چکیده
در روند جهانی شدن، مهم ترین تهدید امنیتی برای کشورهای اسلامی توسط عوامل خارجی (آمریکا، انگلستان و اسرائیل) فرقه گرایی افراطی و استفاده ابزاری و تهدید آمیز از آنان در جهت تضعیف حاکمیت سیاسی و فرهنگی است که کشورهای اسلامی را با چالش مواجه می کند. جلوگیری از تبدیل مشکلات فرقه ای به چالش و در نهایت بحران نیازمندیها و انسجام رویه در بیشتر موارد به، تمایلات فرقه ای با افراط گرایی عجین می شود که این خود بر دامنه تهدیدها می افزاید؛ زیرا رهبران فرقه های مختلف، دستورهای خود را نشأت گرفته از یک پشتوانه مذهبی می دانند که توجیه مناسبی برای طرفداران آنها، در انجام حرکت های افراطی است. لذا باید به یک راه حل عملی برای زندگی مشترک و مسالمت آمیز اجتماعی با فرقه هایی که همگرا می باشند و یا به عبارتی نوعی آزادی و احترام به حقوق پیروان سایر فرقه های مذهبی اندیشید در واقع ما باید با فرهنگ "گفت و گو" به نقد فرهنگ "سلاح و خشونت" بپردازیم. رویکرد گفت و گوی بین فرقه ای، باعث غنای معرفت دینی و تقریب بین مذاهب می شود و نوعی همدلی و شرح صدر برای مباحثه کنندگان و زوال تشنج اجتماعی را به ارمغان می آورد، گرچه هیچگاه اختلافات از صحنه معرفت دینی بر چیده نمی شود اما در نهایت، به یک گفتگوی میان فرهنگی منجر می شود.مقدمه
یکی از عواملی که کشورهای اسلامی و جنبش های اسلامی را با توجه به مقوله جهانی سازی تهدید می کند فرقه گرایی است. واژه «فرقه» برای همه مذاهب قابل تعریف است. گروهی متشکل از انسانهایی که به عمد یا سهو، خود را از جمع وسیع و قاطبه مردم اطرافشان جدا کرده و به آیین خاصی گرویده اند و بدین ترتیب از ناحیه همگان نیز به رسمیت شناخته نمی۔ شوند. این افراد دارای یک پیشوای مشترک بوده که از آن به رهبر تعبیر می کنند. فرقه گرایی افراطی نوعی پراکندگی و گسست را بوجود می آورد که هیچ کدام کشورهای اسلامی نیز از این أمر مصون نخواهند ماند.کشورهای عربی و در رأس آن امریکا سعی دارند برای جلوگیری از شکل گیری نظام امنیت منطقه ای، افزایش فضای بی اعتمادی در میان کشورهای عربی - اسلامی از طریق تحریک و تبلیغ فرقه هایی همچون وهابیت به اختلاف و دو دستگی بین مذاهب دامن بزنند آمریکا خشونت های فرقه ای با توجه به فقر نسبی در بسیاری از کشورهای اسلامی، ترویج و تبلیغ کرده و توانسته پتانسیل پذیرش عقاید انحرافی را فراهم کند. لذا برای جلوگیری از فرقه گرایی انحرافی رسیدن به یک نوع اجماع بر سر مشترکات دینی و ایدئولوژیکی باید از مطالعه دقیق آن چه در متن تحولات فکری و فرهنگی دنیا می گذرد نه به عنوان یک ضرورت اجتماعی بلکه به عنوان یک رسالت و وظیفه تردید ناپذیر غفلت نکنیم. بستر سازی مناسب برای اتخاذ نقشه راه مشترک و حداکثر هم افزایی برای ساختار امنیتی با حداکثر ثبات فکری در حوزه های فرقه ای لازم است با توجه به آثار سویی که افراطی گرایان فرقه ای در ساختارهای استراتژیک بعضی از کشورهای اسلامی همچون پاکستان داشته اند با رشد تروریسم فرقهای مقابله کرد و با فرقه هایی که در دایره خشونت نمی گنجند از طریق گفت و گوی میان فرهنگی تدابیر و اقدام های باز دارنده لازم برای جلوگیری از اختلاف و دو دستگی بین مذاهب انجام داد. با توجه به موارد فوق، باید دید این گفت و گو برای چه منظوری است؟
با توجه به آثار سوئی که افراط گرایان فرقه ای در ساختارهای استراتژیک بعضی کشورهای اسلامی داشته اند برای مقابله با رشد تروریسم فرقه ای ضرورت این آسیب شناسی را دو چندان می کند.
