مسیر جاری :
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
هنر و زیبایى از منظر دین در بیان آیت الله جوادى آملى
بررسی بحث حجاب در دانشگاه و عدم رعایت آن در جامعه دانشجویی
علت بی غیرتی برخی مردان و نحوه تعامل با چنین همسری
در اقدام به طلاق، اولویت با کدامیک: منافع والدین یا فرزندان؟!
چه چیزهایی موجب رضایتمندی در زندگی می شوند؟
حضرت زهرا (س) حلقه ارتباط و اتصال در عالم هستی
پیوند خوشنویسی و کتابت قرآن
مقایسه سودآوری اتریوم و سولانا
سیر خط فارسی باستان
نحوه خواندن نماز والدین
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
خلاصه ای از زندگی مولانا
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
لیست کاملی از خدایان و الهههای یونانی
کي شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد
کي شعر تر انگيزد خاطر که حزين باشد يک نکته از اين معني گفتيم و همين باشد
از لعل تو گر يابم انگشتري زنهار صد ملک سليمانم در زير نگين باشد
چو آفتاب مي از مشرق پياله برآيد
ز باغ عارض ساقي هزار لاله برآيد چو آفتاب مي از مشرق پياله برآيد
چو از ميان چمن بوي آن کلاله برآيد نسيم در سر گل بشکند کلاله سنبل
دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان ز تن برآيد دست از طلب ندارم تا کام من برآيد
کز آتش درونم دود از کفن برآيد بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر
بر سر آنم که گر ز دست برآيد
دست به کاري زنم که غصه سر آيد بر سر آنم که گر ز دست برآيد
ديو چو بيرون رود فرشته درآيد خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد
گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آيد
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآيد گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آيد
گفتا ز خوبرويان اين کار کمتر آيد گفتم ز مهرورزان رسم وفا بياموز
اگر به باده مشکين دلم کشد شايد
که بوي خير ز زهد ريا نميآيد اگر به باده مشکين دلم کشد شايد
من آن کنم که خداوندگار فرمايد جهانيان همه گر منع من کنند از عشق
بخت از دهان دوست نشانم نميدهد
دولت خبر ز راز نهانم نميدهد بخت از دهان دوست نشانم نميدهد
اينم هميستاند و آنم نميدهد از بهر بوسهاي ز لبش جان هميدهم
گر من از باغ تو يک ميوه بچينم چه شود
پيش پايي به چراغ تو ببينم چه شود گر من از باغ تو يک ميوه بچينم چه شود
گر من سوخته يک دم بنشينم چه شود يا رب اندر کنف سايه آن سرو بلند
گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود
تا ريا ورزد و سالوس مسلمان نشود گر چه بر واعظ شهر اين سخن آسان نشود
حيواني که ننوشد مي و انسان نشود رندي آموز و کرم کن که نه چندان هنر است
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وين راز سر به مهر به عالم سمر شود ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
آري شود وليک به خون جگر شود گويند سنگ لعل شود در مقام صبر