چالش های کنونی وحدت مذاهب اسلامی و چگونگی رویارویی

تاریخ شاهد آن است که امت اسلامی ما، تمدن بزرگی پی نهاد که در آن عقل و منطق و گفتگو و احترام به نظر دیگران، حاکم بوده و روند آشنایی ملتها و قبایل و طوایف مختلف بر آن سایه افکنده و امت فراتر از اختلاف های قومی قبیله ای و حتی دینی قرار داشت.
يکشنبه، 2 آذر 1399
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: زهرا فریجی
موارد بیشتر برای شما
چالش های کنونی وحدت مذاهب اسلامی و چگونگی رویارویی
«لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ » (1) (خداوند شما را از نیکی ورزیدن و دادگری با آنان که با شما در کار دین، جنگ نکرده اند و شما را از خانه هایتان بیرون نرانده اند، باز نمی دارد؛ بی گمان خداوند دادگران را دوست می دارد.)
 

افراط گرایی؛ اولین چالش درونی امت اسلامی

اولین چالش در لیست چالش های درونی امت ما و بنابر آنچه طی محورها و موضوع های پرشکوه مطرح شده است، گرفتار آمدن به افراط گرایی و ای‌بسا در ارتباط تنگاتنگ با نمودهای خشونت و تروریسمی است که صحنه اسلامی شاهد آن است و همه روزه اخبار مربوط به قتل و انفجار و بمب گذاری ها را می شنویم و در جریان فراخوانهای ارتجاعی و تعصب آمیز تکفیری، قرار می گیریم.
 
کاملا روشن است که این وضع، ربطی به طبیعت اسلام ندارد زیرا متون دینی، این روند و گرایش را کاملا نفی می کنند. تاریخ نیز شاهد آن است که امت اسلامی ما، تمدن بزرگی پی نهاد که در آن عقل و منطق و گفتگو و احترام به نظر دیگران، حاکم بوده و روند آشنایی ملتها و قبایل و طوایف مختلف بر آن سایه افکنده و امت فراتر از اختلاف های قومی قبیله ای و حتی دینی قرار داشت. در تمدن اسلامی، احترام میان صاحبان گرایش های فکری و مذهبی مختلف در درون امت و حتی در برخورد امت با پیروان ادیان گوناگون، حکمفرما بود. نوع برخورد اسلام با زرتشتیان ایران از برجسته ترین مثال چنین احترام و برخوردی است؛ همچنان که مشارکت یهودیان و مسیحیان و صائبی ها با مسلمانان در حوزه های علمی و اداری، خود بهترین دلیل بر روح گشودگی و تسامح در برابر دیگران است.
 
ولی با افول تمدن اسلامی، نمودهای خشونت و تعصب و تروریسم در جوامع ما بروز پیدا کرد؛ پدیده هایی که زیانهای جدی بر امت ما وارد ساخت و مصائب فراوانی بر آن نازل کرد و چهره آن را در برابر ملل جهان خدشه دار ساخت.
 
در این عرصه، برنامه های فراوانی برای درمان این پدیده ارائه شده و بررسی ها و تحلیل های زیادی در آن به عمل آمده ولی مسئله روز به روز وخامت بیشتری یافته است؛ زیرا اولا مسئله بسیار پیچیده و بزرگ است و ثانیا دارای ابعاد محلی و بین المللی گسترده ای است. گو اینکه در این میان، اخیر، گرایش شگفتی در پرداخت به این مسئله مهم و حساس مطرح شده که عبارت از در آمیختن مفهوم "جهاد" و "مبارزات ملی" و مقاومت در برابر اشغالگری" با تروریسم و خشونت در منطقه اسلامی ماست. این پدیده با پایان گرفتن جنگ سرد و حوادث یازده سپتامبر و یکه تازی آمریکا در منطقه و طرح برنامه های جهانی شدن فرهنگی و سیاسی، ابعاد تازه ای به خود گرفت.
 
کاملا طبیعی است که مستکبران طمع کار و زیاده خواه، اقدام به سترون سازی هرگونه حرکت پویای انسانی میان مسلمانان نمایند تا آنان را به گله هایی که جز خواسته های غریزی و روزمره، به چیزی توجه ندارند، تبدیل سازند. این نیز کاملا طبیعی است که اینان چنان اوراق را بر هم زنند که به دشواری بتوان میان نمودهای "زندگی" در امت و نمودهای "وحشیگری" تفاوت قائل شد.
 