این آغاز شکل و نقطه اساسی بحث است. که مؤثرترین راه برای برون رفت از فرقه گرایی در عصر جهانی شدن بر مبنای ارتباطات میان فرهنگی با تأثیر از مکانیسم گفت و گو چیست؟ و این دگر گونی با کدام معانی از گفت و گو سازگاری دارد؟
گفت و گو
مفهوم ظاهری «گفت و گو» آن است که دو طرف مائلند که براساس تفاهم، همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند. و بایستی که هر دو طرف تماس و گفت و گو را ضروری دانسته و از آن استقبال کنند. سقراط پدر گفت وگو، این فرآیند را آن لحظه ممکن می دانست که انسان به جهل خودش وقوف یابد. گفت و گو از نظر سقراط محصول توجه آدمی به این نکته است که نمی داند.همین معرفت یعنی: علم به جهل، محرکی برای رشد معرفت فردی از طریق گفت و گو با دیگران می شود و به دیگران نیز کمک می کند تا در مسیر بسط معرفت قرار گیرند. در واقع معنای دیالوگ شفاف شدن نسبتها و مناسبت ها و رابطهی بین افراد تا آن حد است که بتوانند موقعیت یکدیگر را درک کنند و به آن حق بدهند.
ارتباطات میان فرهنگی intercoutural communication
ارتباط میان فرهنگی، ارتباط میان مردمانی است که ادراکات فرهنگی و نظام نمادین آن بحدی از یکدیگر متمایز است، که پدیده های ارتباطی را متفاوت جلوه می دهد در بررسی عناصر ارتباطات میان فرهنگی، باید به عناصر اجتماعی - فرهنگی توجه کرد که در زمان برقراری این نوع ارتباطات در هم می آمیزد، و به صورت مجموعه ای واحد آشکار می شود. عناصر اجتماعی فرهنگی که توان فراهم کردن زمینه ارتباط افرادی از فرهنگها و سابقه های تاریخی متقاوت را دارد، شامل: ادراکات، فراگردهای کلامی و فراگردهای غیر کلامی است. همه اجزای این عناصر در ارتباطات میان فرهنگی، به یکدیگر نیازمند و وابسته اند. هر یک از این عناصر، از اجزائی خاص تشکیل شده است. ادراکات شامل: عقاید، ارزش ها، سیستمهای نگرش، جهان بینی و سازمان اجتماعی است. فراگردهای کلامی، از زبان گفتاری و الگوهای تفکر تشکیل شده است. فراگردهای غیر کلامی، مشتمل بر رفتار جسمی، مفهوم زمان و کاربرد فضا می باشد. استان به نظر می رسد که صرف نظر از معنای عام ارتباطات میان فرهنگی، معنای خاص آن بیشتر به ارتباط در سطح میان فردی توجه دارد و مسائلی را که بین دو فرد از دو فرهنگ متفاوت در این زمینه به وجود می آید - بویژه مسائل ذهنی و در فهم متقابل - بررسی می کند.جهانی شدن
«هاروی» جهانی شدن را متضمن دو عنصر «فشردگی در زمان و مکان» و «کاستن از فاصله ها» می داند. جان تالینسون در تعریف جهانی شدن می گوید: «جهانی شدن در فرایند توسعه سریع پیوندهای پیچیده میان جوامع فرهنگها، نهادها و افراد در تمامی نقاط جهانی معنا پیدا می کند»فرقه sect
مفهوم ساختار فرقه ای مفهومی است مرکب از دو واژه «ساختار» و«فرقه ای.» معنای واژه ساختار» در ادبیات سیاسی عبارت از نظم نسق مجموعه ای از اشیاء مجزا و نیروهایی که به نحوی کنار هم قرار گرفته اند که کلی خاص را تشکیل می دهند. ( علی آقا بخشی، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، ۱۳۷۶، ص ۳۰۶) فرقه ها را در میان مذاهب تعریف می کنند. واژه «فرقه» برای همه مذاهب قابل تعریف است. گروهی متشکل از انسانهایی که به عمد یا سهو (هر چند در ادامه روح حرکت عمدی به خود گرفته اند)، خود را از جمع وسیع و قاطبه مردم اطرافشان جدا کرده و به آیین خاصی گرویده اند و بدین ترتیب از ناحیه همگان نیز به رسمیت شناخته نمی شوند. این افراد دارای یک پیشوای مشترک بوده که از آن به رهبر تعبیر می کنند.فرقه گرایی، سکتاریسم sectarianism
