مسیر جاری :
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
خط رقاع و توقیع مورد علاقه گرافیستها
تدریس خصوصی شیمی؛ راهی برای یادگیری بهتر و عمیقتر
متن کامل سوره انسان با خط درشت + صوت و ترجمه
نگاهی به دستاوردهای خون پاک شهدا در پرتو بیانات رهبری
بهترین خوشنویسان معاصر ایران
هزینه راه اندازی کلینیک کاشت مو چه قدر است؟
تفریحات شبانه در وان ترکیه
ماههای حرام: فلسفه، تاریخچه و احکام
متن کامل حدیث کسا با خط درشت + صوت و ترجمه
نحوه خواندن نماز والدین
آیا استحمام در زمان آبله مرغان خطرناک است؟
اهل سنت چگونه نماز می خوانند؟
اقدامات مهم و اورژانسی پس از چنگ زدن گربه
چگونه تعداد پروتونها، نوترونها و الکترونها را تشخیص دهیم؟
زنگ اشغال برای برخی تماس گیرندگان
نماز استغاثه امام زمان (عج) را چگونه بخوانیم؟
مهم ترین خواص هویج سیاه
پیش شماره شهر های استان گیلان
پیش شماره شهر های استان تهران
خاک و آب
«من» آمده تا یک غزل ناب بگوید شاید غزلی مثل تو نایاب بگوید «من» دست خودش نیست، هوایی شده انگار خاک است دلش خواسته از آب بگوید
خاک غم
خاک غم بر سر گلزار جهان باد امشب رفته گلزار نبوّت همه بر باد امشب خرگه چرخ ستم پیشه بسوزد که بسوخت خرگه معدلت از آتش بیداد امشب سقف مرفوع نگون باد که گردیده نگون
خاطره یی تا همیشه پابرجاست
کسی که جان عزیزش، عزیز، پیش خداست به جان هر چه عزیز است، سیدالشّهداست برای مرد خدا نیست، بیم جان هرگز که در مصاف، خطر آشنا و بی پرواست حسین(ع) یاور دین بود و یار مظلومان
خاطر افسرده
مدينه خاطر افسرده ما را تسلاّ كن براى از سفر برگشتگان آغوش خود وا كن مدينه شد همه گلهاى ما پرپر به دشت خون تو هم مانند بلبل نغمه جانسوز برپا كن
حماسه خونین کربلا
بخوان حماسه خونین کربلا با ما که شد بسیط زمین نیز هم صدا با ما سر بریده به میدان عشق میگوید حدیث خون شهیدان نینوا با ما دوباره پیکر صد چاک لاله آوردند
حماسه خون
صبح از جبین سرخ افق رنگ شب زدود صحرا به وصل شوق سحر، بازوان گشود خورشید از کرانه خاور به روی دشت میریخت، نیزههای بلند شرر فرود در چشم خون گرفتهی پیر فلک شکست
حماسه عشق
من آن حماسه عشق و عقیده را دیدم جهاد اکبر در خون طپیده را دیدم من آن سلاله عشقم که از درون حرم نبرد قاسم هجران کشیده را دیدم به روی دست پدر ظهر روز عاشورا
حکایت
با من بخوان حکایت مردان مرد را تصویر خون تازه و گلهای زرد را هفتاد و دو سپیده به رنگ خدا دمید تابنده کرد گسترهای لاجورد را
حقیقت سرخ
ده روز آزگار اما را گرفته است بغضی که نبض خیس زمان را گرفته است امروز کینههای وقیحانهی فدک از نبض کربلا ضربان را گرفته است
حضور سرخ1
آهی کشید و دور و برش را نگاه کرد بی اختیار، پشت سرش را نگاه کرد مثل همیشه طرز نگاهش غریب بود این التفات پر هیجانش عجیب بود زینب گمان نکرد، که تنها بیاید و...