مسیر جاری :
تمثیلات و مصادیق قرآنی صهیونیسم
5 ابزار ضروری برای زنده ماندن در صعودهای زمستانی
تحصیل در آلمان: فرصتی برای ساختن آیندهای بهتر
تحصیل پزشکی و دندانپزشکی در ترکیه: راهنمای کامل برای متقاضیان ایرانی
بوستان موشها و تاثیر آن در ترک و درمان اعتیاد
خوشنویسی در جهان اسلام
سامریهای منافق در جامعه امروز
پیوند خوشنویسی در هنرهای مختلف
معرفی خوشنویسان معروف قرآن کریم
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
دلنوشتههایی به مناسبت هفته بسیج
خلاصه ای از زندگی مولانا
داستان های کوتاه از پیامبر اکرم (ص)
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نحوه خواندن نماز والدین
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
پیش شماره شهر های استان تهران
داغ آلاله
آن روز که دشمن آب را بر او بست از غصه دلِ فرشتهها سخت شکست عباس کنارِ علقمه مشک به دوش با زمزمهی آب به دریا پیوست
دار
دنیا، به دور شهر تو دیوار بسته است هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است کی عید میسرد که تکانی دهم به خویش؟ هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است
خیمۀ غم
مثل ابر سپیدی رسیدم، شد سراسیمه با دیدن من آسمان سرخ شد تا سکینه، آمد و دید گلگون تن من چشم من بسته و زخم ها باز، کم نگاهم کن ای دختر ناز! دیگر آن لحظه افتادم از پا، دست انداخت بر گردن من
خيمههاي سوخته
ماند خاکستر بجا از خيمههاي سوخته سبز شد بانگ عزا از خيمههاي سوخته ميرود تا آسمان همراه بانگ يا حسين شعله شور و نوا از خيمههاي سوخته
خیمه و دشت
خیمه در دست باد می چرخید دشت آرام نی لبک میزد دو کبوتر برای یک پرواز دلشان عاشقانه لک میزد
خیمههای حسین
جهان برید سیه جامه در عزای حسین (ع) که سوخت شعله بیداد خیمههای حسین (ع) ز آه پرده گیان حریم عرش خدای زمانه خیمه برافراشت در عزای حسین (ع)
خیمه عطشان
باز هم در نظرم عرصه جولان پیداست جوشش آب روان، خیمه عطشان پیداست خون مظلوم کسی در شفق آن سوی روز سیب سرخی ست که در پرتو ایمان پیداست
خیمه درآتش
آنجا که هیچ قطره آبی نمانده بود زخمی ترین کبوتر بی لانه، پر گشود دیگر کسی نبود که دردی دوا کند حتی خبر ز ساقی لب تشنگان نبود
خونچهها بر سر نی، دایره در دایره دف!
خونچهها بر سر نی، دایره در دایره دف! و صدا توی صدا، دایره: سر! دایره: دف! و صدا خنجر داوود که بر نیزه بلند اشک زد دایرهای دایره تر، دایره دف!
خون سپیدار
آشفته و بی قرار میآمد میآمد و بوی یار میآمد میآمد و دشت بی قرارش بود
مبهوت نگاه بردبارش بود مردی که زمین به سایهاش محتاج