قطع ارتباط با افراد بیرون از فرقه، تعصب شدید نسبت به گروه خود و تبدیل شدن به دسته جدا از مردم امکان های گفت و گوی میان فرهنگی، به عنوان راهکاری برون رفت از فرقه گرایی یکی از علل شکل گیری فرقه گرایی عدم شناخت کشورهای اسلامی از یکدیگر است. این عدم شناخت موجب گسترش فرقه گرایی افراطی شده که به نوعی بدبینی و عدم اعتماد کشورها و ملتهای اسلامی را در بر داشته است. برای رفع این وضعیت کشورهای اسلامی در این مقطع جهانی شدن دو راه حل در پیش دارند:- پراکندگی و حذف
- رسیدن به یک نوع اجماع بر سر مشترکات دینی و ایدئولوژیکی
در صورت پذیرش اجماع لازم است فرقه گرایان را با توجه به نوع پیدایش و دیدگاهای آنان دسته بندی کرد. اصولا" فرقه گرایان در دو گروه اساسی گنجانده می شوند:
الف - فرقه گرایانی که با مذاهب دیگر همگرایی دارند.
ب- فرقه گرایانی که در دایره خشونت جای می گیرند.
در مورد فرقه گرایانی که خشونت را پذیرفته اند باید گفت پیدایش فرقه هایی با تم های مذهبی هستند که از درون بافت جمعیتی و دل مردم برخاستند اما به مرور زمان و با نشان دادن چهره واقعی خود از جمع آنها جدا و به نحوی طرد شده اند و با پیدا کردن تضاد علنی با مردم. راه خشونت را برگزیدهاند. ظهور و بروز و وجود ادامه فعالیت این نوع فرقه ها که اکثرا هم در پوشش تعاریف ساختگی و باطل از مذاهب و ادیان گوناگون شکل گرفته اند، تهدیداتی را برای کشورهای اسلامی در بر دارد. یکی از اصول تربیتی و پرورشی حاکم بر فرقه ها شتاب بخشیدن بر نفی ارزش ها و عقاید قبلی از یک سو، و تطبیق فرد با ضوابط و معیارهای حاکم بر فرقه در شرایط جدید می باشد. به نظر می رسد سرکوب این فرقه ها با تکیه بر ابزارهای قانونی، کاری از سر زبونی باشد و چون به آزادی اجتماعات لطمه می زند، پدیده ای خطرناک به شمار رود. مقابله منطقی و خردمندانه با فرقه گرایی مذهبی مستلزم این است که فرقه گرایی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر بگیریم .گرچه فرقه گرایی افراطی مقدمه بر انحرافات اجتماعی است چرا که رفتار انحرافی افراد فرقه گرا، تعصب و تجزیه طلبانه است و آنان بر خلاف حرکت جامعه در حدود تشکیل فرقه، گروه و دستهای جدا از هنجارهای پذیرفته شده جامعه هستند.
همان طور کهیورگن هابرماس فیلسوف مشهور آلمانی اعتقاد دارد که خشونت قبل از اینکه به ماهیت و سرشت انسان برگردد، به جلوهای غیر واقعی و دروغین از مناسبات انسانی بر می گردد. او اعتقاد دارد که انسان قادر است این جلوه کاذب را تشخیص دهد و زمینه مساعد را برای حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات سیاسی و . اجتماعی فراهم کند، چرا که اگر قرار باشد در دایره خشونت هر کس با قهر و خشونت گفتاری و نوشتاری مقابله به مثل کند، نه تنها چیزی تغییر نمی کند، بلکه بر مشکلات پدید آمده از فرهنگ خشونت و ترور افزوده خواهد شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با اشاره به برخی کج فهمی ها و بد فهمی ها از دین، برخی مسایل فرقه گرایی و ادعاهای دروغین را در چارچوب سیاست دشمنان برای اختلاف در جامعه ارزیابی می کنند و تأکید دارند ایجاد اختلاف همانند ایجاد اختلاف میان شیعه و سنی، ریشه استکباری دارد و راه مقابله با آن هم ایجاد جنجال نیست؛ زیرا جنجال آفرینی به هدف دشمنان کمک می کند.