ولی هرگز طبیعی نیست که این شگردها و ترفندها، از سردمداران امت ما و همگنان ما پنهان بماند و آنها نیز آتش بیار معرکه گردند و با این دروغ جهانی که در پی از ریشه کندن هر گونه مقاومتی در میان امت ما و هر نوع واکنشی در ازای غصب و ستم و اشغال و ویرانی و دخالت در کوچک و بزرگ امت محمد بن عبدالله (صلى الله علیه و آله و سلم) است، همگام شوند. در اینجا، در پی سر دادن شعار یا تحریک احساسات نیستم؛ می خواهم بگویم امت ما حق زندگی، حق عزت، حق کرامت و حق تعیین سرنوشت دارد؛ چرا این گونه آشکارا و وقیحانه در امور ما دخالت می کنند؟ چرا می کوشند نوع خاصی از اصلاحات و دموکراسی را بر کشورهای ما تحمیل نمایند؟ و به عنوان مثال، این دشمنی آشکار و مواضع کین توزانه نسبت به جمهوری اسلامی ایران برای چیست؟ حال آنکه این نظام با تمام معیارهای دموکراسی، بزرگترین تجربه در حاکمیت ملی دینی را از سر می گذراند و شاهد بزرگترین مشارکت مردمی در انتخاب مسؤولان خویش است؛ ولی با اظهارات خصمانه و بی شرمانه ای روبه رو می گردد که حداقل چیزی که در مورد آنها می توان گفت، تجاوز به حرمت ملتها و حاکمیت و عزت و کرامت ایشان است.

چالش های کنونی وحدت مذاهب اسلامی و چگونگی رویارویی
 

حوادث خشونت آمیز در مناطق امت اسلامی

اگر نگاه هر چند گذرایی به آنچه در افغانستان و عراق و الجزایر و سودان و مناطق دیگری که شاهد حوادث خشونت آمیز و تأسف باری شده اند، بیفکنیم، آشکارا دستان بیگانه ای را که آتش بیار معرکه بوده و هستند، خواهیم دید که البته می کوشند در عین حال اسلام را مورد نکوهش قرار دهند.
 
در پی این نیستم که پدیده های خشونت آمیز در جهان اسلام را دست ساخته بیگانگان تفسیر کنم؛ می خواهم بگویم که این پدیده ها دارای اسباب و عواملی داخلی و خارجی است. هرگز نباید از عوامل خارجی غافل بمانیم. همین عامل خارجی بود که "طالبان" را [در افغانستان] بر ما مسلط گرداند و چهره اسلام را خدشه دار ساخت و سپس به آنها حمله برد و ضربه زد تا منطقه را از تعصب و عقب ماندگی برهاند!! و این او بود که رژیم مدفون عراق را مورد حمایت قرار داد و همه گونه ابزار تجاوز را در اختیارش گذاشت و سپس به نام نجات ملت عراق و منطقه از شر وی، آن را ساقط کرد... و این اوست که فتنه های قبیله ای و طایفه ای و اقلیمی را بر می انگیزاند تا چنان وانمود سازد که مسلمانان نیازمند نیروهایی هستند که آنان را در برابر این درگیری های حمایت کنند و کار ایجاد ثبات و امنیت را در منطقه ایشان عهده دار شوند.
 
با این حال می پذیریم که یک سلسله عوامل داخلی نیز هست که حتما باید به آنها بپردازیم و از میانشان ببریم تا از این پدیده های دردناک و تأسف آمیزی که چهره تسامح آمیز اسلام و روح تمدنی آن را خدشه دار ساخته، رهایی یابیم. از مهمترین این عوامل، عقب ماندگی تمدنی است؛ هنوز هم روح بدویت و جاهلی که بازده آنها خوارج بود، بر بسیاری از محافل اسلامی ما حاکم است. هنوز هم برخی ها به نام "سلفی گری" و "وهابی" و "نصوصی" و مبارزه با بدعتها و امثال چنین عناوینی، به این روح و روحیه، دامن می زنند.
 
