبات خود در این مورد کنند. به گفته منابع مطلع در حملات بسیار زیاد صورت گرفته، در 90درصد موارد صهیونیستها اهداف فیک را هدف قرار دادهاند چرا که میدانستند نباید از خطوط قرمز خاصی عبور کنند.
حمله به این اهداف غیرواقعی باعث میشد تا در دمشق و تهران میزان عصبانیت کنترل شده و از سوی دیگر طرف روسی هم بتواند مدیریت میدان کند. با این اوصاف، شرایط از سه ماه پیش و حمله روسها به اوکراین به شدت تغییر کرد. این تغییر رفتار در همه جبههها دیده شد. رژیم صهیونیستی مشاهده کرد که امریکا تمرکزش را بر شرق اروپا گذاشته و از سوی دیگر روسها هم تمرکز چندانی در سوریه نداشتند. در این ارزیابی، آنها به این نتیجه رسیدند که عملا تنها هستند و اگر دست به اقدام نزنند، قافیه را یک بار برای همیشه خواهند باخت. به همین دلیل حملات هوایی و موشکی این رژیم علیه اهداف سوری شدت گرفت و تا اندازهای هم اهداف واقعیتر مورد تهاجم این رژیم واقع شدند.
واقعی شدن حملات باعث شد تا سوریها از روسها بخواهند مسئولیت خود در قبال حفظ امنیت زیرساختهای اقتصادی و شهری این کشور را عملیاتی کند، موضوعی که روسها به شکل عجیبی از آن خودداری کردند. در حمله ماه گذشته این رژیم به مصیاف، برای اولین بار شاهد شلیک سامانه اس300 سوریها به سمت جنگندههای رژیم صهیونیستی بودیم و آنگونه که مشخص است، روسها از این اقدام هم چندان راضی به نظر نمیرسیدند. البته این بخشی از بازی کلانتر بود، واقعی شدن حملات رژیم صهیونیستی و حرکت انتحاری این رژیم علیه محور مقاومت، باعث برگزاری نشستهای فشرده میان مقامات مختلف برای ورود به یک نظم جدید شد.
هر چند ماهیت این نظم چندان مشخص نیست، اما ما از آن به عنوان «تنبیه رژیم صهیونیستی» یاد میکنیم. این موضوع روسها را بیش از همه ترساند. صهیونیستها باید فشار خود را شدیدتر میکردند و به همین دلیل دو هفته پیش، تقریبا یک ساعت پیش از فرود یک فروند هواپیمای مسافربری ایرانی در فرودگاه دمشق، نقاطی از این فرودگاه را با موشک زمین به زمین شلیک شده از جولان اشغالی هدف قرار دادند تا مانع از فرود این هواپیما شوند. در آن حمله، یک موشک هم به یک ساختمان خاص در محله زینبیه دمشق اصابت کرد، با این حال هواپیما موفق به فرود شد. سوریها به روسها به عنوان ضامن امنیت فرودگاه دمشق اعتراض کردند...
در پاسخ، روسها به طرف سوری گفتند که اسرائیلیها ادعا میکنند که ایرانیها توافق سال 2018 را زیر پا گذاشته و به نقل و انتقال نظامی از فرودگاه دمشق ادامه میدهند. از این فرودگاه نه تنها تجهیزات نظامی که نیروی رزمی را جابجا میکنند. بر اساس نوشته روزنامه الاخبار، سوریها حتی از روسها خواستند بر اساس توافقات گذشته سامانههای پدافندی این کشور را بروز کرده تا با این حملات مقابله کنند و بر اساس همین توافق، سامانههایی که در حملات رژیم صهیونیستی منهدم میشود را جایگزین کنند اما روسها از این موضوع هم طفره رفتند. در جلساتی که میان ژنرالهای سوری و روس برگزار شد، مشخص بود که دغدغه روسها موضوع دیگری است.
بیعملی روسها باعث سفر سه ساعته بشار اسد به تهران و دیدار او با رهبر انقلاب شد، دیداری که در آن فرماندهان ارشد نظامی کشور هم حضور داشتند. پیام این دیدار خیلی زود در تلآویو تجزیه و تحلیل شد و صهیونیستها این بار دست به دامان روسها شدند تا به اطلاع دمشق برساند که دنبال جنگ نیستند، بلکه هدف از این حملات بیرون کردن طرف ایرانی از سوریه است! با همه این احوال ژنرالهای روس که میان چکش رژیم صهیونیستی و سندان محور مقاومت قرار گرفته بود، دست به اقدامی زدند که به نظرشان بهترین بود. آنها اقدام به تخلیه پایگاههای خود در برخی مناطق سوریه کردند، این پایگاهها بیشتر در جنوب دمشق قرار داشت و به نظر میرسید که روسها هم به نتیجه رسیدهاند حادثهای شرف وقوع است.
صهیونیستها در تنهایی راهبردی خود دست به تحرک زدند، ابتدا حملهای بیسابقه را به فرودگاه بینالمللی دمشق کردند که در قاموس قوانین بینالمللی شعلهور کردن آتش جنگ است، در ایران دست به ترور و خرابکاری زده و از سوی دیگر تحرکات سیاسی خود در منطقه را به شدت افزایش دادند، تحرکاتی که پس از روز نکبت نشان از سردرگمی صهیونیستها در تعیین اولویتها و باز کردن پنجرههای جدید جهت گشودن افقهایی نو برای برونرفت از مشکلات عدیده ژئوپلتیک در همه عرصهها بود. سفر ناگهانی «نفتالی بنت» به ابوظبی پس از حمله أربیل آن هم در رأس یک هیأت امنیتی و سیاسی، یکی از اهدافش انتقام پیام به دمشق و البته تهران بود.
با همه این اوصاف، صهیونیستها برخلاف تبلیغات شدیدی که علیه برجام و توافق با ایران میکنند به نظر میرسد پشت پرده چندان مخالفتی با این ماجرا ندارند چرا که به خوبی به این نتیجه رسیدهاند که اگر توافق امضا نشود دست ایرانیها برای قیقاج در منطقه و سُراندن تیغ بر گلوی صهیونیستها بازتر میشود. آنچه «شورای حکام» انجام داد، حرکت در مسیر بسیار بسیار اشتباهی بود که نتیجهاش بر خلاف همه منافع و مصالح غرب و رژیم صهیونیستی شد و این را میشود از پیغامهای آشکار و پنهان غرب و عواملشان متوجه شد. اما ایران دیگر توافق پیشین در وین را نمیخواهد بازی برای ایران به مرحله بدون بازگشتی رسیده که جز امتیازات قابل توجه و درست آن را بر نمیگرداند.