ایشان با تأکید بر لزوم اتخاذ روشهای مدبرانه برای مقابله با فرقه سازیها و ادعاهای دروغین می فرمایند: در مقابل چنین جریانهایی ضمن آنکه باید کار منطقی، عقلی، و فکری مستقل انجام شود، دستگاههای مسئول نیز باید مراقب باشند. لذا برای جلوگیری از ورود به عرصه های خشونت به گفت و گو و تعامل نیاز داریم.
در واقع، جهان متکثر بستر مناسب گفت و گو و مکالمه است و گفت و گو به نوبه ی خود، اصل تکثر را حفظ و بازآفرینی می کند. لازم است برای برون رفت از فرقه گرایی افراطی در چارچوب های ذهنی به عقلانیت تفاهمی پرداخته شود.
تأثیر چارچوب های ذهنی
داده هایی که انسان بطور دائم دریافت می کند تحت تأثیر چارچوب های ذهنی در درون جایگاه های خاص خود مفهوم پیدا می کند، و برای کشف معنای شناخته شدنی ها بایستی به فرهنگ رجوع کرد. فرهنگ در این دیدگاه منبع اصلی گونه های مختلف چارچوب است. اینکه کدامین چارچوب از بین چارچوب های بالقوه مورد استفاده قرار گرفته و ترسیم کننده ساختار معنا شود به فضای گفتمانی و فرهنگ برداشت کننده یا به قول اکو به دایره المعارف ذهنی او بستگی دارد. برخی از چارچوب ها مؤثرتر از دیگر چارچوب ها هستند و مورد استقبال بیشتری قرار می گیرند و به تعبیر گمسون پذیرش درونی بیشتری دارند. و در این راستا گفتمان و گفت وگو چارچوب های ذهنی در فرهنگ می باشند که تفاوت در ضریب اعتبار و پذیرش چارچوب ها ناشی از جایگاه آنها در فرهنگ عمومی چالشگران است.هابرماس با نگاه به نظریه وبر، صورت بندی تازه ای به مفهوم عقلانی شدن داد. به این معنی که نیمه اول این فرایند، عقلانیت فرهنگی است . این بعد از فرایند عقلانیت که نام دیگر آن عقلانیت ارتباطی است، جنبه مثبت عقلانی شدن است؛ زیرا به پیشرفت مناسبات تعاملی از جمله رشد نهادهای گفت و گو کننده منجر می شود.
نیمه دوم فرایند که عقلانیت ابزاری و بوروکراتیک است، جنبه منفی دارد؛ زیرا به مستعمره سازی و سلطه تکنولوژیکی و بوروکراسی بر جامعه می انجامد و همین نیمه تیره و نامتجانس با نیمه اول است. به گمان هابرماس راه گریز و برون رفت از وضعیت سلطه عقلانیت مستعمره ساز بر عقلانیت تفاهمی از طریق سازمان دادن به فضاهای دست نخورده ای است که در حوزه روابط ذهنی و تفاهمی شکل می گیرد. در نگاه میان فرهنگی هر کس فارغ از عقلانیت ارتباطی و به نحو جزمی به دنبال عقلانیت و حقیقت مطلق باشد کاری جز مطلق ساختن تخیلی خویش نمی کند. و تفکر یک سویه و محدود خود را هم جایگزین می کند. بنا بر این جایگاه «دیگری» در ارتباط میان فرهنگی بسیار ارزشمند می شود.