با چنین حالتی از تعصب و تحجر تنها با حرکتی علمی، عقلی و فرهنگی آینده نگر و دارای نگاه تسامحی و با چشم اندازی گسترده و متناسب با عظمت و شکوه این امت "جاودان" و "شاهد" و "وسط" در صحنه تاریخ، می توان رویارویی کرد. ولی گرایش در راستای حرکت علمی و عقلی، با دو مانع روبه رو می گردد: یکی وضع عقب مانده ای که در جهان اسلام با آن روبه رو هستیم که می توان آن را با اندرز نیکو و پرورش نسل های بعدی بر اساس پذیرش توام با اصالت خواهی و پایبندی به هویت وغیره از میان برداشت؛ کاری که ما اینک در ایران در حال انجام آن هستیم. ولی مانع دوم بسی دشوارتر از این یکی است و عبارت از آمادگی طرف دیگر برای ایجاد درگیری تمدنی با جهان اسلام برای از میان بردن و ضربه کاری زدن به آن است.
 
کشتن و ترور صدها دانشمند عراقی پس از اشغال عراق از سوی آمریکا پدیده ای است که توجه و عنایت جدی را می طلبد. خالی کردن عراق از محتوای تمدن آن با ویران ساختن کتابخانه ها و موزه ها نیز کاری است که نیازمند تحلیل و بررسی از سوی تمامی کسانی است که به آینده امت ما اهمیت می دهند.
 
سمت گیری برخی تلویزیونهای ماهواره ای که مخاطبین را مأیوس می سازند و توانایی مسلمانان را دست کم می گیرند و روح غرب زدگی و شکست روانی در برابر غرب را اشاعه می دهند و غریزه های پست را بر می انگیزند، خطر بزرگی در برابر حرکت علمی تمدنی امت ما به شمار می رود.
 
برخورد با پرونده هسته ای صلح آمیز ایران نیز در همین راستا می گنجد؛ بویژه آنکه ایران آمادگی خود را برای تقدیم ضمانت های لازم در عدم تخطی از به کارگیری صلح آمیز آن نیز ارائه داده است.
 
آنچه جنبش صهیونیسم جهانی در خصوص رصد دقیق هرگونه پیشرفت علمی در جهان اسلام به عمل می آورد و کوشش هایی که برای ریشه کنی آن و آشنایی با نوابغ و مغزهای خلاق جهان اسلام و فراهم آوردن راه مهاجرت آنان از کشورهای اسلامی انجام می دهد، مسئله بسیار بسیار مهمی است.

چالش های کنونی وحدت مذاهب اسلامی و چگونگی رویارویی
 

ورود صهیونیست به اقتصاد بازارهای اسلامی

ورود صهیونیست به اقتصاد بازارهای اسلامی و کوشش آنان در متزلزل ساختن آن به هنگام رشد و شکوفایی - آنچنان که در کشورهای شرق آسیا اتفاق افتاد - نیز در شمار تلاش های پیشگیرانه خارجی در جهت هرگونه حرکت رشد یابنده در جهان اسلامی ماست.
 
اینجانب به دلیل ارتباطی که با طلاب ایرانی خارج از کشور دارم، بر بسیاری از برنامه ها و نقشه هایی که قطب های برخورد تمدنها در عرصه فرار مغزها و بهره گیری از نوابغ و جوانان با استعداد در جهان اسلام برای اجرای اهداف خود و تهی ساختن کشورهای ما از عناصر کارآمد و خلاق و مبتکر در نظر گرفته اند، آگاهی دارم. این خطر هرگز نباید دست کم گرفته شود و به سادگی از برابر آن عبور شود. اما در برابر تمامی این چالش ها، راهی نداریم جز اینکه بر خدای یکتایی که به هر که می خواهد عزت و به هر که میخواهد دلت می بخشاید و بر هر کاری تواناست، تکیه کنیم و در کنار یکدیگر و همگام و همدل با یکدیگر برابر مقابله با شبیخون فرهنگی از یک سو و وحدت بخشیدن به صفوف داخلی خود از اقیانوس تا اقیانوس سرتاسر جهان گسترده اسلام از سوی دیگر، بکوشیم و همگام با همدیگر، ما علما و دانشگاهیان و هنرمندان و ادبا و اصحاب قلم و اندیشه به سوی آینده درخشان حرکت کنیم تا جهان اسلامی ما به دهکدهای اسلامی و با روابط و پیوندهای فشرده با اجزای مختلف آن باز گردد. بکوشیم تا "چو عضوی به درد آورد روزگار، دگر عضوها را نماند قرار".
 
پی‌نوشت‌:
1- سوره ممتحنه، آیه ۸
 
منبع: مجموعه مقالات «امت اسلامی؛ چالش‌ها، راهبردها»، نویسنده: حجت الاسلام والمسلمین محمد على نظام زاده، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1390 ش، صص 206-201.


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.