جریان مشروطیت در ایران، از یک سو سلسله قاجار و از سوی دیگر، روحانیت را در ایران نیمه جان کرد. از همان آغازین گامهای حرکت عالمان برای بنیانگذاری عدالت خانه، دستهایی ناپاک خود را با عالمان دین همراه کردند، تا مسیر حرکت مشروطه را به سمت اهداف خود بکشاند. شیخ فضل الله دستان بیگانه را در سایه حضور غرب زدگانی میدید، که به غرب زدگی خود میبالیدند1.
بَست نشینی در سفارت انگلستان، نخستین گام در به کژراهه کشاندن مشروطیت از مقصود عالمان دین، به قانون وآزادی و مساوات به مفهوم غربی بود و نتیجه آن کنارگذاردن روحانیت از مجلس، غلبه روشنفکرها و تندروها و مانع تراشی برای اسلامی شدن قوانین در آینده بود2. طرح این گونه اندیشههای ضد اسلامی در همان اوان قیام مشروطیت، شماری از عالمان و بیش از همه، شیخ فضل الله نوری را به روشنگری مراد خویش از مشروطه واداشت.
شیخ فضل الله نوری، مقام اجتهاد داشت و این مقام، بر همه کس مسلم بود، به طوری که حتی سرسختترین دشمنان او نیز نتوانستند عظمت علمی او را انکار کنند و حتی بسیاری او را از بهبهانی و طباطبایی و امثال آن دو برتر میدانستند.
در بحبوحه انقلاب، آنچه امکان داشت به این پیرمرد به دروغ یا راست افترا و تهمت زدند؛ اما هیچ کس منکر مقام علمی او نشد3. نبوغ سیاسی و انس و الفت شیخ فضل الله با عارفان بزرگی مانند آخوند سلطان آبادی، سیّد مهدی قزوینی، آقا علیرضا اصفهانی، سیّد حسین شوشتری و ... تا حدودی از «بصیرت معنوی» ایشان پرده برمیدارد، و در موارد گوناگونی خود را نشان داده است. دشمن شناسی او، توجّه به تعارض ذاتی اسلام و فلسفه سیاسی غرب، تدلیس دشمن، هشدارها و پیشبینیهای سیاسی او مانند؛ اخطار به سیّدین و پیشبینی در مورد هتک حرمت خود، قتل مرحوم بهبهانی، برداشتن عمامهها و ستیز بنیادین با روحانیت، پیامدهای سوء مشروطه و ترویج بیبند و باری و شیوع مُنکَرات و سرانجام تأسیس اصل طراز اوّل از شاخصترین جلوههای نبوغ سیاسی این شخصیت عالیقدر بودند.
اصرار بر نظارت عالمان دینی مهمترین نظریه و اقدام عملی شیخ فضل الله برای اسلامی نمودن حکومت مشروطیت، طرح نظارت استصوابی و فرا مجلسی علما بود که همانند شورای نگهبان فعلی، قوانین، به صورت ماهوی مورد بررسی و تصویب هیأت علما قرار گیرد و حضور شکلی فقها را در مجلس کافی نمیدانست4.
در ادامه راه، مشروعه طلبان، راه خود را از عالمان مشروطه خواه جدا کردند و این جدایی، پس از پیروزی مشروطه و غلبه تندروها، تا آن جا پیش رفت که رهبر مشروطه مشروعه، شیخ فضل الله نوری را به دار کشیدند5.
سید احمد سجادی
پینوشتها:
1) تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، محمدعلی کاتوزیان تهرانی /569570.
2) تاریخ بیداری ایرانیان، ناظم الاسلام کرمانی/ 431.
3) انقلاب مشروطیت ایران، محمد اسماعیل رضوانی/ 199.
4) رسائل، اعلامیه ها، مکتوبات و روزنامه شیخ شهید فضل الله نوری، ج 1/333.
5) انقلاب مشروطیت ایران، ادوارد براون، ترجمه مهدی قزوینی/ 118.