وقوع گفت و گوی حقیقی و همزبانی موقوف به شرایطی است، در گفت و گو باید چیزی برای گفتن باشد، و گفته را دیگران نیز فهم کنند، گفت و گو سخن محبت است و سخن محبت را با گوش محبت و انس می شنوند. در گفت و گو میل تغلب نیست. اگر میل به غلبه وجود داشته باشد، دیگر گفت و گویی وجود ندارد. گفت و گو گفت و شنود تفکر است گفت و گو تنها میان اشخاص برابر ممکن می شود، یعنی: دو طرف نه فقط باید تحمل شنیدن سخن یکدیگر را داشته باشند بلکه باید مهیای شنیدن باشند و گفته خود را با آنچه می شنوند متناسب و هماهنگ سازند. گفت و گو همزبان شدن دو تفکر است. گفت و گو در وادی تفکر آغاز می شود و در وادی تفکر جریان پیدا می کند و در همانجا به نتیجه می رسد و سیاست و اقتصاد و جامعه و معاملات و مناسبات و حقوق بر اثر آن قرار و ثبات پیدا می کنند و همه مردم از برکات آن برخوردار و بهره مند می شوند گفت و گو روشی متقن برای رسیدن به حقیقت نیست اما نگاه و رویکردی است که امکان تقرب به آن را فراهم می آورد. گفت و گو، تجلی و روشنی گاه عقلانیت ارتباطی است اما از سوی دیگر این گفت وگو شرطی دارد که بدون تحقق آن امکان گفت و گو از میان می رود، این شرط همان تساهل یا رواداری است .
به معنای دیگر، گفت و گو زمانی شکل می گیرد و از روندی یک سویه تبدیل به فرآیندی دوسویه می شود که دو طرف گفت و گو، روادار باشند، یعنی از آن پیش فرض معرفت شناسانه نخستین نگاه میان فرهنگی آگاه باشند و بدان عمل کنند.
تساهل همان احترام به طرف گفت و گو
تساهل یعنی: آگاهی از محدودیت معرفت خود و سپس عمل به مقتضای آنکه این عمل به مقتضای تساهل همان احترام به طرف گفت و گوست.. بدین ترتیب شخص گفت و گو کننده همان طور که موضع خود و طرف مقابل را نسبی می داند، به طور نسبی هر دو را نیز محق می داند و نتیجه چنین نگرشی برقراری یک رابطه متقارن و متعادل میان طرفین گفت وگوست. با تحقق پیش شرط تساهل، طرفین گفت و گو به استقلال می رسند و هیچ کدام از طرفین سعی در ضمیمه سازی تفکر «دیگری» به تفکر خود ندارد این تنها نگاه میان فرهنگی است که در پی رفع این نقیصه برآمده است و طرحی جایگزین را ارایه می کند که در آن دو سوی گفت و گو، در ارتباطی متعادل قرار می گیرند و امکان بروز خشونت فکری از میان می رود. . در واقع این دیگر ما نیستیم که از گفت و گو به عنوان یک روش برای رسیدن به حقیقت استفاده می کنیم بلکه این گفت وگوست که به ما شکل می بخشد، ما را می سازد و آماده پذیرش روشنایی حقیقت می کند.میان فرهنگی، بلحاظ روش صورت گفت و گو داشته و استلزامات مهمی در خود دارد، مثلا امر تعیین کننده در این روش هم رتبه بودن اطراف گفتگوست، همینطور باز بودن نتایج و ابزارها و راههای مفاهمه که تنها به ابزارها و راههای گفتمانی - زبانی محدود نمی شوند.
گفتگوهای میان فرهنگی به این جا منتهی می شوند که مشترکات و تفاوت ها را ثبت کنیم و آنچه را که قابل فهم در متن یک فرهنگ بیگانه نیست همچنان پا برجا نگه داریم و مورد احترام و ملاحظه قرار دهیم.
بوهم می گوید: در گفت و گو هیچ کس به دنبال این نیست که خودش برنده شود. هر کس که برنده شود به معنای این است که همه برنده شده اند. روحیه ی حاکم بر آن متفاوت است... مشارکت در گفت و گو بازی کردن با هم است، نه بازی در برابر هم. در جریان گفتگو هر کس که مشارکت داشته باشد برنده محسوب می شود.
