0
مسیر جاری :
امام مهدی(ع) در شعر شاعران متون ادبی

امام مهدی(ع) در شعر شاعران

منی كه آدم این عصرم و تمام زمان همیشه گم شد‌ه‌ام لای ازدحام زمان مدار دائمی من دوازده عدد است كه دوره كرده مرا در خودش به نام زمان اسیر آن همه «تاك»م‌، اسیر این همه «تیك» تمام زندگی‌ام مانده توی دام زمان...
شور انتظار متون ادبی

شور انتظار

در مسير چشمانت باغ لاله مي‌كارم از نگاه آهويت ديده بر نمي‌دارم مثل موج بي‌توفان، مثل ابر سرگردان حلقه حلقه مي‌گردم، قطره قطره مي‌بارم آتشم اگر افزود، عشق سرپناهم بود اي جنون مدد فرما شوق آتشين دارم...
آقا نیا ! متون ادبی

آقا نیا !

سلام! امروز هم تقویم‌ها ساکتند. منظورم جمعه‌های تقویم‌هاست. جمعه‌هایی که حتی در تقویم رنگ‌شان با رنگ روزهای دیگر فرق دارد. جمعه‌ها هنوز ساکتند. ساکت ساکت. عصرهای جمعه هنوز دل‌گیر است، دل‌گیرِ دل‌گیر. دعای...
ندای عاشقی متون ادبی

ندای عاشقی

یحیی علوی‌فرد ندبه مثل سؤال بزرگی‌ست ندبه یعنی: «چرا و چگونه ذهن دنیا تعلق ندارد سوی انسان پاک و نمونه» ندبه یعنی گلایه، شکایت از فضای گل‌آلود دنیا دل به سرچشمه نور بستن در میان دم و دود دنیا
کلاس انتظار متون ادبی

کلاس انتظار

کلاس انتظار. نام کلاس ما را گذاشته‌اند انتظار. کلاس‌های دیگر اسم‌های‌شان میثاق، ایثار، صداقت است، ولی اسم کلاس ما انتظار است. انتظار خیلی سخت است. من منتظرم. این را زنگ تفریح، وقتی کسی در کلاس نیست، روی...
حرف زلال متون ادبی

حرف زلال

اين جمعه، رنگ و بويي ديگه داره؛ چون صاحبش داره مي‌آد. اين جمعه، عاشق‌تر مي‌شم ... اين جمعه، بيشتر چشم‌انتظارم ... اين جمعه، ديگه دل‌تنگ نيستم. اين جمعه، دلواپسي‌هامو بگير از من! بعدش هم، غمها تو اي...
ترانه دل متون ادبی

ترانه دل

بهانه دست همه داده اين نيامدنت چه حرف‌ها كه شنيدم به جرم خواستنت چقدر وقفه بيفتد در اين كه مي‌آيي؟ چقدر فاصله مانده به روز آمدنت؟ به سنگ خورده به دنبال چشم تو هر رود و باد گم شده در جست‌و‌جوي پيرهنت...
پيامهاي انتظار متون ادبی

پيامهاي انتظار

چه جمعه ها که يک به يک غروب شد نيامدي چه بغض ها که در گلو رسوب شد نيامدي خليل آتشين سخن، تير به دوش بت شکن خداي ما دوباره سنگ و چوب شد، نيامدي براي ما که خسته ايم و دل شکسته ايم نه ولي براي عده اي...
دل نوشته مهدوی متون ادبی

دل نوشته مهدوی

يك نفر دلش شكسته بود .توي ايستگاه استجابت دعا منتظر نشسته بود .منتظر ، ولي دعاي او دير كرده بود .او خبر نداشت كه دعاي كوچكش توي چار راه آسمان پشت يك چراغ قرمز شلوغ گير كرده بود . او نشست و باز هم نشست...
آدينه و موعود متون ادبی

آدينه و موعود

عصر روزهاي جمعه در شورع جاده هاي دو دست از تو حرف مي زنيم از تو که نبودنت، درست عين بودن است از تو گفتن اي مسافر غريب! مثل شعر تازه اي سرودن است. عصر روزهاي جمعه