شاعر: نسرین قربانی
ده روز آزگار اما را گرفته است
بغضی که نبض خیس زمان را گرفته است
امروز کینههای وقیحانهی فدک
از نبض کربلا ضربان را گرفته است
اندوه چاه، زخم خوارج، سکوت شام
تصویر سالها خفقان را گرفته است
بر نیزه ها حقیقت سرخی ست کز قرون
پندار و وهم و شک و گمان را گرفته است
باید قبول کرد پس از قرنها سکوت
شرمندگی فرات جوان را گرفته است
زینب! غمین مباش که این روزگار تلخ
برهر چه تکیه کرده ای آن را گرفته است