تصویر انسان از «گفت و گو» باید تغییر کند. گفت و گو بیش از آنکه یک ابزار انتقال گفت و گوی میان فرهنگی، را همکاری برای برون رفت از فرقه گرایی مفهومی باشد، یک شیوه نوین زندگی است روشی که بر پایه های عدالت خواهی، واقع بینی، صلح دوستی، رواداری، حقیقت جویی و بردباری استوار است. وادی گفت و گو، وادی معناپردازی است و از همین رو جز اهل معانی، هنر تحقق آن را نخواهند داشت. گفت و گو در حوزۂ الفاظ، برد چندانی ندارد، و از آنجا که الفاظ خود بد و بعضا وارونه فهمیده می شوند، آفت گفت و گو خواهند بود. انسان بودن ما در ارتباطات مبتنی بر گفت و گو نمایان می شود» در ایران ایران من الحرف اساسی این اندیشه آن است که «دیگر » را به جرم « دیگری » در پیش پای «خود» به دلیل «خودی» ذبح نکنیم و حتی در بسیاری موارد درگیر با آن هم تصور نکنیم.
حرف حساب دیگران را صرفا به دلیل «دیگری» مخل خود باوری و تصلب بر داشته هایمان نپنداریم. هنر شنیدن را نیز در کنار هنر گفتن بیاموزیم و اندیشه خود را پایان همه چیز ندانیم. اندیشه فلسفه میان فرهنگی، بی آنکه در صدد کم رنگ کردن خود باشد، به دنبال آن است که «خلا» میان «خود» و «دیگری» را به سود هر دو پر نماید. بهترین عنصری که می تواند این خلا را پر کند، عنصر «گفت و گو» است. میدان گفت وگو، خاستگاه پدیده نوینی به نام «تکثر معرفتی» است که از ممیزات. اندیشه میان فرهنگی است.
گفت و گو راهی به سمت جماعت است، اگر قرار باشد که عالم، قدرت خلاق اعجاب انگیزی را به حداکثر برساند که از رهگذر تعامل و بده بستان تحولات عظیم جهانی دست اندر کار ایجاد دهکده جهانی است و در همان زمان نیروهای بالقوهء مخربی را که از رهگذر همین تحولات پدید می آیند. به حداقل تقلیل دهد، در آن صورت دنیای بشر می باید با سرعت و آگاهانه توجه و انرژی خود را به بسط و ترویج گفت و گوی اصیل و در همهء سطوح معطوف سازند. بر این اساس می توان گفت : " گفت و گو، محاورهای بین رشته ای نیز هست.
فرقه های افراطی
در واقع فرقه های افراطی سعی دارند قدرت فرهنگ را در دست گیرند؛ زیرا رهبر در فرقه، تنها مرکز قدرت و تنها تعیین کننده ارزش ها و اهداف فرقه است. قطب بندی و تعاریف خیر و شر و دوست و دشمن تابع تشخیص و تمایل رهبر فرقه است. در یک فرقه، فرد نیز با تبدیل شدن به مرید، به خویش تلقین می کند که قدرت تشخیص و تمیز مسائل را ندارد و این رهبر است که قالب های اندیشه و زندگی را می سازد. این گونه است که فرقه ها تفاوت کلی و هم در بیشتر موارد، تمایلات فرقه ای با افراط گرایی عجین می شود که این خود بر دامنه تهدیدها می افزاید، زیرا رهبران فرقه های مختلف، دستورهای خود را نشأت گرفته از یک پشتوانه مذهبی؛ میدانند که توجیه مناسبی برای طرفداران آنها، در انجام حرکت های افراطی است.افرادی که عضو فرقه های مذهبی الحادی اند، اعمال خشونت طلبانه خود را به ارزشی های ایدئولوژیک کاذب منشعب می کنند و از آغاز توسط رهبران سیاسی - مذهبی خود شست و شوی مغزی شده تا آمادگی روانی لازم را برای اجرای خواست رهبران خود داشته باشند. پس از اینکه شست و شوی مغزی لازم در میان اعضا ایجاد شد، رهبران این گروه ها آنان را به سمت عملیات های خشونت طلبانه، از قبیل بمب گذاری و ترور هدایت و تشویق می کنند.
رهبران این گروه های الحادی نیز، برای جلب حمایت های مالی - سیاسی، به صورت غیر مستقیم و خزنده، خود را با عوامل خارجی ارتباط داده و اهداف سیاسی آنان را از طریق ابزار تروریسم دنبال می کنند. چون فرقه ها را در میان مذاهب تعریف می کنند لذا لازم است از میان دو فرقه بزرگ اسلام از روشنفکران دینی و رجال اهل تشیع و تسنن دعوت بعمل آورد که در گفت و گوی میان فرهنگی برای انسجام به قدرت فرهنگ به جای فرهنگ قدرت فرقه گرایی های ملحد را بیرنگ و خنثی کنند؛ زیرا اندیشه میان فرهنگی به جای پرداختن به فرهنگ قدرت در قالب گفتمان به قدرت فرهنگ می پردازد.
نتیجه گیری
فرقه گرایی افراطی زائیده عدم شناخت کشورهای اسلامی از هم دیگر است که موجب گسترش نوعی بدبینی و عدم اعتماد بین کشورها و ملتهای اسلامی شده است و به طور طبیعی امتناع آنان از همکاری با هم شده است. تلاش برای از بین بردن این بدبینی ها که در اعماق تاریخ و فرهنگ های هر یک از کشورها ریشه دارد، گام اولیه و اساسی برای رسیدن به یک نوع ارتباطات میان فرهنگی است. در این میان تعامل اندیشه در قالب گفت و گو از اهمیت اساسی برخوردار است.منابع:
۱- ادیب، محمدحسین (تیرماه ۱۳۸۰) «سمینار صنعت خودرو، فرصتها و چالشها»
۲- بشیریه، حسین ( ۱۳۷۸ )، تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم
٣- بوهم، دیوید (۱۳۸۱)، دربارهی دیالوگ، گردآوری و تدوین: لی نیکول، ترجمه ی حسینی نژاد، محمد على، دفتر پژوهش های فرهنگی
4- پولادی، کمال ( ۱۳۸۳ )، تاریخ اندیشه های سیاسی در غرب ( قرن بیستم (
٥- پایا، على (۱۳۸۱) گفت و گو در جهان واقعی، تهران، طرح نو
6- تالر سینگر مارگارت (۱۹۹۳) فرقه ها در میان ما، مقدمه چاپ اول.
۷- تافلر و همکاران (۱۳۷۹) بسوی تهران جدید ترجمه محمد رضا جعفری، نشر سیمرغ
۸- خانیکی، هادی (۱۳۸۷) در جهان گفت و گو
۱۰- دهخدا، علی اکبر "گفت و گو" لغت نامه، ج ۱۱
۱۱- داوری اردکانی، رضا (۱۳۸۷)
12- دلاور مقدم (۱۳۸۹) امنیت ملی و تهدیدهای قومی، فرقهای هفته نامه - پگاه حوزه - شماره ۲۰۷
۱۳- رضوی راد، محمد، )۱۳۸۵) پیدا و پنهان اندیشه میان فرهنگی،
14- رحمتی نیا روح اله (۱۳۸۸) بر گرفته از فرقه گرایی
15- عبادیان، محمود (۱۳۷۹) گفت و شنود (دیالوگ)
16- سمتی، محمد هادی (۱۳۷۷) جنبش های اجتماعی و تحلیل گفتمانی از رفتار تا
۱۷- سایت ایران قلم (۲۰۰۷م) وظایف ما در قبال فرهنگ خشونت و ترور در فرقه ها
۱۸- کیمرله، هانیس (۲۰۰۲) فلسفه میان فرهنگی.
۱۹- جهانی شدن خطر یا رؤیا الزام یا انتخاب، مجله اندیشه صادق، شماره 5
۲۰- فرهنگ علوم سیاسی (۱۳۷۵ ) مرکز اطلاعات و مدارک علمی.
۲۱- لوموند دیپلماتیک، مه (۱۹۹۹م) مقاله بحث و مجادله های پرشور درباره فرقه ها.
۲۲- معینی علمداری، جهانگیر(۱۳۸۰) موانع نشانه شناختی گفت و گوی تمدنها.
۲۳- مهدی زاده، سید محمد(بهار ۱۳۷۷)، «درآمدی به گفت و گوی بین فرهنگ ها»
منبع: مجموعه مقالات «امت اسلامی؛ از تنوع مذهبی تا فرقه گرایی»، نویسنده: فاطمه خادم شیرازی، چاپ اول، ناشر: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، تهران، 1389ش، صص 308-297